eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
177 دنبال‌کننده
287 عکس
154 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ✨سال ۱۳۹۳✨ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#معراج_شهدای_گمنام🌷 ✨سال ۱۳۹۳✨ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
💔 عشقم به شهدا... نمیدانم‌چگونه‌شروع‌شد چه‌زمانی‌شروع‌شد این‌عشق.♡ ولی‌‌چه‌خوب‌شد‌که‌شروع‌شد💔 فقط‌‌ میدانم‌وقتی‌پا‌به‌سرزمین‌شهدا{شلمچه} گذاشتم،احساساتی‌درونم‌بوجود‌آمد... شاید‌همین‌عشق‌بوده‌است💔 هفت سال پیش انس عجیبی با شهدا گرفتم... دراین انس هزاران رازنهفته دارم که فقط بین من و شهدا باقی خواهد ماند... اما شرمنده ام که نتونستم اونی باشم که ازم انتظار دارند... امسال بیشتراز هر دفعه دلم شوق رفتن به مقتل شهدا رو داره اما ...💔 💔😭 ✍ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🕊بچه که بودیم، یک دقیقه میرفتیم خونه دوستمون، بهمون میگفتند: مامانت میدونه اینجایی؟نگرانت نشه؟ +حالاشما دوساله اینجایید مامانتون خبر داره؟ نگرانتون شدہ ها!💔💔 ❤️ 🌷هرموقع دلم از زمونه خسته میشه مسیر گلزار رو درپیش میگیرم و میرسم پیش شون کنار این دوشهید واقعا اروم میشم بزرگواری میگفت اگه ادرس خدا رو خواستی برو گلزارشهدا... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
23.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🕊یک کلیپ کوتاه از حال وهوای شب های گلزارشهدا که هرموقع دلم میگیره راهی اینجا میشم و همیشه هم به یادتون زیارتنامه شهدا رو میخونم... ✨ان شاءالله که خوشتون بیاد.. ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🌷 روایت این شهید عزیز خیلی زیباست ،روایتی که خودم شاهدش بوده ام... سال قبل هم رفتم منزل شهید و پای حرف های قشنگ همسرشهید نشستم... مدت هاست میخوام راجب این شهید بگم اما قسمت نشد تا الان... این شهید قراربود بجای این دوشهید گمنام که من میرم سر مزارشون ،بیارند محله ما و دفن کنند اما نمیدونم چرا مخالفت کردن بنابراین دوشهیدگمنام رو منتقل کردند و دفن کردند اما این شروع ماجرا هست.... ... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
،واژه غریبی است اما هستند کسانی که سال‌ها با این واژه خو گرفته‌اند مادران و همسرانی که با هر طلوع خورشید مقابل درب خانه را به نیت بازگشتن فرزندشان آب و جارو می‌کنند؛ هنوز هستند مادرانی که با قاب عکس فرزندانشان زندگی می‌کنند و کودکانی که امروز بزرگ شده‌اند و به یاد پدرانشان سنگ قبر شهیدان را هر روز شست و شو می‌دهند و با حضور در کنار شهدای گمنام انتظار چندین ساله شان را تسکین می‌دهند💔 هنوز هستند مادرانی که با هر بار شنیدن صدای زنگ سراسیمه می‌شوند، انتظار آنها زیاد نیست، به یک پلاک و چند تکه استخوان هم بسنده می‌کنند همین که بدانند فرزندشان، همسرشان، پدرشان در کنارشان آرام گرفته برایشان کافی است واژه سخت و غریبی سخت است و تنها آن را می‌توان در چشمان مادران و همسران و فرزندان شهدای پیدا کرد😭 روز 5 شنبه در منطقه نیشابور شاهد اتفاقی بودیم که بسیاری آن را معجزه دهه کرامت به فرزندان سادات خانواده ای چشم انتظار می‌دانند خانواده‌ای که پس از 31 سال هنوز چشم امید به بازگشت شهیدشان داشتند و پس از 31 سال این فراق با حضور خانواده دررودی بر سر مزار شهیدشان به پایان رسید🌷🕊 ✨ که در روستای محل زندگیش آرام گرفت✨ روز 5شنبه بود که اعلام شد هویت یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس که سال گذشته در درود نیشابور به خاک سپرده شده است از طریق آزمایش DNA مشخص شده خبر خوشحال کننده‌ای بود، به ویژه وقتی فهمیدیم این شهید گمنام در