eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
173 دنبال‌کننده
287 عکس
154 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
واقعا دیگه گفتم بدبخت شدم هیچ راهی نیس 😔😭 داشتم از دل آشوب میمردم که متوسل شدم به شهیدعلی سیفی مشکلم به طرز معجزه آسایی حل شد شهید علی سیفی 💚 .😍✌️ ❄️ @yadeShohadaa
سلام وتشکر به خاطر کانال خیلی خوبتون🙏🙏 من هم کسی هستم که شهدا مسیر زندگیم و تغییر دادند ،من همیشه توی دینداریم لنگ میزدم یعنی یک حالت شل کن سفت کن داشتم خودم حالم از خودم بهم میخوردتا اینکه چندین مشکل توی زندگیم به وجود اومد هم راه حل نداشتم هم تحملش برام سخت بود یه روز که زانو غم بغل گرفته بودم و فکرهای خیلی ناجوری میکردم که الان خجالت میکشم بگم چه تصمیم هایی😔نمیدونم چرا یاد فیلم مستندی که دو سال پیش در برنامه ماه عسل گذاشته بود افتادم انگار کسی بهم میگفت برو اون رو نگاه کن ،برای همین سریع گوشیم رو برداشتم و توی اینترنت سرچ کردم فقط یادم بود شهید مدافع حرم که مادرلرستانی وپدر عراقی داردو خانواده اش رو در ماه عسل اوردند بالاخره پیداش کردم فیلیم رو که دیدم آبی بود به روی آتش ، تا چشمم به عکس وفیلم شهید جوادحسناوی افتاد همه دنیا پیش چشمم بی ارزش شد و فهمیدم مسیر رو اشتباه میرفتم تا الان سریع شروع کردم به برنامه ریزیهای جدید برای زندگیم که هم خداپسندانه باشه هم شهید رو خوشحال کنه الحمدالله الان بعد از یک سال ونیم از اون ماجرا اونقدر خودم تغییر کردم که حتی اون آدم قبلی که بودم رو دوست دارم فراموش کنم و با لطف خداوند و نظر لطف شهید جواد حسناوی مشکلاتم یکی یکی حل شدند و از اونجا به بعد مدافع سرسخت شهدا شدم و به همه میگم که واقعا شهدا زنده اند و ما رو انتخاب میکنند... دوست_گلمون🌟😍 ❄️ @yadeShohadaa
🌷 به واسطه ختم قرآن: خانومی بودن که به دلیل بی کاری همسرشون خیلی ناراحت بودن و... بهم میگفت سیده هنوز قران رو شروع نکرده بودم ک تلفن زنگ خورد .همسرم گفت کار پیدا کردم اونم توی جهادنصر 🕊شهدا مهربونند 🌷 @yadeShohadaa
بود که مراسم چهلم در روستا برگزار می شد و ما داخل مسجد نشسته بودیم و دعای کمیل می خواندیم 🎤فردی خبر آورد که در مزار شهدا نوری دیده می شود💥به خانة خالة شهید که مشرف به مزار شهدا است رفتیم. دیدیم تا نور از سمت، مزار شهدا بلند شده است😳که یک نور به اول قبرستان و یک نور به آخر قبرستان و یک نور در جای خودش ثابت مانده است. کم کم آن سه نور به نزدیک هم آمدند و در کنار قبرستان به هم پیوستند☄ درست همانند نور چراغ گنبد حضرت رضا (ع) روستا را بقدری روشن کرده بود که یک نفر اگر سوزنی را گم می کرد می توانست پیدا کند😭 اینها به هوا پرتاب می شد. سه تا، شش تا می شد و زمانیکه به زمین می آمد باز سه نور می شد، عدهای تعجب کرده بودند و تا فاصله چند متری نور رفته بودند و جرأت نکردند به آن نزدیک شوند و زنها هم گریه می کردند 😭😭و گریه زنها باعث شده که نور کم نور شده و به قبور شهدا برگشت و اینجا فهمیدیم که راه شهدا، راه انبیاء بوده است انقلاب ما یک انقلاب واقعی و انقلابی است که انشاءالله بدست آقا امام زمان سپرده خواهد شد 🌹 ❄️ @yadeShohadaa
