eitaa logo
یادگاران
8.5هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
304 فایل
بسم‌اللّٰھ - رهبر معظم انقلاب 🌱↯ ﴿ماهرجاانقلابی‌عمل‌کردیم‌پیش‌رفتیم وهرجاازانقلابیگری‌وحرکت‌جہادی‌غفلت‌ کردیم‌عقب‌ماندیم‌وناکام‌شدیم﴾ ۱۳۹۵/۳/۱۴🖇 مجموعه فرهنگی یادگاران امام ره راه‌ارتباطی‌با‌ما : @yadegarani
مشاهده در ایتا
دانلود
یادگاران
راستی تا نرسیدیم بزار یادی هم از شهدای مدافع حرم کنیم ...🕊
♥️ 🕊 رفیقش‌ می گفت: گاهی میرفت‌ یه گوشه ا ۍ خلوت، چفیه اش‌ رو‌ می ڪشید‌ روۍ سرش‌ درحالت‌ سجده‌ می موند.. به قول‌ معروف‌ یه گوشه اۍ خدا رو‌ گیر می آورد.. مصطفی واقعا‌ً عبد‌ِ صالح‌ بود.. 💊 eitaa.com/yadegaranir
یادگاران
لزوم اطاعت از ولی فقیه رو از زبان شهید حسن باقری بشنویم :) شهید حسن باقری از جمله فرمانده های فتح
♥️ 🕊 میگفت فتح المبین یعنی حسن باقری ایمان داره که وقتی در راه به بن بست خوردیم یا از موانع عبور میکنیم یا راه جدیدی می سازیم! آخه تفکرات چند تامون اینجوریه؟؟؟ چندتامون توی بحث های فرهنگی اینجوری فکر میکنیم؟ چند تامون دربرابر مشکلات اینجوری رفتار میکنیم؟؟ یاد فقط داریم که راه شهدا رو ادامه میدیم ...‌😞😏 فتح المبین یعنی رمضان 1 شکست. رمضان2 شکست. 3 شکست. 4 شکست. 5شکست. ولی تو حق نداری نا امید شی....❌ فتح المبین یعنی حسن باقری جنگ را می فهمد،تدبیر می کند، می کند، توسل می کند و می داند اگر تا جایی که می توانست شناخت و شناسایی کرد خداوند نا شناخته ها را برملا خواهد کرد. یعنی ایمان داشته باشیم راه حق به سر منزل مقصود خواهد رسید. یعنی خودتو باور کن بچه.... خودتو باور کن :)🙂 🕊 💊 eitaa.com/yadegaranir
یادگاران
مسئول اتوبوس🧔🏻 : بچه ها بعضی وقتا پیش میاد تو خودِ همین سفر هم کسی حواسش نباشه ، پشت سر به مؤمن
❤️ 🌸 ‌‌ توی ماشین نشسته بودیم و در راه بــه جنوب کشور مـــعمولا از هر دری صحبت به میـان می آمد. به محض این که بوی ❌ از حرف کــسی می آمد، به صــورت ناگهانی مــی پرید وسط حــرف ها و طوری که انگار اتفاق خـــطرناکی در حال وقوع باشد میگفت: ‌‌ •آقایان ساکت ؛✋ یک لـــحظه ساکت !✋ بعد همــه ساکت می شدند تا ببینند موضوع چیست و چه اتفاقی قـــرار است بیفتد. می خندید😄 و با آن لهجه شیـــرین ساروی اش می گفت: ‌ • یِه تا بَرِسِنین !! همه صلوات می فرستادند و غیبتی صورت نمیگرفت... ‌‌ 🕊 💊 eitaa.com/yadegaranir
بعضے از روزهاي جمعہ تلفنِ همراهش خاموش بود، وقتے دلیلش رو می‌پرسیدم، مےگفت: ارتباطم رو با دنیا کمتر میکُنم تا امروز کہ متعلق بہ امام‌ زمانم‌«عج»هست، بیشتر با امام‌ زمان باشم! بیشتر بہ یاد امام‌ زمان باشم..!🙃 💔 🕊 eitaa.com/yadegaranir