یکی از روستاهای نیشابور است متوجه شدیم این شهید گمنام، فرزند سید ابراهیم است که نهم اسفند ماه 62 در عملیات بدر شهید شده و سال گذشته به همراه یکی دیگر از شهدای گمنام در روستای دررود نیشابور آرامیده است. مسئولان شهر نیشابور و خانواده و بستگان شهید همه به دیدن همسر شهید رفته بودند تا به انتظار 31 ساله این زن پایان بدهند بنا بود دختر شهید که وابستگی عجیبی به پدرش داشت با این خبر مادرش را خوشحال کند و سرانجام این انتظار با جمله پدرم آمده است به پایان رسید ❤️😊 اشک شوق و فریاد خوشحالی در منزل شهید سید علی اکبر حسینی به پاشد شهیدی که در سن 23 سالگی به عنوان نیروی بسیجی لشگر 5نصر از نیشابور اعزام شده بود و چهارم خرداد سال 93 همزمان با روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) در شهر درود یعنی همان شهر محل سکونت خانواده تدفین شده بود و امروز دیگر خانواده حسینی به یاد شهیدشان بر سنگ مزار این شهید گمنام آب نمی‌ریزند بلکه می‌دانند آن شهید گمنام از امروز متعلق به خودشان است❤️🕊 حالا دیگر یکی از شهدای گمنام به آغوش خانواده‌اش بازگشت و به این فراق و چشم انتظاری 31 ساله پایان داد شهیدی که دوست نداشت خانواده‌اش بیشتر از این اذیت شوند و از طرفی دوست نداشت همرزم شهیدش را تنها بگذارد به همین دلیل به نیشابور آمد تا هم در کنار خانواده‌اش باشد و هم در کنار همرزم شهیدش که گمنام مانده است❤️🕊 بچها میدونید چی برام جالب بود اینکه بعنوان شهید گمنام در شهر خودش دفن شد،اما ..👇👇 ❤️خوابی که دختر شهید را به آغوش پدرش رساند❤️ تنها دختر شهید سید علی‌اکبر حسینی در کنار مزار پدرش آرام نشسته بود و گویی با پدرش خلوت کرده‌ و حرف‌هایی از جنس پدر و دختری می‌زنند حرف‌هایی که سال‌ها در سینه دخترک جوان برای چنین روزی مانده است😭 با سمیه که همکلام می‌شویم از خوابی که سال گذشته دیده است تعریف می‌کند و می‌گوید: سال گذشته چند روز از اینکه شهدای گمنام را به درود بیاورند خواب دیدم در یک حسینیه خیلی بزرگ تابوت گذاشته‌اند و یکی از تابوت‌هایی که رو به قبله بود را نشانم دادند و گفتند این تابوت روبه قبله پدر شماست در همان حال گفتم این که اسمی ندارد نزدیک تر که رفتم روی تابوت با خط خوش نوشته شده بود ؛ با مادرم تماس گرفتم و گفتم دررود خبری است⁉️ و آنجا بود که فهمیدم قرار است در درود به خاک سپرده شوند🕊 چهارم خرداد ماه سال 93 روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) پیکر دفاع مقدس وارد روستای دررود شد خیلی بی تاب بودم روز تشیع دوشهید گمنام شک ام بیشترشد اخه گفتند یکی ازشهدا ۲۳ساله بوده خیلی دلم میخواست تابوت شهید بیاد سمت خانوم ها که همین طورهم شد دست زیر تابوت بردم و کلی گریه کردم😭😭😭بعداز خاکسپاری هر چه گفتم این شهید پدر من است کسی باور نکرد😔و می‌گفتند به خواب که اعتباری نیست، نمی‌شود تنها به یک خواب بسنده کرد💔 هنوز صحنه‌ای را که روی تابوت نوشته شده بود علی اکبر به یاد دارم از آن زمان هر وقت به دررود می‌آمدم ساعت‌ها بر مزار این شهید گمنام اشک می‌ریختم چون به دلم برات شده بود که این شهید است😭😭😭همه می‌گفتند خودت را اذیت می‌کنی. می‌گفتم بهرحال این شهید هم است و خانواده‌ای ندارد من بجای خانواده‌اش به دیدارش می‌آیم و در این یک سال
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#انتظار ،واژه غریبی است اما هستند کسانی که سال‌ها با این واژه خو گرفته‌اند مادران و همسرانی که با هر
