eitaa logo
یاد شهدا
2 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
5 فایل
🌹مقام معظم رهبری : امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چند وقتۍ هسٺ ڪه از شما یادے نڪرده بودیم، البته هر روز پاییݩ بنر اردو اسمتوݩ رو مۍدیـدم اما فقطـ یڪ اسـم اصلاََ انگار نه انگار ڪه با اسـم شما و با اسم مؤسسه آمدیـم اردو.... بگذارید خودماݩ را توجیه ڪنیم ... حاجۍ باور ڪنید که درگیـر ڪلاس بودیـم، حاجۍ نیٺ مهمه ، اسم ورسـم مهـم نیسٺ و هزار تا دلیل دیگه حاج احمـد خیلۍ دلـم گرفته💔 سر سـفره شما وشهدا نشسته ایـم و حواسموݩ به شما نیسٺ هر چند اساتیـد حرف از شناخٺ شمـا و شهدا مۍ زننـد... حاجۍ حواسمـوݩ دارد پرٺ مۍ شود و یا شاید داریـم به شما عادٺ می ڪنیم و چه بد دردیسٺ درد عادٺ ڪردن انـگار یادماݩ رفته براے چه آمده ایم... دوراݩ صبح آنقدر طولانۍ شده است که دشمن عملیاٺ ،شده اوقات فراغٺ زندگیمان❗️ ڪارمان شده فقط شوخی و بچه بازے هر چند ظاهرهایماݩ غلطـ انـداز است همه فڪر مۍ ڪنند از رزمندگاݩ مخلـص جنگـــ ݩــرمیم... یادماݩ رفته ڪه آمدیـم خودمان را بسازیم حاج احمـد یادتاݩ هست سال ۸۵ راهیاݩ❓ یڪ مشٺ بچه را که از شهیـد وشهادٺ چیزے نمۍ دانستند بی بهانـه جمع ڪردید و بردید جنوب و یادتاݩ هسٺ وقـوف نامه نوشتیم❓ اماببخشیـد گمـش ڪردیم اما شما گفتید مشڪلۍ نیسٺ خندیدے و دستۍ به شانـه مان زدیـد گفتید: یا علۍ✋ دل نوشته برای فرمانده و رفیق شهیدش
یاد شهدا
چند وقتۍ هسٺ ڪه از شما یادے نڪرده بودیم، البته هر روز پاییݩ بنر اردو اسمتوݩ رو مۍدیـدم اما فقطـ یڪ ا
صحبت همسر شهید حججی درباره ارادت شهید به حاج احمد کاظمی↙️ 🔖ارادت خاصی به این شهید داشتند همیشه می گفتن من همه زندگیم رو مدیون این شهید هستم. یک سفره ای پهن شد و من نشستم سر اون سفره و رزق شهادتم رو میخوام از این سفره بگیرم و تمام زندگیم رو میخوام با حاج احمد کاظمی معامله کنم. یعنی میتونم بگم در زندگیمون هم کمک کردند... یعنی میتونم بگم تو زندگیمون شهید حاج احمد کاظمی رو میشد احساس کرد.
39.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوسه بر دستاݩ گرمٺ میزنم شاهـ دلـــ💔ـــم
34.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر یجایی برامون تعریف کردن که آقا محسن فقط قبل رفتنشون نبود که میان و پای و مادر رو می‌بوسند... ایشون در طول زندگیشون احترام زیادی به پدر و مادر میگذاشتن و ما لحظه‌ای از دستش ناراحت یا ناراضی نبودیم...💔 مادر شهیـد میگفتن فک میکنم همین بود که باعث شد اینطوری عاقبت به خیر بشه...🌷🇮🇷
•[🌹🌱]• : عشق بہ شهادت، گُلی هست کہ در دل هرکس نمےروید🌱 و شهادت غنچہ‌اے کہ بہ روے هرکس نمےخندد✨ و این گریہ‌ها و اشک‌ها آبے بود پاے این گل‌ها... کہ غنچہ‌هایش خوشگل مےخندیدند🕊🖇 🌾 ♥️
•[🌹🌱]• بنگر کہ سرگذشتِ شهیدانِ عشق را بر برگ گل بہ خون شقایق نوشتہ‌اند ♥️
•[🌹🌱]• دعایمان کن که رهرو صراط مستقیمی باشیم که شما از آن به عاقبت به خیری رسیدید(:❤️ 🌱 ♥️
📸فرزند در دیدار امروز با رهبر انقلاب
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاهے ڪن بہ چشم بےقرارم ڪہ بارانـے تر از ابر بهارم فقط یڪ در سینہ مانده هواےِ دیدنِ دارم شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم
نباید کرد توصیفت میانِ شعرها، اما.. قلم جز گفتنِ وصفَت، نیارَد هیچ عنوانی...!🍃 💙 تنها کانال رسمی ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍
ای دلـارامی که جانِ ما "نگـاهِ لطفِ توسـت" بی تو مـا را هیچ‌گـاه‌ در زندگـی آرام نیسـت 🖇✨
رفیقش مۍگفت: درخواب‌محسن‌رادیدم‌که‌مۍگفت: هرآیه‌قرآنۍ‌که‌شمابراۍشهدامۍخوانید دراینجاثواب‌یك‌ختم‌قرآن‌رابه‌اومۍ‌دهند ونورۍهم‌برای‌خواننده‌آیات‌قرآن فرستاده‌مۍشود.
با هم اعزام شدیم سوریه. ما را فرستادند منطقه «عبطین». شب بود که رسیدیم آنجا. باید برای اسکان می رفتیم توی یک مدرسه. همان اول کاری، دم در اون مدرسه ،جنازه ی یک داعشی خورد به چشممان. من که حسابی ترسیدم. با خودم گفتم :«این اولشه. خدا آخرشو بخیر کنه.» رفتم توی مدرسه. هنوز داشتم می ترسیدم. محسن اما انگار نه انگار. اسلحه اش راروی دوش انداخته بود و دمِ درِ مدرسه برای خودش نشسته بود. منتظر بود که برود خط. لَجَم در آمده بود. رفتم پیشش و گفتم: «محسن اگه یه مقدار بترسی، عیبی هم نداره ها!» نگاهم کرد و گفت : «آقا حجت، ما اومده ایم واسه ی دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) برای همین حس می کنم یکی محافظمه حس می کنم یکی لحظه به لحظه دست عنایت و محبتش رو سرمه» آرامشی داشت نگفتنی. 📎به روایت همرزم شهید