🚨|🙃 [برنامه و محتوای 🌙 در کانال فرهنگی تربیتی یادگاران 🌱 به شرح زیر می باشد :] 💠برنامه سحر 🕓: دعای هرروز ماه رمضان [تصویری]🖼ٔ شرح دعای روز [صوتی از آقای مجتهدی] جزء خوانی [صوتی از آقای معتزآقایی] فایل PDF جزء های قرآن هرروز📱 🔴روال کار کانال از ساعت ۸ صبح : •📿 [اذکار روزانه] • 🍓 •🎬 •🔔 • 📝 [حرفای قشنگ و خودمونی ] • 🏠 [کارگاه هایی با موضوعات ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند ] • 🎧[سخنرانی های کوتاه و متنوع] •🔥[ با موضوع داغ ] •☁️[نکته های نماز ] •💚[حکمت‌های نهج‌البلاغه 📗] •💎 [عکس نوشته آمادگی ظهور ] • 🕊[خودسازی شهدا ] •🎼[نماهنگ ، مناجات ، مداحی] •🌙[مُسَکِنی‌برای‌قلب‌های‌بی‌قرار ] •🌸 [دسته گل های صلوات ] اهالیِ قشنگِ کانال یادگاران 🙋🏻‍♀ از این پس در ماه مبارک رمضان با ویژه برنامه های جذاب در خدمت شما هستیم🌼 از دوستان خود نیز دعوت کنید تا از این برنامه ها نهایت استفاده را ببرند :)💊♥️ 🌙 🌿 eitaa.com/yadegaranir
🚨|🙃 [برنامه و محتوای 🌙 در کانال فرهنگی تربیتی یادگاران 🌱 به شرح زیر می باشد :] 💠برنامه سحر 🕓: دعای هرروز ماه رمضان [تصویری]🖼ٔ شرح دعای روز [صوتی از آقای مجتهدی] جزء خوانی [صوتی از آقای معتزآقایی] فایل PDF جزء های قرآن هرروز📱 🔴روال کار کانال از ساعت ۸ صبح : •📿 [اذکار روزانه] • 🍓 •🎬 •🔔 • 📝 [حرفای قشنگ و خودمونی ] • 🏠 [کارگاه هایی با موضوعات ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند ] • 🎧[سخنرانی های کوتاه و متنوع] •🔥[ با موضوع داغ ] •☁️[نکته های نماز ] •💚[حکمت‌های نهج‌البلاغه 📗] •💎 [عکس نوشته آمادگی ظهور ] • 🕊[خودسازی شهدا ] •🎼[نماهنگ ، مناجات ، مداحی] •🌙[مُسَکِنی‌برای‌قلب‌های‌بی‌قرار ] •🌸 [دسته گل های صلوات ] اهالیِ قشنگِ کانال یادگاران 🙋🏻‍♀ از این پس در ماه مبارک رمضان با ویژه برنامه های جذاب در خدمت شما هستیم🌼 از دوستان خود نیز دعوت کنید تا از این برنامه ها نهایت استفاده را ببرند :)💊♥️ 🌙 🌧 🌿 eitaa.com/yadegaranir
🕊 •شده بود خبر اول رادیو تلویزیون 📽🌱 بخشدار زبیدات را دیگر هم مردم می شناختند هم مسئولین. •بعداز عملیات محرم که اسمش سر‌زبان رزمنده ها افتاد ؛ بهش اصرار کردیم برود درسش را ادامه دهد. •کلی قربان صدقه اش رفتیم🧡و با سلام و صلوات فرستادیمش اصفهان به خیال اینکه سفت و سخت می‌چسبد به درس‌ •دو ماه نشده برگشت ، انتظار دیدنش را نداشتیم... 😳❓ گفتم :« آقا مهرداد چشم ما به جمال شما روشن چی شد ؟چرا برگشتی؟» •گفت:« راستش نتونستم دوری از جبهه و بچه ها رو تحمل کنم ؛ اونجا که بودم سر کلاس تخته سیاه رو ، نقشه عملیات میدیدم ..! معلم 👨🏻‍🏫 رو فرمانده...! و جای هم کلاسی ها هم بچه رزمنده هارو مجسم می‌کردم...! به خاطر اون مصاحبه🎤 ، توی مدرسه جور دیگه ای باهام رفتار می شد... از خودم ترسیدم که دیگه نتونم کار کنم . درس و مدرسه رو گذاشتم و اومدم که برگردم جبهه ، سرکلاس ✔️ برگرفته از کتاب📚 خودسازی به سبک شهدا_ص۴۱ 🌙 💛 『 eitaa.Com/yadegaranir
