eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
173 دنبال‌کننده
287 عکس
154 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
که صدای تسبیح همه موجودات را می شنید...
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#شهیدی که صدای تسبیح همه موجودات را می شنید... #شهید_احمد_علی_نیّری
🌹شهیدی که صدای تسبیح همه موجودات را می شنید🌹 خود شهید برای یکی از رفیقش تعریف میکرد:  یه روز با رفقای محل  رفته بودیم دماوند... یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید... از بین بوته ها به رود خانه نزدیک شدم... تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن.. نمیدانستم چه کار کنم ... همان جا پشت درخت مخفی شدم … می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم... پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دختر جوان مشغول شنا بودن ... همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن... خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود ... اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم ...  از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم... خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود ... یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت... گفتم از این به بعد برای خدا گریه می کنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک می ریختم و مناجات می کردم... خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند : سبوح القدوس و ربُّ الملائکه و الروح… از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد… @yadeShohadaa
4_6039573133210421271.mp3
5.9M
▫️وقتی غیر ممکن، ممکن می شود... شیخ ابراهیم صاحب الزمانی به وجود مقدس امام عصر علیه السلام ✅(قسمت اول) 👌بسیار شنیدنی @yadeShohadaa
4_5794155910188238918.mp3
4.16M
▫️محال ها، ممکن میشود اگر ... و التجای شیخ ابراهیم صاحب الزمانی به وجود مقدس امام عصر علیه السلام ✅(قسمت دوم) 👌بسیار شنیدنی @yadeShohadaa
که شامل حال کاربرکانال مون شد😍 سلام بنده امتحان آزمون سطح سه بدون اینکه بخونم رفتم سر جلسه وقبول شدم واز طرفی تا روز مصاحبه بنده فرم پر کردم چون من استان خودم بودم رفتم برا مصاحبه استان دیگه تااینکه مصاحبه گرفتن وبنده برگشتم خونه تا نتیجه مصاحبه دیدم پیام اومد شما امتیاز لازم رو کسب نکردید انشاءالله سال دیگه البته من جز این کانال بودم وتا اینجا هم با توسل به اقا وشهدا رسیدم ومن نگران وحیرون وهر روز پیام میدادم مرکز تا اینکه بعد از پیگیری های بنده بعد از چند مدت ،گفتن خانوم اصلا فرم مصاحبه شما به ما یعنی قم نرسیده بود دیگه همچنان پیگیر تا اینکه پیام اومد شما قبول شدید .وبعد زنگ زدم مرکز گفتن کجا بودی ما تو اسمونا دنبالت می گشتیم شما کجا بودید الان ترم دو سطح سه حوزه هستم به مدد آقا امام زمان عج الله وشهدا... @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀منتظر لشگر شهدا باشیم....☘ لشگر عظیم شهدا دارند بسوی ما توجه می کنند، ما چه قدر آماده و پذیرای اثرات شهدا هستیم؟... 👈شهیدی که نشانی قبر خود را داد شهید 👈شهیدی که قرضهای یک نفر را داد شهید درمزاری 👈شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت شهید ۱۴ ساله 👈شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت شهید 👈شهیدی که در قبر خندید شهید 👈شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند شهید 👈شهیدی که روز تولدش شهید شد شهید 👈شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد شهید مستجاب الدعوه 👈شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید شهید 👈شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست شهید 👈شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است شهید مقدم ۱۵ ساله 👈 شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود شهید از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد 👈شهیدی که سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد شهید 👈شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد شهید 👈شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت شهید از 👈شهیدی که سر بی تنش سخن گفت شهید 👈شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد شهید 👈شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود شهید نیلساز 👈شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید شهید 👈شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" ایرانی بودنش محرز شد از شهدای گمنام هستند 👈شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید شهید حاج 👈شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ، شهادت ، اسارت و زنده ماندان و در خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه شهادت رساندی اولین کسی را که در ان دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی 👈شهید حاج پور فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان و چه بسیارند شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرمی که نگاهشان بسوی ما دارد جلب می شود... ان شاءالله لایق نگاه شهدا به خود باشیم و از این جنود نامرئی خداوند بهره ببریم... برای شادی روح همه شهدا صلوات🌷 @yadeShohadaa
: خاطره راباید درمقابل طوفان تبلیغات دشمن حفظ کرد @yadeShohadaa
شهیدان قلب تاریخ اند. یادش گرامی🌷🌷 🕊هستیم بر آن عهد که بستیم به فیض شهادت قسم به سرخی خون به خیبر و نی و هور و جزیره ی مجنون به عارف جبهه به مصطفی چمران به گریه در دل سنگر ، تلاوت قرآن به ترکش و قطع نخاع و جانبازی قنوت و دست جدای حسین خرازی به انتهای افق ، سرگذشت حاج احمد خوراک کوسه شدن در تلاطم اروند😭 قسم به پیکر بی سر، قسم به حاج همت به چادر و به حجاب زنان با عفت به صبحگاه دوکوهه ، به درد و صبر از رنج غروب دشت شلمچه ، به کربلای پنج به باکری و باقری و زین الدین به غرش نهم دی به فتنه ی رنگین به روح هنر از نگاه آوینی به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی به قدرت خون در برابر شمشیر به یک پدر که نیامد پسر ، و شد او پیر به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو به تکه تکه شدن در مصاف رو در رو به دست خالی رزمنده ای که میجنگید به آن پیکری که با چشم باز میخندید که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم حسینی ام حسنی ام ، و زینبی هستم و سر سپرده ام و از تبار عمارم به انقلاب و شهیدان حق وفادارم✌️😍 💖💖 @yadeShohadaa 🌸.🌸
که با هدیه امام رضا(ع)تشییع میشود...
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#شهیدی که با هدیه امام رضا(ع)تشییع میشود... #شهید_حسین_ابراهیمی
🌹شهیدی که با هدیه امام رضا(ع) تشیع میشود...🌹 برادر شهید تعریف میکرد: شبی با فریاد حسین همه از خواب بیدار شدیم. آن زمان‌ خانه ما برق نداشت. مادرم به سرعت چراغی روشن کرد و خودمان را بالای سر حسین رساندیم که ببینیم چه اتفاقی افتاده است... کمی به او آب دادیم تا آرام شد... مادرم سوال کرد:  حسین جان چه اتفاق افتاد؟ چه خوابی دیدی؟ حسین گفت: خواب دیدم نزدیک چشمه آبی هستم... آقایی با شال و عمامه‌ای سبز رنگ سمتم آمد... با هم صحبت کردیم. علاقه خاصی به ایشان پیدا کردم... سوال کردم: آقا شما کی هستید؟ فرمودند: من امام رضا هستم... گفتند: حسین دوست داری بارگاهم را ببینی؟ گفتم: بله. آقا دستم را گرفتند و در یک لحظه دیدم بالای ضریح مبارک امام هستم... حس و حال عجیبی داشتم. دوباره کنار چشمه برگشتم. آقا یک بسته به من دادند. گفتم: این چیست؟ فرمودند: این تربت مزارم است. به دلیل این‌که آن را عزیز بدارم، داخل جیب سمت چپ پیراهنم بر روی قلبم گذاشتم... خداحافظی کردیم و از خواب پریدم.  این ماجرا به هفت یا هشت سال قبل از شهادت حسین برمی‌گشت... حسین شهید شد. برای مراسم تشییع و مقدمات کار به تهران برگشتیم. پسر عمه‌ام در بیمارستان مانده بود تا کارهای لازم برای انتقال را انجام دهد. پیکر را با هواپیما به تهران آوردند. در مراسم باشکوهی پیکر حسین را تا بهشت زهرا تشییع کردیم.  به محض باز کردن کفن، دیدیم یک بسته بر روی قلب حسین است. سوال کردم. پسر عمه‌ام که شاهد موضوع بود، جریان را تعریف کرده و گفت: بعد از اتمام کار، تابوت را به حرم امام رضا (ع) بردیم و چند بار دور ضریح حضرت طواف دادیم. همین که تابوت را به حیاط حرم آوردیم یکی از خدام امام رضا (ع) جلو آمد و گفت: تابوت را زمین بگذارید. کفن را باز کرد و تربت امام رضا (ع) را بر روی قلب حسین گذاشت... به یاد خواب چند سال پیش حسین افتادم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا