#بهجت_اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
همیشه اول روضه، از آقا امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف میخواندم.
آن روز هم غزلی خواندم در وصف عارض و قامت،
از مو و روی یار غایب از نظر...
آقا بلافاصله پیغام فرستاد که به فلانی بگویید: «اینقدر وصف چشم و ابرو و چهره نکند!»
مقام امام عجلاللهتعالیفرجهالشریف را وصف کند، عظمتش را...
بر اساس خاطرۀ مداح مسجد معظمله
📚 این بهشت، آن بهشت، ص41
#بهجت_اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
گاهی همحجرهایها با هم قرار میگذارند. یک بار این یک کیسه برنج میآورد با هم میخورند، بار بعد آن یکی؛ یک بار این روغن میخرد، بار بعد آن یکی.
دو نفر همحجرهای بحثشان شده بود که نوبت کیست برنج بیاورد. خیلی بحث میکنند و به جایی نمیرسند. وقت نماز میشود، میروند نماز و بعد از نماز هم همراه آقا میروند تا خانهی ایشان. مدتی مینشینند، بعد که بلند میشوند بروند، آقا بلند میشود یک کیسه برنج میآورد، میدهد به این دو نفر و میگوید «نه نوبت شما بوده نه نوبت شما، این بار نوبت من بوده که برنج بیاورم».
خاطره اي از حجت الاسلام و المسلمين علي بهجت