eitaa logo
یادداشتها
553 دنبال‌کننده
55 عکس
48 ویدیو
0 فایل
یادداشتهایی پیرامون‌ مسائل اعتقادی فرهنگی اجتماعی و بازنشر یادداشتهای برگزیده. سید مهدی مرتضوی، عضو هیات علمی دانشگاه و علاقمند به پژوهشهای اعتقادی در قرآن و حدیث. لطفا نظر خود را درباره مطالب کانال به این آدرس ارسال فرمایید: @s_m_mortazavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ سید مهدی مرتضوی آقای در برنامه در شام دوشنبه ۱۴ فروردین درباره دلاری سازی اقتصاد و نقش قیمت دلار در سخن گفت. در این برنامه بر نقش حدود ۲۰ شرکت بزرگ که در حوزه و فعالیت می‌کنند و محصولات تولید و صادر می‌کنند تاکید شد. بنا به ادعای میهمان برنامه، قیمت گذاری محصولات این شرکتها برای فروش در داخل کشور بر اساس قیمت جهانی و محاسبه قیمت ریالی بر اساس قیمت دلار بازار آزاد و فروش ارز حاصل از صادرات این شرکتها بر اساس قیمت آن در بازار آزاد مهمترین عامل تورم در این سالها بوده است. ادعاهای میهمان برنامه جهان آرا بسیار مهم و برای بنده جدید بود. وظیفه صدا و سیما آن است که این ادعاها را با دعوت از کارشناسان با گرایشهای مختلف به بحث و گفتگو بگذارد. ممکن است راه حل ارائه شده در این برنامه کامل و جامع نباشد اما باید این برنامه را در پیرامون مهمترین ریشه‌های تورم کمرشکن فعلی موفق ارزیابی کرد. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
یادداشتها
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ سید مهدی مرتضوی آقای #سید_یاسر_جبرائیلی در برنامه #جهان_آرا در شام دوشنب
مدیر عامل محترم یکی از شرکتهای بزرگ کشور درباره یادداشت قبلی توضیحاتی را ارسال کردند. از ایشان بابت قرار دادن اطلاعات بیشتر و کمک به ریشه یابی دقیقتر عوامل تورم تشکر می کنم. توضیح ایشان با اندکی ویرایش چنین است: بنده به عنوان مدیرعامل یکی از شرکت های بزرگ این ادعا را رد می‌کنم. ما هم ارزمان را با قیمت نیما می فروخته ایم و الان هم با مکانیزم های بانک مرکزی تا حدود ۳۰ درصد زیر بازار آزاد می فروشیم و هم قیمت محصولمان را با دلار ۲۸۵۰۰ تعیین وعرضه می کنیم. علیرغم عرضه و فروش محصول توسط ما با قیمت پایین، قیمت رایج در بازار با دلار آزاد تعیین می شود. امثال این دوست عزیزمان اشتباهات زیادی در گفتار و تحلیل هاشون دارن که ناشی از این است که در وسط میدان نیستند. بالا نشستند و معلول ها و نتایج را می بینند و بعد هر طور خواستند قضاوت می کنند. بله ۱- اینکه در بازار قیمت ها بر اساس دلار آزاد تعیین می شود حرف درستی است. اما ۲- اینکه این را به تولید کنندگان نسبت دهیم خیر نادرست است. در این میان قربانی، تولید کننده و مصرف کننده نهایی هستند چون تولید کننده با قیمت پایین محصول را می فروشد ولی در بازار قیمتها برای مصرف کننده نهایی با قیمت ارز آزاد تمام می شود و در این میان یک رانت بسیار عظیم توزیع می شود که به واسطه ها می رسد. صنایع بزرگ کشور نقطه قوت ما و عامل برون رفت ما از این بحرانند ... نباید ما با دست خودمان خودزنی کنیم. نظام قیمت گذاری بر مبنای ارز خواست ما شرکت های بزرگ نیست، نامه های رسمی آن به شورای رقابت و دعواهای ما در جلسات وزارتخانه شاهد این مدعا است. ما مدتها است درخواست داریم اتصال قیمتهای ما به قیمتهای جهانی و دلار قطع شود. ... می آییم چیزی را درست کنیم با گرای غلط آن چیزی هم که درست بود نابود نکنیم. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