یادگاران
#بشیم_مثل_شهدا🕊 #شهید_مهرداد_عزیزاللّهی •شده بود خبر اول رادیو تلویزیون 📽🌱 بخشدار #چهارده‌ساله زبید
🕊 آفتاب بالا آمده بود وسکوت آرامش بخشی بر محوطه سایه انداخته بود .☀️ راهم را گرفتم و رفتم سمت ساختمان از دور دیدم یکی تا کمر خم شده و اطراف ساختمان را جارو می زند ... گفتم : هرکه هست خدا خیرش بدهد اینجا آب و جاروی حسابی لازم داشت 👌🏻 نزدیکتر که شدم از بین گرد و خاکی که بلند شده بود ابراهیم را دیدم ؛ دهانم از تعجب باز ماند 😳 گفتم :« حاجی شما چرا این کار رو می کنید؟بدید به من خوب نیست کسی شما رو اینطوری ببینه » و به زور جارو را از دستش گرفتم ✅ ناراحت شد گفت : «اجازه بدید خودم محوطه را تمیز کنم ؛ اینجوری حس می کنم هرچی دارم همراه این خاک ها روفته میشه و میره ...!» گیج حرف‌هایش شده بودم 😟؟ و چیزی برای گفتن نداشتم ، جارو را به دستش دادم و رفتم . آن روز گذشت و روزهای دیگر پشت سر هم آمدند و رفتند ؛ اما ابراهیم سر حرفش ماند ... هر روز صبح که از خواب بیدار می شد یک راست می رفت سراغ نظافت🙅🏼‍♂ همه خواب بودند کل محوطه را می شست و جارو می کرد...🌸 برگرفته از کتاب 📚 خودسازی به سبک شهدا_ص۳۸ 🌙 💛 『 eitaa.Com/yadegaranir
🕊 •دعوت کرده بود خانه‌اش گرمسار 🏡 از در که وارد شدم چشمم به تابلویِ روی در خیره ماند .🙄 تابلوی بود شبیه به تابلوی مطلقاً ممنوع راهنمایی و رانندگی...🚫 •تابلوی گرد که وسطش نوشته بود : و ضربدری رویش خورده بود❌ دو طرف پایش هم روایت نوشته بود یکی از حضرت علی(ع)و یکی از امام باقر(ع) : 🔹«غیبت، کوشش شخص عاجز است » 🔸«شایسته است که مومن بر زبان خود را مهر بزند، همانگونه که بر طلا و نقره خود مهر می زند » •چند لحظه ماتِ نوشته بودم.😢 در زدم و وارد اتاق شدم بعد از پذیرایی، گرمِ صحبت شدیم توی تمام مدت حواسم به حرف هایم بود ؛ به همان تابلو روی در،📛 تابلوی غیبت مطلقاً ممنوع...✅ [برگرفته از کتاب 📚 خودسازی به سبک شهدا_ص ۲۴] 🌙 『 eitaa.Com/yadegaranir
یادگاران
#بشیم_مثل_شهدا🕊 #شهید_حسن_رامه‌ای •دعوت کرده بود خانه‌اش گرمسار 🏡 از در که وارد شدم چشمم به تابلویِ
🕊 •برای ادامه تحصیل رفته بودیم آلمان یک روز دیدم مشغول نوشتن است✍🏻 •روی برگه بزرگ و سفیدی مطلبی نوشت و رفت بیرون. وقتی برگشت نوشته را قاب کرده بود رفت و زد به دیوار اتاقش؛ آیه ۱۴ سوره مبارکه فجر بود: «اِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصاد...»🌱🌼 •آدم پر حرفی نبود با وجود این همیشه یک سفارش به ما می کرد ☝️🏻 میگفت:« اگر در معرض گناه قرار گرفتید و خواستید دچار لغزش نشید ؛خودتون را با و یا 📖 مشغول کنید تا حواستون از اون محل و از اون گناه پرت بشه ...😇 •خودش تعریف میکرد میگفت : «قبل اینکه بیام آلمان ، حسابم را با خودم تسویه کردم. برای اینکه خودم را بهتر بشناسم ، هرچی از خودم میدونستم نوشتم روی کاغذ. کلی بالا پایین شون کردم .هرچی رو که توش قوی بودم نوشتم. هر کاری هم که ضعف داشتم ، یادداشت کردم. 🗓👌🏻 •اینطوری دیگه می تونستم تو خارج خودم را بیشتر کنترل کنم...:)✅ [برگرفته از کتاب 📚 خودسازی به سبک شهدا_ص۵۴] 🌙 『 eitaa.Com/yadegaranir
