eitaa logo
یادداشت‌های کوتاه
5.8هزار دنبال‌کننده
319 عکس
161 ویدیو
17 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» 🔸ارسال فقط پیام کوتاه ️ ارتباط @syed_razavi
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت‌های کوتاه
روضه حضرت #زینب سلام الله علیها #حاج_آقا_مجتبی_تهرانی (ره) ═══✼🍃🔳🍃✼══ ✍ یادداشت های کوتاه 🔰 👇👇👇👇
🏴 حضرت سلام‌الله‌علیها امشب شب آخر جلسۀ ما است و گویا همۀ شما هم مثل من با امید آمده‏اید؛ من خیلی با امید آمده‏ام... ▪️امشب می‏خواهم یک مسئلۀ مقایسه‏ای را مطرح کنم. در تاریخ این‏طور دیده‏ام که امام‏حسین علیه‌السلام روز ترویه که می‏خواست از مکّه خارج شود، هنگام سحر نماز صبح را که خواندند، آماده حرکت شدند. جمعیت زیادی هم برای بدرقۀ حضرت آمده بود. در یکی از تواریخ این‏طور نوشته است: که وقتی این‏ها می‏خواستند حرکت کنند، حضرت‏زینب سلام‌الله‌علیها از داخل خانه آمد. موقعی که می‏خواست وارد دهلیز خانه شود، حضرت‏ابوالفضل علیه‌السلام با صدای بلند داد کشید:«غُضُّوا أبْصَارَکُم»؛ چشمانتان را ببندید، سرهایتان را پایین بیندازید؛ دختر امیر عرب، بضعۀ زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها دارد می‏آید. همه برگشتند و روی خود را سمت دیوار کردند و سرها را پایین انداختند. به این صحنه خوب دقّت کنید. ▪️ بی‏بی زینب سلام‌الله‌علیها آمد. وقتی نزدیک کجاوه رسید، قاسم‏بن‏الحسن علیه‌السلام که نوجوانی دوازده، سیزده ساله بود، یک کرسی آورد و کنار کجاوه گذاشت. حضرت‏ابوالفضل علیه‌السلام پای خود را روی این کرسی گذاشت و خم کرد. حضرت علی‏اکبر علیه‌السلام پردۀ کجاوه را کنار زد.حضرت‏زینب سلام‌الله‌علیها اوّل پایش را روی کرسی گذاشت و پای دیگر را روی زانوی حضرت‏ابوالفضل علیه‌السلام گذاشت. زیر بغل‏هایش را هم امام‏حسین علیه‌السلام گرفت و با این جلال و شکوه وارد کجاوه شد و پرده انداخته شد. ▪️امّا یک ماه و دو روز بیشتر نگذشت. امروز ببینید که در کربلا چه خبر است. مرکب‏های بی‏جهاز و آن وضع خاندان امام‏حسین علیه‌السلام؛ سیّد‏بن‏طاووس می‏نویسد: این بی‏بی‏ها پوششی نداشتند؛ لذا گلیم‏های پاره را برداشته و روی سرهایشان انداخته بودند. امروز را با آن روز مقایسه کنید! ببینید که چه کردند این جنایت‏کاران. حالا این بی‏بی‏ها می‏خواهند سوار مرکب‏ها شوند؛ امّا دیگر مردی نیست که به آن‏ها کمک کند. ▪️ فقط حضرت زین‏العابدینِ علیه‌السلام بیمار است که او را هم حضرت‏زینب؟سها؟ باید کمک کند تا بر مرکب سوار شود. حضرت‏زینب سلام‌الله‌علیها یکایک این بچّه‏ها و بی‏بی‏ها را سوار بر مرکب کرد و حالا خودش مانده است که چه کند؛ قاسم کجایی؟! عبّاس کجایی؟! علی‏اکبرم کجایی؟! حسین جانم کجایی؟! من نمی‏دانم که حضرت‏زینب سلام‌الله‌علیها بالاخره با چه وضعی سوار بر مرکب شد.... ▪️ وقتی می‏خواستند از کربلا حرکت کنند، به درخواست کاروان، این‏ها را آوردند و از سمت قتلگاه عبور دادند. اعتقاد من این است که سخت‏ترین موقعیت برای حضرت زین‏العابدین علیه‌السلام اینجا بود. ناگهان چشمش به بدن‏های قطعه‏قطعه شدۀ روی خاک افتاد. چشمش به جسد پدر افتاد. ▪️ خود حضرت زین‏العابدین علیه‌السلام در روایتی نقل می‏کند: وقتی چشمم به این صحنه افتاد، روح داشت از پیکرم خارج می‏شد. اینجا بود که حضرت‏زینب سلام‌الله‌علیها احساس خطر کرد؛ جلو آمد و گفت:«مَا لِی أَرَاكَ تَجُودُ بِنَفْسِكَ یَا بَقِیَّةَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتی»؛ چرا با جانت بازی می‏کنی؟! حضرت زین‏العابدین علیه‌السلام گفت: عمّه! مگر این صحنه را نمی‏بینی؟! این بی‏حیاها اجساد کثیف خودشان را دفن کرده‏اند، امّا این اجساد مطهّر این‏طور در بیابان افتاده است... ▪️این مصیبت، مصیبت دختر بود. حالا برویم سراغ مادر که اجر عزاداری‏هایمان را هم از آن مادر می‏خواهیم. می‏نویسند: حضرت‏زهرا سلام‌الله‌علیها وقتی پس از رحلت پدر برای خواندنِ خطبه از منزل به‏سمت مسجد حرکت کرد، تمام زن‏های مهاجر و انصار آمدند و حلقه‏وار اطراف حضرت‏ را گرفتند که یک‏وقت مرد نامحرم اندام بی‏بی‏ را نبیند. ▪️ پوششی بر تن داشت که وقتی راه می‏رفت، روی زمین کشیده می‏شد. با این کیفیت رفت و وارد مسجد شد و آن خطبه را خواند. امّا همین زهرا که چشم نامحرم بر اندامش نیفتاد، وقتی آمدند امام‏علی علیه‌السلام را از خانه ببرند، دست نامحرم آمد و سیلی به صورتش زد... یا زهرا...! 🏴 ═══✼🍃🔳🍃✼══ ✍ یادداشت های کوتاه 🔰 👇👇👇👇👇 🆔 @yaddashathaye_talabeh