یادداشتها
مدیر عامل محترم یکی از شرکتهای بزرگ کشور درباره یادداشت قبلی توضیحاتی را ارسال کردند. از ایشان بابت
به اخلاق و انسانیت و انصاف و وجدان کاری این مدیر عامل محترم ایمان دارم. از طرف مردم بزرگوار ایران خصوصا بخشهایی که تورم موجود برای آنها طاقت فرسا است مطالب زیر را از ایشان درخواست می کنم و خطاب به این برادر عزیز عرض می کنم: کاش در اولین فرصت در برنامه جهان آراء شرکت می کردید. البته نه با هدف دفاع از خود بلکه برای کمک به روشن شدن ریشه های تورم کمرشکن فعلی و یافتن راه های درستتر. آقای جبرائیلی در راه حل پیشنهادی اش به اقدام دولت آقای هاشمی در سال 74 اشاره کرد. نظر شما درباره این راه حل چیست؟ پیشنهاد شما برای حل مشکل مردم عادی کشور که زیر بار سنگین تورم قرار دارند چیست؟ مشکل تورم ایران یک معضل پیچیده شده است. هیچ صاحبنظری را متهم نمی کنم و همه آنها را خیرخواه کشور می دانم؛ چه کارشناسان زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی را و چه کارشناسان دولتهای بعد از آن را. گرچه عملکرد همه یا اغلب آنها نتایجی قابل قبول نداشته است. با توجه به اینکه در وسط میدان هستید کاش فرصت می کردید و وقت می گذاشتید و به روشن شدن ریشه مشکلات و پیدا کردن راه حلی جامع برای تورم کمک می کردید. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
از طرف برخی آشنایان در ایتا پیامی دریافت کردم درباره همراه با یک لینک. در برخی گروه ها نیز همین پیام ارسال شده است. متن پیامها عین هم هستند و شک برانگیز. از یکی از بزرگوارانی که این پیام را برای بنده ارسال کرده بود پرسیدم این پیام ناخواسته ارسال شده؟ پاسخ ایشان این بود: سلام لطفا روی کلیک نکنید. گوشی ام شده و این پیام ارسال شده است. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️سید مهدی مرتضوی برخی انسانها نسبت به اطرافیان خود خصوصا نسبت به کسانی که دارای باور باطل یا رفتار غلطی هستند می ورزند. خشونت عاطفی گاهی به شکل اعمال می گردد مثل وقتی که نسبت به کسی بی احترامی و توهین و بی ادبی و ابراز نفرت روا داشته شود. گاهی نیز خشونت عاطفی به شکل می باشد مثل وقتی که نسبت به کسی احترام و ادب و مهربانی و محبتی که شایسته آن است روا داشته نشود و موجب رنجش او گردد. ریشه ها و عوامل خشونت عاطفی چیست؟ یک. مزاج و طبع مزاج برخی انسانها نرم و لطیف است و معمولا در موقعیتهای مختلف نسبت به دیگران مهربانی و عطوفت بیشتری به خرج می دهند. در مقابل مزاج برخی، سخت و غلیظ است. چنین افرادی ممکن است نسبت به مخالفان خود خشونت عاطفی روا دارند و چنین خشونتی را نیز امری طبیعی و صحیح بپندارند یا اصلا آن را خشونت محسوب نکنند. دو. عجب به نفس و تحقیر دیگران برخی خشونتها ریشه در نفسانیت دارد. یکی از جلوه های منیت، عجب و خودپسندی می باشد. کسی که گرفتار خودپسندی است خود را بی عیب می بیند. معمولا عیب دیگران را راحتتر درک می کنیم و اگر گرفتار عجب باشیم، دیگران را به خاطر عیب شان ملامت و تحقیر نموده (خشونت عاطفی آشکار) یا حساب خود را از آنها جدا خواهیم کرد (خشونت عاطفی پنهان). سه. اشتباه در تشخیص مرزهای ایمان و کفر (خوبی و بدی) اگر مرزهای خوبی و بدی انسانها را به درستی تشخیص ندهیم ممکن است انسان خوبی را بد بدانیم یا بالعکس کسی را که مومن نیست مومن محسوب کنیم. چه نسبتی بین باورهای باطل و نادرست با خوبی و بدی انسانها وجود دارد؟ آیا هر کسی که به باوری باطل معتقد است یا رفتاری غلط انجام می دهد را می توان کافر یا بد محسوب کرد؟ بر اساس اشتباهی نسبتا رایج، هر کسی را که دارای اعتقاد یا رفتاری غلط است، بد می پنداریم. نتیجه قهری این دیدگاه آن است که اکثریت انسانها بد خواهند بود زیرا باور یا رفتاری غلط دارند. نتیجه دیگر آن است که این اکثریت که بد هستند را مستحق خشونت عاطفی آشکار یا پنهان می دانیم و از آنها تبری جسته و آنها را دارای کرامت نمی دانیم. چهار. آسان پنداشتن شناخت حقیقت اگر شناخت همه یا اغلب حقایق را آسان بپنداریم قهرا اکثریت انسانهایی را که در باورهای شان با ما اختلاف نظر دارند، انسانهای بدی دانسته و نسبت به آنها خشونت عاطفی روا خواهیم داشت. عوامل مذکور اختصاصی به مومنان یا غیر مومنان ندارد و همه انسانها ممکن است گرفتار آنها شده و به خاطر آنها خشونت عاطفی بورزند. خشونت عاطفی مومنان به پای خداوند و دین او و اولیاء دین نوشته خواهد شد و در چنین شرایطی تعامل و ارتباط نهادهای فرهنگی دینی با بدنه جامعه دچار اختلال شده و کارکردهای فرهنگی آنها (از قبیل جهاد تبیین، امر به معروف و ...) نیز بی اثر شده یا نتیجه معکوس خواهد داشت. نهادهای سیاستگذار فرهنگی از جمله و باید نسبت به خشونت عاطفی آشکار و پنهان در جامعه دینی حساسیت بالایی به خرج دهند و با عوامل و زمینه های آن به شکل جدی مبارزه کنند. سهل انگاری نسبت به خشونت عاطفی و ریشه های آن سبب می شود شخصیتهای تأثیرگذار دینی و فرهنگی نیز گرفتار خشونت عاطفی شده یا خشونت عاطفی برخی مومنان به پای آنها نیز نوشته شود. در چنین شرایطی فعالیتهای فرهنگی به ضدفرهنگ تبدیل خواهد شد. خوشبختانه با اصلاح نگرش در زمینه سوم و چهارم، می توان زمینه تعدیل و اصلاح مزاج کسانی که طبع تند دارند را فراهم کرد. دوره آموزشی از منظر قرآن و اهلبیت ع آماده ارائه برای نهادها و فعالان فرهنگی می باشد. علاقمندان می توانند درخواست خود را به @s_m_mortazavi ارسال کنند. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
یادداشتها
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️سید مهدی مرتضوی #ریشه‌های_خشونت_عاطفی برخی انسانها نسبت به اطرافیان خود
مدتی پیش با یکی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی درباره خشونت عاطفی موجود در جامعه دینی و ضرورت اقدام جدی در این باره گفتگوی مختصری داشتم. ایشان که خودشان طبعی لطیف دارند و اهل خشونت نیستند یکی از علل خشونت موجود در جامعه دینی را طبع و مزاج برخی مومنان دانستند. گویا اقدام در این زمینه را به علت مزاج متفاوت انسانها بی تأثیر می پنداشتند. یادداشت بالا پاسخی است به این بزرگوار و تأکید بر اینکه نهادهای فرهنگی کشور خصوصا سیاستگذاران فرهنگی باید در زمینه تغییر نگرش جامعه دینی در حوزه مرزهای ایمان و کفر اقدام جدی نمایند و طبع تند برخی مومنان را بهانه بی فایده بودن اقدام در این زمینه ندانند. نکته دیگری که همین جا قابل ذکر است: داشتن طبع لطیف و خلق خوش به تنهایی برای ورود به عرصه فعالیتهای فرهنگی کافی نیست. عدم آشنایی دقیق با تعالیم قرآن و اهلبیت ع در زمینه مرزهای ایمان و کفر و دخالت ندادن این آموزه در سیاستگذاریها و تصمیم گیری های کلان فرهنگی سبب می شود این بزرگواران در بزنگاه ها مسیری غلط بپیمایند یا فعالیتهای فرهنگی شان کم تأثیر گردد یا خشونت دیگران به پای آنها نوشته شود. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️سید مهدی مرتضوی مقصودم از نگارش یادداشت تأکید بر ضرورت تبیین و تعلیم و تبلیغ همگانی تعالیم قرآن و اهلبیت درباره و تبدیل آن به عنوان مهمترین مبنا در سیاست گذاری های کلان و خرد فرهنگی در جامعه دینی بود. آشنایی با مرزهای ایمان و کفر از منظر قرآن و اهلبیت هم زمینه فعالیتهای فرهنگی ثمربخش را فراهم می کند و هم شرایطی را در جامعه مهیا می کند که اقدامات انتظامی و قضائی در زمینه عفاف و حجاب موجب ایجاد یا تشدید دوقطبی نشده و با حمایت حداکثری مردم همراه گردد. در غیر این صورت، آشکار و پنهان گروهی اندک از متدینان به حساب دین و حکومت دینی و اکثریت دینداران گذاشته خواهد شد. در چنین وضعیتی هر گونه اقدام فرهنگی و اجتماعی و انتظامی در زمینه عفاف و حجاب موجب تشدید و ایجاد تنش و کاهش ایرانیان و ریزش نظام خواهد شد. بیان آن دوست عزیز درباره تأثیر مزاج برخی متدینان در عملکرد و رفتار آنان از آن جهت مرا برآشفت که مطلب مذکور درباره نقش مزاج، بهانه ای برای نادیده گرفتن یا جدی نگرفتن تعالیم مذکور شده است. حقیقتا تعدیل طبیعت تند مزاجان امری بسیار دشوار است لذا از این جهت به این دوست عزیز و کسانی که همفکر ایشان هستند حق می دهم. با این حال حتی اگر بپذیریم که تبیین و ابلاغ تعالیم قرآن و اهلبیت درباره مرزهای ایمان و کفر به اصلاح طبیعت تند مزاجان کمک چندانی نمی کند باز هم نباید در این زمینه را ترک کنیم. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ رضا بابایی ما گفت‌وگو می‌کنیم یا جدل؟ «گفت‌وگو»، زبان تمدن‌ها است. هیچ تمدنی بدون گفت‌وگو شکل نگرفته و بدون آن نیز دوام نیافته است. انسان‌های متمدن، حتی برای حل مسائل درونی و درمان بیماری‌های روحی خویش به گفت‌وگو با روان‌شناسان و مشاوران متخصص پناه می‌آورند. پایه و بنیان روان‌درمانی، مگر چیزی غیر از نشست‌های صمیمی و گفت‌وگوهای طولانی است؟ وقتی می‌توان درونی‌ترین مسائل انسانی را از راه گفت‌وگو حل و فصل کرد، چرا در مسائل عینی و علمی و اجتماعی نتوانیم؟ با وجود این، «گفت‌وگو» گاه تبدیل به جدل می‌شود. جدل و به تعبیر متون دینی، «مِراء»، آفت گفت‌وگو است. در متون دینی، از پیامبر اسلام نقل شده است که پرهیزگارترین شما، کسی است که مِراء نمی‌کند، اگرچه حق با او است(شهید اول، الأربعون حدیثا، ص56). از امام علی(ع) نیز نقل کرده‌اند که هیج بنده‌ای به حقیقت ایمان نمی‌رسد، مگر اینکه مراء را رها کند، حتی آنجا که حق با او است(کنز العمال، ح9024). از همه شگفت‌تر روایتی است که بر پایۀ آن پیامبر(ص) فرموده‌اند: خدا در شب معراج، پس از شرک، مرا از چیزی به اندازۀ جدل، نهی نکرد. می‌دانیم که توبۀ مشهور ابوحامد غزالی نیز از مناظره و مراء بود. او بر سر قبر ابراهیم خلیل(ع)، با خدای خویش عهد کرد که دیگر با کسی مناظره نکند. حافظ هم که می‌گوید «گفت‌وگو آیین درویشی نبود»، مرادش از گفت‌وگو، جدل است، نه گپ‌وگفت. در منطق، جدل را از صناعات خمس(در کنار برهان و خطابه و...) دانسته‌اند و در ادبیات قرآن کریم، «جدال احسن» ‌هم‌پایۀ حکمت و موعظه است؛ اما متأسفانه آنچه اکنون در میان ما رایج و راسخ است، «مراء» یا جدل مذموم است، نه جدل منطقی و نه جدال احسن و نه گفت‌وگو. جدل، بدل گفت‌وگو است. نیاز ما به گفت‌وگو، گاهی گذر ما را به جدل می‌اندازد و می‌خواهیم جای خالی آن را با این پر کنیم. از یک سو ما به چیزی به اندازۀ گفت‌وگو نیاز نداریم و از سوی دیگر، هیچ چیز به اندازۀ جدل، ما را از نعمت گفت‌وگو محروم نمی‌کند. اکنون در صدها و هزاران گروه مجازی و محفل علمی و سیاسی، جدل فرمانروایی می‌کند و انسان‌های بسیاری به این خیال خام که در حال گفت‌وگو با یک‌دیگرند، در ورطۀ مجادلات بی‌ثمر و بی‌پایان افتاده‌اند. مرز میان گفت‌وگو و جدل، بسیار باریک و مبهم است. تفاوت‌های جدل با گفت‌وگو، باید موضوع چندین رسالۀ دانشگاهی باشد. آنچه من در اینجا یادآوری می‌کنم، چند نکتۀ ساده و سربسته است: 1. هدف گفت‌وگو، این است که من بدانم در ضمیر شما چه می‌گذرد و شما بدانید که درد من چیست؛ اما جدل، تشنۀ پیروزی است و شهوت استیلا بر غیر دارد. 2. پایان جدل، دشمنی است و پایان گفت‌وگو، دوستی. ذهن و زبان جدلیون، در تسخیر سوء ظن به دیگران یا خودخواهی است؛ اما گفت‌وگو، راهی است برای کاستن از افتراق‌ها و سوءتفاهم‌ها. گفت‌وگو ما را به یک‌دیگر نزدیک‌‌تر می‌کند و جدل، دورتر و دشمن‌تر. گفت‌وگو، اگر گرهی نگشاید، گره را کورتر نمی‌کند. 3. در گفت‌وگو، میان اندیشه و صاحب اندیشه فرق می‌گذاریم. یعنی مخالفت ما با اندیشه‌ای، به دشمنی ما با صاحب آن اندیشه نمی‌انجامد. 4. در گفت‌وگو می‌کوشیم که حرف دیگری را بفهمیم و در جدل می‌کوشیم که حرف خود را در گوش او فرو کنیم. 5. اهل جدل، درد حقیقت ندارند. از همین رو هیچ‌گاه به هیچ خطایی یا جفایی اعتراف نمی‌کنند. اما در گفت‌وگوی سالم، طرفین گه‌گاه می‌پذیرند که در فلان مسئله خطا کرده‌اند یا دچار غفلت یا مبالغه شده‌اند یا تند رفته‌اند. 6. جدل، استثمار گفت‌وگو است؛ یعنی گفت‌وگو در جدل، بهانه‌ای بیش نیست. بدین رو اهل جدل، گاهی این بهانه را وامی‌نهند و از ابزاری دیگر استفاده می‌کنند که هیچ سنخیتی با گفت‌وگو ندارد؛ مانند زورگویی و تهدید و نصیحت و افشاگری و تجاوز به حریم خصوصی افراد. 7. جدل‌گرایان، معمولا زبانی درشت‌گو و پر از نیش ‌و کنایه دارند؛ اگرچه هر درشت‌گویی جدل‌گرا نیست و هر جدل‌گرایی درشت‌گو نیست. 8. جدل گذشته‌گرا است؛ اما گفت‌وگو آینده‌ساز است. در جدل، شما از راهی دفاع می‌کنید که آن را طی کرده‌اید؛ اما در گفت‌وگو راهی را می‌جویید که آینده‌ را بسازد. از همین رو گفت‌وگو پیش‌رونده است؛ اما جدل، هر بار به نقطۀ آغاز برمی‌گردد. 9. در گفت‌وگو می‌کوشیم که چیزی بیاموزیم؛ در جدل، کوشش ما بیشتر برای آن است که دیگران را شیرفهم کنیم. 10. سماجت و افراط در پیگیری مباحث، از نشانه‌های اهل جدل است. اهل گفت‌وگو به همان آسانی که وارد گفت‌وگو می‌شوند، آن را رها می‌کنند و می‌دانند که کجا و کی باید کنار بکشند؛ اما جدلیون تا بالا بردن پرجم پیروزی و اعتراف خصم به شکست، دست‌وپا می‌زنند. مرحوم از پژوهشگران و منتقدان برجسته در حوزه دین و ادبیات بود که درسال 1399 در سن 56 سالگی درگذشت. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ سید مهدی مرتضوی بخشی از وصیت نامه حاج قاسم درباره نقش مسوولان در حراست از ارزشها: مسئولین همانند جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون و از توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به‌خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. حاج قاسم در جاهایی دیگر چنین می گوید: من و آدم های خودم. من و رفقای خودم. من و مریدهای خودم. این بی حجاب است، این باحجاب است. این چپ است، آن راست است، این اصلاح طلب است، او اصولگراست، خب پس چه کسی را می خواهید حفظ کنید؟ همان دختر دختر من است. دختر ما و شماست. ما ماست. اینها مردم ما هستند. بچه های ما هستند. با هر کسی حرف بزنیم اما با . استدلال کنیم. برخی دم از احترام به بانوان بی حجاب و کم حجاب می زنند یا از آزادی فضای مجازی حمایت می کنند و گمان می کنند که شبیه حاج قاسم عمل می کنند. حاج قاسم مردم دار بود و به همه احترام می گذاشت اما به خاطر خوش آمد مردم و آنها، اصول اخلاقی که پشتیبان استحکام خانواده است را کمرنگ نمی کرد. او جامعه بود و از مومنان می خواست که برای جامعه و تک تک افراد جامعه پدری کنند. پدر خود را مسوول حراست و تربیت خانواده می داند و در برابر بنیانهای اخلاقی که موجب استحکام خانواده می‌شود حساس است و در کنار آن احترام و محبتش را از افراد خانواده دریغ نمی‌کند. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم رحمت خدا بر شهید . به خانواده گرامی این عزیز تسلیت عرض می کنم. روایتهای مختلفی از شهید الداغی در این روزها صورت گرفته است. برخی از روایتها می تواند گسل اجتماعی پیرامون حجاب و امر به معروف را تشدید کند. برخی از آنها می تواند به همدلی بیشتر ایرانیان بینجامد. روایت حجه الاسلام را درستتر از سایر روایتها می دانم. ✍️ محسن قنبریان ؟! • به کرات گفته ام خاستگاه اصلی تحقق امر به معروف در جامعه، زن و مرد جامعه است. - هر طرحی که از آن ارتزاق نکند یا بدان نیانجامد، نه خودی است و نه شدنی! • ولاء متقابل اجتماعی در اسلام دو رو دارد: ۱. پناه دادن و حمایت از هم کردن (۷۲انفال) ۲. امر به معروف و نهی از منکر کردن همگانی و متقابل (۷۱توبه) ⬅️ اگر برای بخشی از جامعه (مثلا بی حجابها) به هرعلت (ساخت سیاسی یا برساخت رسانه ای) این ذهنیت ساخته شد که: تو فقط امر و نهی میشوی! اما نه حمایت میشوی! و نه حق امر و نهی متشرعان و حاکمان داری! گسست و گسل اجتماعی شکل می گیرد. ولاء طرفینی از کار می افتد و نهی از بی حجابی هم به مقاومت مدنی آنها اصابت می کند! • تمثال زیبای روی دیگر سکه ولاء متقابل است. - مصداق روشن "وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ" است. او دختر کم حجاب را نهی از منکر نکرد، اورا یاری داد و مأوای او شد. چاقو خورد اما دختر ایران را تنها نگذاشت! جامعه آسیب دیده از بی حجابی، به این روی سکه ولاء مومنانه نیازمند است؛ تا گاردش بشکند و نصحیت برادرانه و خواهرانه بپذیرد. • این شهید عزیز را اگر همین گونه -که بود- روایت کنیم، به امر به معروف هم کمک می کنیم. اما اگر بعکس، مسبب خونش را بی حجابی و کم حجابی خواندیم (که بی سبب هم نیست!) و مایه شعار مرگ بر بی حجابش ساختیم؛ باز بجای التیامِ گسل و موثر کردن روی دیگر سکه ولاء اجتماعی (امر و نهی)، بر شکاف و گسست افزوده، امر و نهی ها را بی اثرتر می کنیم. ☑️ @m_ghanbarianhttps://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ سید مهدی مرتضوی هر چه