یادگاران
#بشیم_مثل_شهدا🕊 #شهید_حمید_باکری •برای ادامه تحصیل رفته بودیم آلمان یک روز دیدم مشغول نوشتن است✍🏻
🕊 •شنیده بودم توی بازار کار میکند ولی چه کار؟ نمی‌دانستم 🤷🏻‍♂ گذرم به بازار افتاد،چشمم به جوانی خیره ماند‌که‌هیکلی درشت‌و‌ ورزشی‌داشت💪🏻😍 •به نظرم آشنا آمد بیشتر نگاهش کردم ؛ خودش بود ، «ابراهیم♥️» ... داشتم از تعجب شاخ در می آوردم !!! •دو تا کارتن بزرگ روی دوشش بود جلوی یک مغازه گذاشت شان زمین منتظر ماندم کارش که تمام شد رفتم جلو سلام کردم گفتم : « آقا ابراهیم ؛ برای شما زشته این کارِ باربر هاست نه یکی مثل شما...» •🦋🌿 نگاهی به من کرد و گفت : « کار که عیب نیست ، بیکاری عیبه...! این کاری که من می کنم ؛ برای خودم خوبه مطمئن می شم که نیستم جلوی مغرور شدنم رو میگیره ...»👌🏻😵 گفتم:« اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست. هر چی باشه شما ورزشکاری تو این مردم سرشناسی...» خندید و گفت:« ای بابا ! ولکن این حرفهارو همیشه کاری کن اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم...» 💗☺️ برگرفته از کتاب📚 خودسازی به سبک شهدا_ ص ۴۰ 🌙 『 eitaa.Com/yadegaranir
یادگاران
#بشیم_مثل_شهدا🕊 #شهید_ابراهیم_هادی •شنیده بودم توی بازار کار میکند ولی چه کار؟ نمی‌دانستم 🤷🏻‍♂ گذرم
🕊 •با همه گرم می گرفت و زود صمیمی میشد ، جای خودش را توی دل بچه رزمنده ها باز کرده بود 😊💙 وقتی نبود جای خالی اش زیاد حس می شد انگار بچه ها گم کرده ای داشتند و بیتاب آمدنش بودند... •خبر که می دادند ؛ آقا مهدی برگشته دیگر کسی نمی ماند. همه بدو می رفتند سمتش می دویدند دنبالش تا روی دست بلندش کنند !! 😍 •از آنجا به بعد دیگر اختیارش دست خودش نبود.گیر افتاده بود دست بچه‌ها مدام شعار می‌دادند « فرمانده آزاده ...» بالاخره یک جوری خودش را از چنگ وبال نیروها در می‌آورد .🌾 •می نشست گوشه ای دور از چشم بقیه با خودش زمزمه می کرد و اشک می‌ریخت💧 خودش را می کرد و به نفسش تشر می زد : «مهدی فکر نکنی کسی شدی که اینها اینقدر خاطرت رو می خوان ! نه اشتباه نکن ، تو نیستی ، تو خاک پای این بسیجی هایی...🌱» همینطور می‌گفت و اشک می‌ریخت💔 برگرفته از کتاب 📚 خودسازی به سبک شهدا_ص۱۱۳ 🌙 『 eitaa.Com/yadegaranir
یادگاران
#بشیم_مثل_شهدا🕊 #شهید_مهدی_زین‌الدین •با همه گرم می گرفت و زود صمیمی میشد ، جای خودش را توی دل بچه
