eitaa logo
یادداشتها
560 دنبال‌کننده
55 عکس
48 ویدیو
0 فایل
یادداشتهایی پیرامون‌ مسائل اعتقادی فرهنگی اجتماعی و بازنشر یادداشتهای برگزیده. سید مهدی مرتضوی، عضو هیات علمی دانشگاه و علاقمند به پژوهشهای اعتقادی در قرآن و حدیث. لطفا نظر خود را درباره مطالب کانال به این آدرس ارسال فرمایید: @s_m_mortazavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ زینب سنجارون بسم الله الرحمن الرحیم ماه صفر گذشته بود. یکهو تصمیم گرفتم روضه بگیرم. روضه گرفته بودیم قبلا اما حالا که همسرم نبود می‌خواستم روضه زنانه بگیرم. گفتند سفره حضرت رقیه باشد. ندیده بودم. برای ما که روضه زنانه نمی‌گرفتیم و نمی‌رفتیم سفره حضرت رقیه نا آشنا بود. توی اینترنت جستجو کردم سفره حضرت رقیه. هنوز گوگل از دستم دیوانه نشده و این خوب است. دستور پخت غذا و درمان فوری مریضی کم بود حالا جستجو می‌کنم سفره حضرت رقیه. سبز است و پر از خوردنی. بالاخره منم سفره حضرت رقیه می‌اندازم نه مثل آن عکس هایی که توی اینترنت بود. مثل خودم. نان و پنیر و خرما فقط. به خانم روضه خوان گفته‌ام روضه امام حسن علیه السلام بخواند. همسایه ها آمده‌اند و من منتظر روضه‌ام. خانم روضه خوان می‌گوید شمع ها را روشن کنید و من هول می‌شوم، تقصیر گوگل بود، شمع نداشتم. ما فقط شمع تولد داشتیم، عددهای انگلیسی. به خانم می‌گویم شمع نداریم. می‌فهمد نا بلدم. روضه زنانه نرفته‌ام دوستش هم ندارم. منتظرم، منتظر روضه امام حسن علیه السلام. نمیدانم امام اصلا روضه دارد یا نه. توی روضه ها همه می‌روند کربلا یا مدینه پشت در خانه مادر عزیزشان. روضه دلچسب امام حسن علیه السلام را اولین بار توی زیارت جامعه ائمه المومنین دیدم. دوستش داشتم. منتظرم که خانم روضه خوان، بعد از شام برود مدینه. یادش می‌رود یا بلد نیست، نمیدانم هرچه هست فقط نام امام می‌آید و روضه‌اش نه. روضه امام حسن علیه السلام را چند وقت پیش نیز شنیدم، توی اخبار تلویزیون. مرد نشسته بود و داشت از مولایم حرف میزد از امام حسن عزیزم. داشت از صلح می‌گفت. از قبول تقاضای مردم برای صلح. سرم داغ شد و پلک‌هایم گرم. اشک ریختم برای مظلومیت امامی که اصحابش دست به دست دشمنانش دادند و به او خوراندند. و مظلومیتی که امروز بوسیله برخی از شیعیان و دوستان نا آگاه تکرار می‌شود: آن را چون جا می‌زنند و نوشیدن آن را نه از سر که قاعده‌ای کلی و از سر معرفی می‌کنند. مرد سر می‌چرخاند و این طرف و آن طرف را نگاه می‌کرد. از کسی می‌گفت که اسمش را گذاشته بود امام حسن و شبیه امام حسن علیه السلام نبود. نمی‌داند لابد، مثل خیلی‌ها که نمی‌دانند. نمی‌داند و کسی را هم ندیده که روضه صلح امام حسن علیه السلام را برایش بخواند. روضه خوانی که معنای قدرت و صلابت و سکوت و صلح و اضطرار را بفهمد. مرد حرف می‌زد. باید کسی برایش با چشم و ابرو اشاره کند که بس است دیگر. مثل وقتی که یکی از در جمعی حرف نامربوطی می‌زند و ما از میان جمع به تکاپو می‌افتیم برای جمع و جور کردنش؛ با چشم و ابرو و اگر خیلی باهوش نباشد با زبان. اما اینجا کسی نیست که برای مرد ابرو بالا بیندازد و لبش را گاز بگیرد. امام من را موقع پذیرش خواسته مردم برای صلح، راضی نشان می‌دهد. مرد می‌تازد. توی دلم سفره امام حسن علیه السلام پهن می‌شود. سفره بعد از هزار و چهارصد سال. روضه امام حسن علیه السلام را کسی باید بخواند که بیست و پنج سال خانه نشینی امیرالمومنین را بتواند سر نیزه ببیند. کسی نبوده لابد و جایی نبوده که برای مرد روضه خوانی کرده باشد. مرد حرف می‌زند هیچ چشمی، هیچ ابروی هیچ... . لابد آنها هم نمی‌دانند. توی دلم سفره مظلومیت پهن می‌شود. اشک مظلومیت و آه از نبود چشمی، ابرویی، هیچ ... که مانع شود. السلام علیک یا بقیه الله😔 اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید از طريق لينك زير مي‌توانيد به كانال يادداشتها بپيونديد ✅https://eitaa.com/yad_dashtha