eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
177 دنبال‌کننده
287 عکس
154 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 و اوایل ماه رمضان بود که درون من یه اتفاقاتی رخ داد. 😉 قبلا هم عاشق شهدا بودم ولی نه اینقدر که الان هستم. 💠 فکرم عوض شد، آرزوهام هم حتی عوض شدن، مسیر زندگیم عوض شد و بیشتر عاشق شهدا شدم. ✅ طوری شد که اگه یک روز به شهدا فکر نکنم اون روز جای یه چیزی کم باشه تو زندگیم. ☺️ چند وقت پیش بود که برنامه مُلازمان حرم پخش شد و موضوع اون شبش در مورد بود و من از اون شب این شهید بزرگوار و دوست خودم انتخاب کردم و بهش گفتم : 🌹 اگه حواست به منم هست دعاکن که برم پابوس آقا. 😍 و من دقیقا چند هفته بد قسمت شد که رفتم مشهد. فهمیدم که حتما واسه من دعا کرده... ❤️ من واقعا این شهیدو از ته دلم دوست دارم. 🍃🌸 ❤️شکرِ خدا @yadeShohadaa
‌از امام صادق ع روايت شده است: رؤيا و خواب ديدن بر سه قسم است: ترسانيدن شيطان خواب‌هاى پريشان. ___ 🍃 اون روز خیلی حالم خراب بود همش فکراین که آیاشهدابرای ما کاری میکنند!؟ بااین همه گناه چه کنیم. که بازهم روی خوش  و . ازکارتفحص برگشته بودیم گرمای هوا،سختی کار،وزش بادهمراه باخاک رمقی نمانده بود؛که خواب رفتم. دیدم تازه ازماموریت برگشتم خونه. کنارخانواده نشسته ام تلویزیون داره مستندجبهه نشون میده. اعزام نیرو وصحنه های شهادت، مجروحیت بچه ها،یهویی به خانمم همون در  گفتم خانم اینجایی که رزمنده هادارن اعزام میشن همین  روبروی خونه ماست. گفتم بزاربرم ببینم میتونم بچه ها راببینم. توخواب ازجام بلندشدم رفتم سمت مسجد. یکی ازهمون رزمنده ها که توی تلویزیون دیده بودم جلوی درب مسجدایستاده بود.  ازش پرسیدم شماهمان بچه هایی هستیدکه تازه فیلمتون پخش شد؟ گفت اره دیگه مابودیم! گفتم اون حاجی که  شما بودکجاست؟ گفت داخلِ... گفتم میشه ببینمش جواب دادآره الان میرم صداش میزنم.  همین که خواست راه بیافته من هم همراش رفتم برگشت نگاهم کردگفت شماها نمیتونیدوارداینجابشید.😔 حالاتوخواب بخودم میگم خوشابحالتون شما . رفت داخل دیدم درب بازشدیک آقایی قدبلندچهارشونه موهای طلایی ریش طلایی خیلی خوش هیکل وخوش تیپ ازدرب آمد بیرون.  توعالم خواب به خودم گفتم عه،این بنده خداچقدر برام آشناست گفتم آره میشناسم این  هست. رفتم جلوباهاش روبوسی کردم.  بهش گفتم من دارم فلان جاکار میکنم از بچه های .  همین حالا هم ازماموریت برگشتم گفت میدونم.  کلی باهم حرف زدیم. مشغول صحبت بودیم.  یهویی دیدم یکی سراسیمه آمد جلو.  یه نگاهی به آقا  کرد گفت : حاج اقا باز یکی از بچه هاتون خراب کاری کرده.  یک دفعه دیدم رنگ صورت آقا نوید عوض شد.   تنش بود که خونی بود.  دیدم آقا نوید پیراهنش را از تن در آورده داره میره... گفتم حاجی چرا با این پیراهن این لباس حرمت داره.  یه  بهم کرد.  گفت... شما چی فکر میکنید... هروقت رفقای ما اشتباهی ... یا  کنند ما مجبوریم با همین پیراهن خونی  گفت بچه ها بعضی وقتا با کاراشون آبروی ما را میبرن... این را گفت و رفت...!!! از خواب که بیدار شدم دیگه حالم دست خودم نبود.. خدا کمک کنه این قدر مایه  نباشیم @yadeShohada313
