مرقد امام مال شما ...
مرقد مطهر عظیم امام در بهشت زهرا (س) مال شما؛ روح بلند و ملکوتی روح الله در عرش، مال ما.
خانهی امام و همهی تشکیلات موسسهی تنظیم و نشر در جماران، مال شما؛ عشق و حُب خالصانهی روح الله در قلب شیعیان مظلوم جهان، مال ما.
همهی موقوفات و زمین و ... که برای مخارج موسسهی نشر هزینه می شوند، مال شما؛ تک تک کلمات و راهنمایی های حکیمانهی روح الله، مال ما.
همهی خانوادهی امام، از علی کوچولو گرفته تا حاج سیدحسن آقا، مال شما؛ همهی عشق روح الله ندیدهها در سراسر دنیا، مال ما.
سیدحسین خمینی خطاکار با دستبوسی رضا پهلوی اش، مال شما؛ سیدحسن نصرالله نوادهی معنوی روح الله، با مقاومت حماسی اش در برابر صهیونیست ها، مال ما.
جایگاه میهمانان ویژه VIP در مرقد امام، مال شما؛ جایگاه عاشقانه روح الله در دل سوختهی محبینش در سراسر عالم، مال ما.
مراسم لاکچری عمامه گذاری در جماران با حضور سلبریتی ها و مجرمین و محکومین و ... مال شما؛ طالبین حقیقی بدون عمامه مرید امام در سراسر عالم، مال ما.
مراسم همیشهی سال گرد امام، مال شما؛ روح الله زندهی همیشه در تاریخ، مال ما.
همهی شمال و جنوب سرزمین عظیم مرقد امام با گنبد و بارگاهش، مال شما؛ همهی جنوب لبنان که فرزندان روح الله شکست تاریخی صهیونیسم را رقم زدند، مال ما.
امامِ محدود در جماران، مال شما؛ روح الله پرآوازه در قلوب مستضعفین دنیا، مال ما.
همهی خانوادهی محترم امام، مال شما؛ همهی فرزندان معنوی روح الله در لبنان افغانستان، سوریه، لبنان، عراق و ... مال ما.
همهی تصاویر و فیلم های منتشر نشدهی امام، مال شما؛ کلمه کلمهی سخنان گوهربار روح الله، مال ما.
همهی جسم و وجود دنیایی امام، مال شما؛ همهی تاثیرات عظیم دینی و آموختههای روح الله، مال ما.
همهی گنبد و بارگاه و حرم مجلل با گارانتی 1000 ساله مال شما؛ همه حسادت و نادانی عالم، مال ما.
اصلا، حضرت امام و مرقد آنچنانی اش مال شما؛ فقط و فقط روح الله از خرداد 42 تا خرداد 68 مال ما.
شب قدر و شب سالروز رحلت جانگداز امام ساده زیست، حضرت روح الله الموسوی الخمینی
موج سواری!
برخی که علم و فهمشان کم است و صدایشان بلندتر،موج سواریشان بهتر است!
تصورشان این است:
هرکه صدایش بلندتر است،حق بااوست!
وغافلند که طبل هرچه صدایش بلندتر،درونش خالیتر است.
هر اتفاق وحادثه ای که بیفتد،برای بهتر دیده شدن وماهیگیری از آب گل آلود،خودرا می اندازند وسط.
اردیبهشت سال1397درنمایشگاه کتاب درمصلای امام خمینی تهران"سیدحسن آقامیری"رادیدم.درست همان ایامی که مثلا خلع لباس شده بود.
جلورفتم وخیلی محترمانه و بالبخند،با او سلام واحوالپرسی کردم وحتی این عکس سلفی را باهم گرفتیم.
به او گفتم:
-یادتان است دوسال پیش درمراسم افطاری آقای محمدرضا زائری در"مجتمع شهدای هفت تیر"به شما گفتم:
اینکه شما درسخنرانی خود گفته اید"سال60حتی حزب اللهی ها علیه شهیدبهشتی شعارمیدادند و به او فحش میدادند"نادرست است.
نگاه تندی انداخت وگفت:نه.حرف من کاملا درست است.
گفتم:شما به چه چیزی استناد میکنید؟
گفت:یکی ازبستگان ما که در شاهرود(یانیشابور،دقیقا یادم نیست کدام راگفت)روحانی است،خودش میگفت که من اون سالها به شهیدبهشتی فحش میدادم.
باتعجب گفتم:
-این فامیل شما به هرعلتی به شهیدبهشتی فحش میداده دلیل نمیشود حرف اورا به همه حزب اللهی ها تعمیم دهید.خودما آن سالها جلوی دانشگاه تهران محلی داشتیم به نام"چادر وحدت"که پاتوق بچه حزب اللهی ها بود.منافقین و هم ضدانقلابیون مارا بخاطر دفاع از شهیدبهشتی میکوبیدند وحتی مارا مزدوران بهشتی مینامیدند.انصاف نیست اینگونه و به غلط بگویید حزب اللهی ها علیه شهیدبهشتی شعار و فحش میدادند.