گشتم و فکر کردم تا آن چنان که شایسته است درباره معلم بنویسم چیزی در خور پیدا نکردم. از صمیم قلب در برابر همه معلمان عزیز خصوصا بزرگوارانی که از کودکی از آنها درس مهربانی آموخته ام و با قلب مهربان شان قلب مرا با مهربانی خداوند پیوند زدند خضوع می کنم. یکی از معلمان دوست داشتنی سرزمین ما استاد است. لحظات شیرین و دوست داشتنی حلقه درس استاد شفیعی کدکنی در شعر مرحوم هویداست. او در این شعر، سه شنبه‌ها را می‌نامد از این جهت که می‌توانسته در کلاس دکتر شفیعی کدکنی حضور داشته باشد. از این دست معلمان عاشق در سرزمین ما بسیارند. دست همه آنها را می بوسم و شعر قیصر عزیز را به آنها تقدیم می کنم. مشتاق شنیدن و خواندن خاطرات زیبای شما از معلمان دوست داشتنی هستم. ✅https://eitaa.com/yad_dashtha
بسم الله الرحمن الرحیم 11 اردیبهشت 83 سالگرد رحلت پدر و راهبر طنز و طنازان ایران زمین در دهه شصت و هفتاد است. آشنایی با شخصیت صابری و طنز او برای جوانان ما لازم و واجب است. هم جوانان متدین و هم جوانان منتقد نظام. او معلم نقد خیرخواهانه یا است. متن زیر بخشی از سخنان ابوالفضل زرویی نصرآباد درباره صابری و مجله گل آقا است. زرویی از طنزپردازان و برجسته ترین نویسندگان گل آقا بود. زنده یاد صابری همواره او را فرزند خود خطاب می کرد. ✍️ ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از مؤلفه‌ها‌ی طنز گل آقایی پای‌بندی به عفت کلام است؛ چیزی که تا پیش از آن یا کمتر رعایت می‌شد یا اساسأ جزء خصایص طنز شمرده نمی‌شد. شخصیتش به گونه‌ای بود که بی‌ادبی را در طنز بر نمی‌تافت. یادم هست حتی به کلمه «خر» در طنز آلرژی داشت. دومین ویژگی این‌که طنز صابری، «طنز برانداز» نبود. طنز دهخدا از سر عناد با حکومت نوشته شده است. یعنی دهخدا دارد می‌نویسد که حکومت سلطنتی که به هیچ وجه تن به مشروطه نمی‌دهد؛ بر افتد و یک حکومت مشروطه روی کار بیاید. آقای صابری نمی‌خواست حکومت عوض کند. خودش هم بارها می‌گفت من نه‌تنها هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارم، بلکه شدیدأ‌ آن را دوست دارم. نظام را دوست دارم، رهبر را دوست دارم و این‌ها باور قلبی من است. یک‌بار در دفتر آقای صابری صحبت می‌کردیم. با همان لحن همیشگی‌اش گفت: «ملا! تو فکر می‌کنی من شوخی می‌کنم که می‌گویم آقا را دوست دارم؟ می‌خواهی بروم وسط میدان آرژانتین بایستم و داد بزنم من آقای خامنه‌ای را از ته دلم دوست دارم؟ با کسی هم تعارف ندارم که کسی بخواهد به شوخی کنایه‌ای به ایشان بیاندازد.» این جزو‌ باورهای قلبی‌اش بود. دودوزه هم بازی نمی‌کرد. و ویژگی دیگرش هم پای‌بندی به انصاف بود. چیزی که شاید در کار خیلی‌ها کمرنگ باشد. اصولأ طنز موقفی است برای اغراق یا به قول فرنگی‌ها، اگزجره کردن. این اغراق زاییده شرایط طنز است. ولی صابری معتقد بود که نباید اغراق، چه در این متن و چه در کاریکاتور، به حدی بشود که باعث شکستن دل کسی شود که درباره‌اش حرف می‌زنیم. یعنی وقتی خود او کار را می‌بیند ناراحت نشود، یا وقتی فرزندش جلوی هم‌کلاسی‌هایش آن را می‌بیند یا زن و بچه‌اش آن را می‌خوانند، از داشتن چنین پدر و همسری خجالت نکشند. یعنی با این که از او انتقاد شده، رویش بشود که مجله را خانه ببرد و بگوید گل‌آقا این را در مورد من نوشته است و دیگران حظ کنند. https://eitaa.com/yad_dashtha