💠داشتم همینجوری فکر می کردم و ناراحت بودم از این که یک ناراحتی فکری هشت سالی هست باهامه اما با اینکه از کشان کشان آمدنش با من ناراحت بودم😔نمی تونستم هیچ کاری کنم که دیگه همراهم نباشه. این دیگه از زندگی منو انداخته بود. کم آورده بودم، حس میکردم این باعث شده خدا هم اگر میخواد رحمتی بفرسته و مشکلی ازم حل شه این مانع میشه و بارها مانع شده چون دیدم. تمرکزم نداشتم نمی تونستم درس بخونم، نمیتونستم کار کنم، سریع عصبانی می شدم. تا اینکه یک روز چشمم به عکس افتاد... می دونستم با اینکه خالکوبی داشته اما یک دفعه متحول شده و حتی رفته سوریه و برای بی بی شدن جانش رو داده و شهید شده. گفتم مجید من چیکار کنم... گریه ام گرفت😔 کاری از دستم بر نمی اومد، فقط با دیدن عکسش یهویی دلم شکست💔و گفتم تو این شکلی شدی و من جاموندم... همون لحظه انگار دیگه برام اون ذهنیت از من شد و الحمدلله خیلی حالم خوبه. اینو مدیون برادر خوبم هستم. +خداروشکر ❤️😍 همگی حاجت روا و رفع گرفتاری اِن شاءالله 🌹 @yadeShohadaa
🌹 و اوایل ماه رمضان بود که درون من یه اتفاقاتی رخ داد. 😉 قبلا هم عاشق شهدا بودم ولی نه اینقدر که الان هستم. 💠 فکرم عوض شد، آرزوهام هم حتی عوض شدن، مسیر زندگیم عوض شد و بیشتر عاشق شهدا شدم. ✅ طوری شد که اگه یک روز به شهدا فکر نکنم اون روز جای یه چیزی کم باشه تو زندگیم. ☺️ چند وقت پیش بود که برنامه مُلازمان حرم پخش شد و موضوع اون شبش در مورد بود و من از اون شب این شهید بزرگوار و دوست خودم انتخاب کردم و بهش گفتم : 🌹 اگه حواست به منم هست دعاکن که برم پابوس آقا. 😍 و من دقیقا چند هفته بد قسمت شد که رفتم مشهد. فهمیدم که حتما واسه من دعا کرده... ❤️ من واقعا این شهیدو از ته دلم دوست دارم. 🍃🌸 ❤️شکرِ خدا @yadeShohada313
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#عنایت شهیدحسین معزغلامی ...🌹 🌹....
🌹 و اوایل ماه رمضان بود که درون من یه اتفاقاتی رخ داد. 😉 قبلا هم عاشق شهدا بودم ولی نه اینقدر که الان هستم. 💠 فکرم عوض شد، آرزوهام هم حتی عوض شدن، مسیر زندگیم عوض شد و بیشتر عاشق شهدا شدم. ✅ طوری شد که اگه یک روز به شهدا فکر نکنم اون روز جای یه چیزی کم باشه تو زندگیم. ☺️ چند وقت پیش بود که برنامه مُلازمان حرم پخش شد و موضوع اون شبش در مورد بود و من از اون شب این شهید بزرگوار و دوست خودم انتخاب کردم و بهش گفتم : 🌹 اگه حواست به منم هست دعاکن که برم پابوس آقا. 😍 و من دقیقا چند هفته بد قسمت شد که رفتم مشهد. فهمیدم که حتما واسه من دعا کرده... ❤️ من واقعا این شهیدو از ته دلم دوست دارم. 🍃🌸 ❤️شکرِ خدا @yadeShohada313
🌹 و اوایل ماه رمضان بود که درون من یه اتفاقاتی رخ داد. 😉 قبلا هم عاشق شهدا بودم ولی نه اینقدر که الان هستم. 💠 فکرم عوض شد، آرزوهام هم حتی عوض شدن، مسیر زندگیم عوض شد و بیشتر عاشق شهدا شدم. ✅ طوری شد که اگه یک روز به شهدا فکر نکنم اون روز جای یه چیزی کم باشه تو زندگیم. ☺️ چند وقت پیش بود که برنامه مُلازمان حرم پخش شد و موضوع اون شبش در مورد بود و من از اون شب این شهید بزرگوار و دوست خودم انتخاب کردم و بهش گفتم : 🌹 اگه حواست به منم هست دعاکن که برم پابوس آقا. 😍 و من دقیقا چند هفته بد قسمت شد که رفتم مشهد. فهمیدم که حتما واسه من دعا کرده... ❤️ من واقعا این شهیدو از ته دلم دوست دارم. 🍃🌸 ❤️شکرِ خدا @yadeShohada313