لبیک یا حسین:
#یاد_شهدا
این شالشو فقط محرم دور گردنش
می انداخت تا آخر
بعد به من میگفت:
شالو بشورم ؛و بعد میذاشت کنار تا محرم سال بعد محرم ۹۲ میخواست جمع کنه گفتم: هنوز نشستم
گفت: میخوام همینطورى نگه دارم!
منم قسم داد که یه وقت نشورم
و همونطور گذاشتم کنار
تا روز رفتنش..
شالشو از من خواست و با خودش برد..
نمیدونم چى تو دلش میگذشت..
فقط اینو میدونم که
شالشو برد تا روز وفات حضرت زینب تو سوریه استفاده کند..
ولى دقیقا
روز وفات حضرت تو مشهد پیکر قشنگش هم بستر خاک شد...
راوی: مادر شهید