23.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🕊یک کلیپ کوتاه از حال وهوای شب های گلزارشهدا که هرموقع دلم میگیره راهی اینجا میشم و همیشه هم به یادتون زیارتنامه شهدا رو میخونم... ✨ان شاءالله که خوشتون بیاد.. @yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#گلزارشهدایِ_گمنام🌹 🕊یک کلیپ کوتاه از حال وهوای شب های گلزارشهدا که هرموقع دلم میگیره راهی اینجا می
سلام علیکم☀️ یه شب تو عالم رویا با مامانم تو باغ بودیم که داشتیم برمیگشتیم خونه🚶‍♀🏠 توبین راه بود که دیدم یجا دریاچه مانند هست ک همه جمع شدند... ازسر کنجکاوی رفتم جلو ببینم چیه دیدم یه بچه اس که تو اب افتاده وسعی دارن نجات اش بدن.. داشتم نگاه میکردم یهو دیدم کنار دریاچه یه قبر هست که نصف سنگ قبرشکسته اما اب داخلش نمیره و صورت جنازه داخل قبر هم مشخصه که لبخند قشنگی هم روی لب هاش داره😊 دیدم روی قبر باخط قرمز نوشته 🕊 اما پایین قبر اسمش بود که الان بعداز خواب فراموش کردم.. یهو گفتن بچه مرده... گفتم بیارینش پیش شهیدی که داخل اب هست شاید شفا بگیره اوردنش پیش قبر یهو شهید ک سالم سالم بود لبخند زدو بچه زنده شد😭 خلاصه ازخواب بیدار شدم گفتم عجب خواب عجیبی اما زیاد فکرمو مشغول خواب نکردم گزشته بهو دیدم بین همسایه ها همهمه ای هست گفتن... قراره شهید گمنام دوتا بیارن محله ما💔 شهدا رو اوردن شب رفتیم قدمگاه امام رضا برای وداع چ شبی بود🌟😊💔🕊 فردا رفتیم تشیع همه اومده بودن تابوتای شهید روی دست های مردم تشیع شد... دفن کردن شهدا رو تازه یه تکه از پارچه تابوت هم سهم من شد😭 یهو دیدم میگن قبر سمت راستی شهیدی هست ک از ابهای جزیره مجنون تفحص شده ذهنم جرقه زد💥به خوابی ک دیدم توخوابم شهید داخل اب دریاچه کوچیکی بود.. دلم شکست جلو همه نشستم سر مزار رو اشکامو اجازه دادم خودنمایی کنند..ازاون زمان دو سه سالی میگزره الان واقعا شدن این دوشهید😍🌷 ❄️@yadeShohadaa
✨﷽✨ ✅شهیدان زنده‌اند ✍️پیکرش را با دو شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می‌گفت: یکی‌شان آمد به خوابم و گفت: جنازه‌ی من رو فعلاً تحویل خانواده‌ام ندید! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازه‌ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. این‌بار فوراً اسمشو پرسیدم. گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازه‌ها. روی سینه یکی‌شان نوشته بود «شهید امیر ناصر سلیمانی». بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده‌اش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره. شهید امیرناصر سلیمانی 📚فرمانده، فرمان قهقهه، ص۳۶ و به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید بلکه آنها زنده‌اند؛ امّا شما درک نمی‌کنید! سوره بقره، آیه۱۵۴
❄️یک شب خواب بودم تو خواب دیدم دارن در میزنند، در روکه باز کردم دیدم بایک موتور تریل جلو در خونه وایستاده🛵 میگه سوار شو بریم. ازش پرسیدم کجا؟ گفت: یک نفر به کمک ما احتیـاج داره. سوار شدم ورفتیم.. سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم ادرس خیابون هارو ببینم. وقتی رسیدیم از خواب پریدم... ازچندنفر پرسیدم تعبیرخواب چیه گفتن خب معلومه باید بری به اون ادرس ببینی کی به کمک احتیاج داره .. هرجور بود خودم رو به اون ادرس رسوندم. در زدم در روکه باز کردن دیدم یه پسر جوون اومد جلو در نه من اونو میشناختم ونه اون منو گفت:بفرمایید چیکار دارید؟ ازش پرسیدم شما با کارداشتید؟ یهو زد زیرگریه😭😭 گفت چند وقته میخوام کنم .دیروز داشتم تو خیابون راه میرفتم وبه این فکر میکردم که چجوری خودمو خلاص کنم😔 اما یدفعه چشمم افتاد به یک تابلو که روش نوشته شده بود گفتم میگن شماها اید اگه درسته یه نفرو بفیرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم😔 والان شما اومدید اینجا و میگید ازطرف اومدید😭 ❄️ @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌از امام صادق ع روايت شده است: رؤيا و خواب ديدن بر سه قسم است: ترسانيدن شيطان خواب‌هاى پريشان. ___ 🍃 اون روز خیلی حالم خراب بود همش فکراین که آیاشهدابرای ما کاری میکنند!؟ بااین همه گناه چه کنیم. که بازهم روی خوش  و . ازکارتفحص برگشته بودیم گرمای هوا،سختی کار،وزش بادهمراه باخاک رمقی نمانده بود؛که خواب رفتم. دیدم تازه ازماموریت برگشتم خونه. کنارخانواده نشسته ام تلویزیون داره مستندجبهه نشون میده. اعزام نیرو وصحنه های شهادت، مجروحیت بچه ها،یهویی به خانمم همون در  گفتم خانم اینجایی که رزمنده هادارن اعزام میشن همین  روبروی خونه ماست. گفتم بزاربرم ببینم میتونم بچه ها راببینم. توخواب ازجام بلندشدم رفتم سمت مسجد. یکی ازهمون رزمنده ها که توی تلویزیون دیده بودم جلوی درب مسجدایستاده بود.  ازش پرسیدم شماهمان بچه هایی هستیدکه تازه فیلمتون پخش شد؟ گفت اره دیگه مابودیم! گفتم اون حاجی که  شما بودکجاست؟ گفت داخلِ... گفتم میشه ببینمش جواب دادآره الان میرم صداش میزنم.  همین که خواست راه بیافته من هم همراش رفتم برگشت نگاهم کردگفت شماها نمیتونیدوارداینجابشید.😔 حالاتوخواب بخودم میگم خوشابحالتون شما . رفت داخل دیدم درب بازشدیک آقایی قدبلندچهارشونه موهای طلایی ریش طلایی خیلی خوش هیکل وخوش تیپ ازدرب آمد بیرون.  توعالم خواب به خودم گفتم عه،این بنده خداچقدر برام آشناست گفتم آره میشناسم این  هست. رفتم جلوباهاش روبوسی کردم.  بهش گفتم من دارم فلان جاکار میکنم از بچه های .  همین حالا هم ازماموریت برگشتم گفت میدونم.  کلی باهم حرف زدیم. مشغول صحبت بودیم.  یهویی دیدم یکی سراسیمه آمد جلو.  یه نگاهی به آقا  کرد گفت : حاج اقا باز یکی از بچه هاتون خراب کاری کرده.  یک دفعه دیدم رنگ صورت آقا نوید عوض شد.   تنش بود که خونی بود.  دیدم آقا نوید پیراهنش را از تن در آورده داره میره... گفتم حاجی چرا با این پیراهن این لباس حرمت داره.  یه  بهم کرد.  گفت... شما چی فکر میکنید... هروقت رفقای ما اشتباهی ... یا  کنند ما مجبوریم با همین پیراهن خونی  گفت بچه ها بعضی وقتا با کاراشون آبروی ما را میبرن... این را گفت و رفت...!!! از خواب که بیدار شدم دیگه حالم دست خودم نبود.. خدا کمک کنه این قدر مایه  نباشیم @yadeShohada313
سلام ، وقت تون به خیر، می خواستم عنایت دوست شهیدم بهتون بگم، 8 سال بود که مشکل ناباروری داشتیم و بچه دار نمی شدیم دکتر های زیادی داخل و خارج از استان رفتیم اما نتیجه نگرفتیم تا اینکه به دوست شهیدم توسل کردم و ایشون بعد از 8 سال حاجت موتو داد ،الان خانمم باداره😊 ❄️ @yadeShohadaa