eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
4.9هزار ویدیو
83 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی که بدون سلام به پدرمون شروع بشه ارزش نداره🙃 *السَلامُ عَلیك یٰاصٰاحبَ الزّمان* سلام براقاصاحب الزمان +صبح شما عاشقان مهدوی هم بخیر✋🏼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی میکنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان است. ☘مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در وصیت خود به فرزندش می گوید : 💐 «اگر آدمی به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود ، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش خواهد شد. » 🍁 فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.» ✅ برای این که جهت اقامه خواب نمانید، «قبل از خوابیدن» آخرین آیه سوره کهف را بخوانید و حین قرائت آیه، ساعتی که قصد دارید بیدارشوید را در ذهن داشته باشید. آیه اخر سوره کهف 👇🏼👇🏼 ◈ بسم الله الرحمن الرحیم ◈ «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحدا» @yadeShohada313
🌹نمازصبح یجور امتحان هست که عاشقا از مدِّعیا جدا میشند☝️🏼
أبا تو زبان عربی ینی ...، ینی ....، هم ینی ....، اباعبدالله: ینی بابای بنده های خدا، مثلا میگن فلانی پدرِ علمِ ! ینی هرچی علمِ مربوط به فیزیکه تو دست خودشه!! وقتی میگیم ... ینی بابای بنده های خدا، ینی هرچی مهر و محبت و خیرخواهیه دست بابامون حسینه.... حالا صداش بزن ..
🌸بسم الله الرحمن الرحيم..... 🌸 🙏رب ادخلنی مدخل صدق، و اخرجنی مخرج صدق، واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا..... ✍ ما آمده ايم.... اینجا.... در فضایی که مجازی می نامندش... اما.... تاثیر آن....بر نفوس ما...از هر حقیقتی، حقیقی تر است... ❄️آمده ايم اینجا.... دور هم.... تا در برابر یک طبیب، زانو بزنیم... دربرابر کسی که حقیقت جانمان را به ما، بشناسد... و با آسمان اشنایمان کند... در برابر کسی... که دستان مان را، به دامان آسمان برساند.... ❄️ما آمده ايم تا... بیاموزیم ؛ اگر گامی برای ظهور برنداشته ايم...؛ لااقل، برای امدنش، راه بندان نیز.... نکنیم... ✨اللهم عجل الولیک الفرج @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#شهیدی که مادرش را با شالی از کربلا شفا داد... #شهید_محمد_معماریان🌹 #معجزات_شهدا✨ @yadeShohada313
شهیدی که مادرش را با شالی از کربلا شفا داد🌹👇🏼 👈🏼مادر شهید می گفت: نزدیک محرم بود که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکتر ها گفتند که به سختی خوب می شود... یک روز دلم شکست💔 و گفتم: خدایا من به مسجد می رفتم سبزی پاک می کردم، فرش ها را جارو می زدم و کارهای هیئت را انجام می دادم... اما الان خانه نشین شده ام😔 شب به خودم متوسل شدم و خوابم برد... درعالم خواب🌙دیدم که محمدم با عده ای از رفقای خودش که شهید شده اند آمد و یک هم به گردنش بود. گفتم: مادر کجا بودی؟ گفت: ما از می آییم... گفتم: مادر مگر نمی بینی من به چه وضعی در خانه افتاده ام.😔 گفت: اتفاقا را از اباعبدالله(ع) گرفتم... و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده... این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است😊 گفت: مادر برو کارهای مسجد رو انجام بده✋🏼❤️ صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که می توانم راه بروم... دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته😳😔 گفتم: نه، پایم خوب شده😍 خواهر شهید تعریف می کند: یک دفعه دیدم در اتاق بوی عجیبی پیچیده، گفتم مادر چه خبر است؟ این چیست؟.. ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمی کردیم... گفتیم برویم نزد آیت الله گلپایگانی.. را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوییدند و بوسیدند و شروع کردند به کردن😭 گفتیم: آقاچه شده شما چه می دانید ؟ عرض کردند: این شال بوی امام حسین(ع) را می دهد🌹😭 گفتیم: چطور؟ گفتند: ما از اجداد ساداتمان از مقتل سیدالشهدا یک تربت ناب داریم.. این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (ع) را می دهد... و بعد فرمودند: یک قطعه از این شال را به من بدهید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و کفنم بگذاردید و من هم در عوض آن تربت نابی که در اخیار ماست را به شما می دهم🍃🕊 @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#شهیدی که دخترش را شفا داد... #شهید_مهدی_طیاری #معجزات_شهدا🌹 @yadeShohada313
✅شهیدی که دخترش را شفا داد🌹 ✨ 👈🏼همسر شهید تعریف میکرد: تنها فرزندم زهرا و تنها يادگار حاج مهدي در تب مي سوخت و تلاش هايم براي پايين آوردن دماي بدنش اثري نداشت😞 نگران بودم... اگر بلايي سرش مي آمد، خودم را نمي بخشيدم😭 بالاي سرش نشستم و قدري خواندم... در همين حال قسمتي از اي كه روي جنازه ي همسرم انداخته بودند و چند نفر با خواست خدا به وسيله ي تبرك جستن به آن پارچه يافته بودند، افتادم... پارچه را آوردم و كنار زهرا خوابم برد😴... در عالم رؤيا🌙ديدم حاج مهدي در كنار بستر زهرا نشسته و او را بغل گرفته است... او مرا از خواب بيدار كرد و با لبخندي گفت: «چرا اين قدر ناراحت هستي؟»😊 گفتم: «زهرا تبش پايين نمي آيد، مي ترسم بلايي سرش بيايد.»😔 حاج مهدي گفت: «ناراحت نباش، زهرا شفا پيدا كرده و ديگر تب ندارد.» 😊✋🏼 از خواب بيدار شدم... به اطرافم نگاه كردم... كسي نبود... دست بر پيشاني زهرا گذاشتم، تب نداشت... آري او شفا يافته بود✋🏼💔