به این شهید به اندازه‌ای وابسطه شدم که به این باور رسیدم است❤️ دختر شهید سید علی اکبر حسینی در حالی که چشمانش پر از اشک است💔و مدام آنها را با دستانش پاک می‌کند می‌گوید: در تمام این سالها تنها بار خواب پدر را دیدم یک بار زمانی که تنها 6 سال داشتم و دیدم درب حیاط در می‌زنند؛ در را باز کردم دیدم کسی نیست، دیدم یک نفر جلوی من زانو زد نگاه که کردم پدر بود که مرا در آغوش گرفت💔 سال گذشته که دوباره خواب پدر را دیدم اما کسی باور نمی‌کرد این شهید، پدر من باشد😔پس از آزمایشات هر روز منتظر خبر خوش بودم و شب ها با قاب عکس پدرم حرف میزدم یک شب دیگر پدر به خوابم آمد و گفت چرا انقدر بی تابی میکنی دخترم😊 من از این بالا مراقبت هستم😭😭😭به همون جایی اشاره کرد که دفن شده💔 این بار مطمئن‌تر شدم و به همسرم گفتم من مطمئنم که این شهید پدرم هست💔 وهمین طورهم شد. 🕊آخرین باری که رفت، به دلم الهام شده بود که بر نمی‌گردد🕊 سید علی اکبر حسینی می‌گوید: بعد از خواب دخترم حال و هوای عجیبی به همه ما دست داد تا جایی که هر روز منتظر خوش خبری بودیم و امروز آرزوی دیرینه من و فرزندانم برآورده شد❤️ وی می‌افزاید: در تمام این سال‌ها در تنهایی هایم به یاد علی اکبر و خاطراتی که داشتیم گریه می‌کردم😭و امروز شاهد خبر خوشی بودم که امیدوارم طعم آن را تمام خانواده شهدای گمنام بچشند🌷 به شهیدم تبریک می‌گویم که بعد از 31 سال به شهر خودش برگشته و از این اتفاق خیلی خوشحالم😊💕 حسینی با اشاره به اینکه همسرش سال 63 در جزیره مجنون به شهادت رسیده است اظهار می‌کند: من و علی اکبر تنها سه سال و نیم با هم زندگی کردیم که حاصل آن یک پسر و دختر است اما این چندسال برای من به اندازه هزاران سال ارزش داشت. سربازی‌اش را در کردستان بود و 5 ماه بعد مجدد به جزیره مجنون رفت آخرین باری که به جبهه رفت، پسرم محمد مهدی 4ساله و دخترم سمیه 5 ماهه بود. هیچ وقت آخرین دفعه‌ای را که می‌خواست به جبهه برود فراموش نمی‌کنم؛ هوا که روشن شد رفت و دیگر برنگشت انگار به هر دو نفرمان الهام شده بود که دیدار مجددی وجود ندارد و عید نوروز همان سال 63 خبر مفقود شدن علی اکبر را برایم آوردند.💔 💕شهیدی که همه خوابش را دیدند💕 شهید علی اکبر حسینی نیز می‌‌گوید: روزی که شهدای گمنام را به دررود آوردند در مسجد جامع درخواست کردیم با توجه به خوابی که همسرم دیده پدرش در کنار تابوت شهدای گمنام باشد پس از مراسم یکی از بانوانی که از آمده بود گفت شب قبل یکی از شهدای گمنام را در خواب دیده و همین موضوع سبب شده او به دررود بیاید💔 عکس شهید علی اکبر حسینی را که می‌بیند می‌گوید من همین شهید را در خواب دیدم😭😭 رابطه پدر و فرزندی 100 درصد شده است😍✔️ نماینده کمیته جستجوی مفقودین نیروهای مسلح خراسان رضوی در حاشیه دیدار خانواده شهید علی اکبر حسینی با شهیدشان در گلزار شهدای دررود گفت: سال گذشته بعد از مراجعه خانواده شهید براساس الهام قلبی در خواب از سوی شهید، این خانواده جهت انجام آزمایش «دی.ان.ای» به ستاد معراج شهدای مرکز معرفی شدند و طی اعلام مرکز تحقیقات ژنتیک انسانی نمونه گیری که از همسر و دختر شهید به نام انجام شد و با تطبیق نمونه‌ها رابطه پدر و فرزند به صورت 100 درصد تایید شد.✔️ محمد احراری اظهار داشت: بعد از اعلام مرکز تحقیقات ژنتیک انسانی به ستاد معراج شهدای مرکز بر اساس نمونه گیری‌هایی که از شهدای گمنام تدفین شده و تطبیق آنها روشن شد شهیدی که در دررود یعنی همان شهر محل سکونت خانواده تدفین شده است و شهدا با این رخداد طیب بودن خود را بار دیگر به ما نشان دادند و این چیزی جز اعجاز نخواهد بود☝️🕊 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
4_723784306719277370.mp3
6.39M
دیشب خواب بابا رو دیدوم دوباره... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
تو این شلوغیای زندگی حواست هست که یه موقع ، خدای نکرده... از چشمِ امام زمانت ⁉️💔