♥️ خواب مصیب ، معاونش را دیده بود و حال غریبی داشت ،بهش گفته بود: « خیلی دلتنگتون شدم هم دلتنگ تو، هم دلتنگ بقیه شهدای واحد » می گفت التماسش کردم و پرسیدم : «از کدوم راهکار رفتی که به این مقام رسیدی؟؟» شهید مجیدی هم گفته بود : 💔 از فردای همان روزی که خواب دیده بود تا صبح شهادتش، روز و شبی نبود که چشمهایش خیس اشک نباشد 💦 حالا به هر بهانه ای روزه، نماز، نماز شب و یا حتی موقع توجیه نیروها و... بغض توی گلویش جمع می شد و گریه می کرد... ☘ آن هم با صدای بلند ؛ بی ریای بی ریا...:) برگرفته از کتاب 📚 خودسازی به سبک شهدا_ص۶۲ 🌙 『 eitaa.Com/yadegaranir
یادگاران
#بشیم_مثل_شهدا ♥️ #شهید_علی_چیت‌سازیان خواب مصیب ، معاونش را دیده بود و حال غریبی داشت ،بهش گفته بو
🕊 •نگاهش به هلی کوپتر مانده بود 🚁 طوری نگاه می کرد که انگار بار اولش است هلی‌ کوپتر می بیند ! •وسط همین نگاهش بود که گفت: « این آهن پاره رو آدمیزاد میسازه و می تونهرپرواز کنه حالا فکر کن اگر بخواد خودش رو بده تا کجاها میتونه بره...» 🦋🕊 •جاهایی را می دید که ما نمی دیدیم آن هم به خاطر بود و و ...:) •بخاطر گوش به زنگ بودنش بود ، برای اذان تا بدو بدو خودش را به خانه خدا برساند😍 بخاطر کلاسهای باوضو و روزهایش بود بخاطر قبولی‌اش‌توی دانشگاه‌امام‌حسین بود ✅ همانجا که خودش گفت راه من از دانشگاه امام حسینِ ♥️،نه دانشگاه علوم پزشکی... برگرفته از کتاب 📚 خودسازی به سبک شهدا_ص۱۴۰ 🌙 『 eitaa.Com/yadegaranir
[ نماز، قبل افطار🌱] 🕊 قبل از افطار، نماز می‌خواندند. می‌گفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛ در این لحظه‌ها اجر این‌ نماز بیشتر است. 🖤 🌙 eitaa.Com/yadegaranir
شهید حسن باقری : اوج گرمای اهواز بود ... بلند شد، دریچه کولر اتاقش را بست!! گفت: به یاد بسیجی‌هایی که زیر آفتاب گرم می‌جنگند. ♥️ 『 eitaa.Com/yadegaranir
♥️ همیشه در سجده آخرِنمازهایش این دعا را می‌خواند: «اللهم اخرِج حُبَّ الدنیا من قلوبِنا !...» پ.ن: ماهم بخونیم خب ! ✨ 『 eitaa.com/yadegaranir
یادگاران
♥️ 🕊 میگفت فتح المبین یعنی حسن باقری ایمان داره که وقتی در راه به بن بست خوردیم یا از موانع عبور میکنیم یا راه جدیدی می سازیم! آخه تفکرات چند تامون اینجوریه؟؟؟ چندتامون توی بحث های فرهنگی اینجوری فکر میکنیم؟ چند تامون دربرابر مشکلات اینجوری رفتار میکنیم؟؟ یاد فقط داریم که راه شهدا رو ادامه میدیم ...‌😞😏 فتح المبین یعنی رمضان 1 شکست. رمضان2 شکست. 3 شکست. 4 شکست. 5شکست. ولی تو حق نداری نا امید شی....❌ فتح المبین یعنی حسن باقری جنگ را می فهمد،تدبیر می کند، می کند، توسل می کند و می داند اگر تا جایی که می توانست شناخت و شناسایی کرد خداوند نا شناخته ها را برملا خواهد کرد. یعنی ایمان داشته باشیم راه حق به سر منزل مقصود خواهد رسید. یعنی خودتو باور کن بچه.... خودتو باور کن :)🙂 ‌ ♥️ eitaa.com/yadegaranir