رنگش عوض شد.احساس کردم چون قافیه را باخته،عکس العمل تندی نشان دهد.ناگهان کمی عقب رفت و باعصبانیت گفت:
-شما کی هستی که ازطرف همۀ حزب اللهی ها ادعامیکنی؟
گفتم:اتفاقا حرف من این است که یک نفر فامیل شما نمیتواند بیانگرنظرهمۀ حزب اللهی ها باشد.
به ناگه رنگش سرخ شد،نگاهی به اطراف انداخت،که خلوت دید.سریع شروع کرد به دادوفریاد.دقیقا شیوه ای که دهۀ60،آنهاکه دربحث کم می آوردند،شروع به دادوهوار و مظلوم نمایی میکردند تا مردم را دورخود جمع کنند که بحث ادامه پیدا نکند.
آنقدر عصبی شد که رنگش به سیاهی زد.نگران حالش شدم.گفتم:
-مگه من چی گفتم که اینگونه عصبی شدید؟
باهمان عصبانیت دادزد:
-کی گفته من عصبانی هستم؟
خنده ام بیشتر شد.گفتم:
-چرا شلوغش میکنید.من فقط یک انتقادساده ازشما کردم.
و اوهمچنان با دادوفریاد جملاتی که اصلاهیچ ربطی به بحثمان نداشت،سرمیداد.
درگوشش گفتم:
تورو به هرکی میپرستی قسم،وقتی بالای منبر هستی وبرای جوانها سخنرانی میکنی،اینجوری حرف بزن تابفهمند چقدرعصبی هستی که بایک انتقاد،داری ازعصبانیت میترکی!
من رفتم،ولی اوهمچنان دادوهوار میکرد تامردم بیشتردورش جمع شوند.
حمید داودآبادی
18.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوران بزن در رو نیست دیگه
یکی بزنن، ده تا میخورن
#آژیر
شعر: #قاسم_صرافان
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 در افغانستان چه میگذرد!؟ (قسمت اول)
🔺نقشه شوم اشرف غنی برای شیعیان چه بود؟
🔺قدرت رسیدن طالبان
🎙علیاکبر رائفیپور
یاد ایام
🔴🎥 در افغانستان چه میگذرد!؟ (قسمت اول) 🔺نقشه شوم اشرف غنی برای شیعیان چه بود؟ 🔺قدرت رسیدن طالبان
25.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 در افغانستان چه میگذرد!؟ (قسمت دوم)
🔺نگاهی منطقی به اتفاقات اخیر افغانستان
🎙 علیاکبر رائفیپور
درسی اخلاقی از سهراب سپهری
خیــلی قشنگه حیفه نخونیمش!!!
سخت آشفته و غمگین بودم
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند،
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !
اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”
بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……
گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن
چون نگاهش کردم،
عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..
صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...
خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”
گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….
چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….
من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
سهراب سپهرى
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ۳۱ مردادماه روز صنعت دفاعی و نمایش جلوه های اقتدار ملی، گرامی باد.
🔻علت نامگذاری روز جهانی مساجد چیست؟
◽️بیست و یکم اوت هر سال که مصادف با ۳۱ مرداد است، روز جهانی مساجد نامگذاری شده است؛ در سال ۱۳۴۸ در چنین روزی مسجدالاقصی که قبله اول مسلمین جهان است توسط صهیونیست ها به آتش کشیده شد.
◽️هر دین و آیینی نمادها و نشانههایی دارد؛ اسلام که آخرین دین آسمانی است، از میان نمادها و شعایر ظاهری و مکانی، به جایگاه مسجد و احکام آن بسیار اهمیت داده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند: در مسجد طراز اسلامی، شور و بهجت عبادت خالص با نشاط زندگی پاک و خردمندانه و سالم، در هم میآمیزد و فرد و جامعه را به طراز اسلامی آن نزدیک میکند.
🔴 مراقبهی بعد از عاشورا
🔻 برای انسانی که به عاشورا رسیده است، مراقبهی بعد از عاشورا، مراقبه در مراتب حضور است. چنین فردی باید محاسبه کند که آیا توانسته است به آنهایی که همه چیز خود را در راه ولی خدا بذل کردهاند، بپیوندد؟ آیا به جایی رسیده است که حاضر باشد در مقابل ولی خدا قطعه قطعه شود، فقط برای آنکه ولی خدا بتواند یک نماز دیگر بخواند؟
👤 آیت الله میرباقری
📚 کتاب مراقبههای عاشورایی
📖 ص ۱۱۸
ذکرمصیبت_و_شعر_خوانیحاج_قاسم_صرافان_شب_۱۳.MP3
18.13M
🔊 #ذکرمصیبت
#شعرخوانی
🎤 قاسم صرافان، شاعر آئینی و مدیحه سرای اهل بیت(ع)
⚫️ شب دوازدهم محرم الحرام ۱۴۴۳
@yade_ayyam
✅ کانال یاد ایام
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ جامع و کامل استاد ازغدی به یک سوال مهم و رایج :
چرا ژاپن ، ژاپن شد و این همه پیشرفت کرد ولی ایران با اقتصاد این کشور سالها فاصله دارد؟
نکاتی مثبت و منفی از ژاپن که باید بدانید