بسم الله الرحمن الرحیم
#حجاب_بدون_گشت_ارشاد
✍️افشين علا
🔸 تابستان ٥٨ كه كودكی ده ساله بودم، برای اولين بار بعد از انقلاب به تهران آمدم. در بدو ورود به شهر، آنچه كه بيش از هر چيز توجه مرا جلب كرد، انبوه تر شدن جمعيت بانوان چادری و افزايش تعداد خانم هايی بود كه مانتو بر تن یا مقنعه و روسری بر سر داشتند. البته چون هنوز حجاب اسلامی الزامی نشده بود، عده ای از بانوان نيز مثل سال های قبل، بدون مانتو و روسری در خيابان رفت و آمد می كردند. با اين تفاوت كه ديگر از "برهنگی" و بزك های آنچنانی خبری نبود. بی حجابی از بين نرفته بود، اما معضلی به نام "بدحجابی" هم وجود نداشت.
البته زمزمه هايی به گوش مي رسيد كه بهتر است همهی خانم ها موازين شرعی پوشش را مراعات كنند. اما حتی به ذهن كسی خطور نمی كرد كه رعايت اين موازين به قانون تبديل شود، به گونه ای كه شاهد صحنه های زجرآور دستگيری زنان و دختران باشيم يا تشخيص ميزان مجاز بودن يا نبودن بيرون آمدن موی خانم ها از روسری، به عهده مأموران نيروی انتظامی گذاشته شود و گشت های ارشاد به وجود بيايد و بگير و ببند راه بيفتد. از آن سو، با نسل جديدی از دختران روبرو شويم كه شال و روسری را طوری بپوشند و آرايش هايشان چنان غليظ باشد كه اگر بی حجاب بودند، برازنده تر از اين وضع بود.
🔸 الغرض، در محله ای كه خانه مادربزرگم در آنجا بود، عده زيادی از هموطنان ارمنی نيز زندگی می كردند. بنابراين طبيعی بود كه تعداد خانم های بی حجاب نسبتا زياد باشد. يكی از آنها پيرزن مهربان همسايه بود كه هر روز صبح با سبد چرخ دار مخصوص خريد بيرون می آمد و برای من كه معمولا روی تراس وسیع آپارتمان مادربزرگم بازی می كردم دست تكان مي داد. پيرزن مسيحی كه اهالی محل به او "مادام" مي گفتند، پيراهن ساده بلندی می پوشيد و گيسوان سفيد و انبوهش را روی سرش می پیچید و با سنجاقی می بست. همه زن های محل چه ارمنی چه مسلمان، مادام را دوست داشتند. حتی خانم های چادری كه ظهرها برای نماز به مسجد مي رفتند، وقتی كه از دور او را می ديدند، آن قدر می ايستادند تا مادام به آنجا برسد و با او خوش و بشی كنند و بعد داخل مسجد شوند.
🔸 بگذریم، يك شب پای تلويزيون نشسته بوديم و خطبه های نماز جمعه زنده ياد #آيت_الله_طالقانی را می شنيديم. اتفاقا ايشان در بخشی از خطبه ها به موضوع حجاب اشاره كردند و از خانم ها خواستند به خاطر شهيدانی كه جانشان را فدای انقلاب اسلامی كرده اند و به احترام خانواده های اين شهيدان، بيشتر مراقب پوشش خود باشند. هرگز فراموش نمي كنم كه صبح فردا وقتی با پدرم برای انجام كاری به چند نقطه شهر رفتيم، تقريبا هيچ خانم بی حجابی در كوچه ها و خيابان ها ديده نمی شد!
نزديك ظهر كه به خانه مادربزرگ برگشتيم، من طبق معمول به كنج مألوفم در بالكن رفتم و مشغول تماشای عابران شدم. ديدم حتی در آن محله ارمنی نشين هم خبری از خانم های بی حجاب نبود! به فكر فرو رفته بودم كه ناگهان صدای پير و مهربانی به گوشم خورد كه مرا صدا می كرد. به طرفش برگشتم. مادام بود كه با همان سبد چرخ دارش از خريد باز می گشت. اما اگر صدايم نمی كرد، نمی شناختمش! می دانيد چرا؟ برای آن كه آن روز مادام هم با يك روسری بلند تمام گيسوان سفيدش را پوشانده بود!
🔸 این خاطره را به اشتراک گذاشتم تا به مسئولان ذی ربط یادآوری کنم که باحجاب شدن زنان ایرانی با بگیر و ببند شدنی نیست. حتی تذکر به خانم های بدحجاب نیز کار نیروهای خدوم #نیروی_انتظامی نیست. کسانی می توانند بانوانی را که به هر دلیل به پوشش شرعی باور ندارند، به رعایت این قانون مقید کنند که شأن و #مقبولیت شان در میان مردم به اندازه آیت الله طالقانی باشد. راهکار رسیدن به این جایگاه را نیز رهبر معظم انقلاب با ائمه محترم جمعه در میان گذاشتند. کافیست هم خطیبان جمعه هم سایر چهره های روحانی و مبلغان دینی #روشی_تازه در پیش بگیرند و همه مردم را با هر سلیقه و گرایشی جذب سیره خود کنند. کافیست ادبیات خاص و رایج این سالها را که گاه با چاشنی نفی و خشونت همراه است، تغییر دهند و با همه مردم رنج کشیده ایران به ویژه نسل جوان از سر #مهر و #مدارا سخن بگویند. کافیست برای ملت #پدری کنند و آحاد مردم را همچون فرزندان خود بدانند. کافیست گفتار و عمل شان با هم یکی باشد و همان گونه که رهبری فرمودند تقوا را در عمل به مردم نشان بدهند. آن وقت خواهیم دید که حتی #مخالفان_حجاب نیز به #احترام شما پوشش اسلامی را مراعات خواهند کرد. وگرنه با اجبار راه به جایی نخواهید برد.
✨ @afshinala ✨
✅https://eitaa.com/yad_dashtha