روزی که بدون سلام به پدرمون شروع بشه ارزش نداره🙃
*السَلامُ عَلیك یٰاصٰاحبَ الزّمان*
سلام براقاصاحب الزمان
+صبح شما عاشقان مهدوی هم بخیر✋🏼
🌷از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی میکنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان #قضا است.
☘مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در وصیت خود به فرزندش می گوید :
💐 «اگر آدمی #چهل_روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود ، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش خواهد شد. »
🍁 فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»
✅ برای این که جهت اقامه #نماز_صبح خواب نمانید، «قبل از خوابیدن» آخرین آیه سوره کهف را بخوانید و حین قرائت آیه، ساعتی که قصد دارید بیدارشوید را در ذهن داشته باشید.
آیه اخر سوره کهف 👇🏼👇🏼
◈ بسم الله الرحمن الرحیم ◈
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحدا»
@yadeShohada313
🌹نمازصبح یجور امتحان هست که عاشقا از مدِّعیا جدا میشند☝️🏼
أبا تو زبان عربی ینی #بابا...،
#عبد ینی #بنده....،
#الله هم ینی #خدا....،
اباعبدالله:
ینی بابای بنده های خدا،
مثلا میگن فلانی پدرِ علمِ #فیزیکه!
ینی هرچی علمِ مربوط به فیزیکه تو دست خودشه!!
وقتی میگیم #اباعبدالله...
ینی بابای بنده های خدا،
ینی هرچی مهر و محبت و خیرخواهیه دست بابامون #امام حسینه....
حالا صداش بزن #باباحسین..
🌸بسم الله الرحمن الرحيم..... 🌸
🙏رب ادخلنی مدخل صدق، و اخرجنی مخرج صدق، واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا.....
✍ ما آمده ايم....
اینجا....
در فضایی که مجازی می نامندش...
اما....
تاثیر آن....بر نفوس ما...از هر حقیقتی، حقیقی تر است...
❄️آمده ايم اینجا....
دور هم.... تا در برابر یک طبیب، زانو بزنیم...
دربرابر کسی که حقیقت جانمان را به ما، بشناسد... و با آسمان اشنایمان کند...
در برابر کسی... که دستان مان را، به دامان آسمان برساند....
❄️ما آمده ايم تا... بیاموزیم ؛
اگر گامی برای ظهور برنداشته ايم...؛
لااقل، برای امدنش، راه بندان نیز.... نکنیم...
✨اللهم عجل الولیک الفرج
@yadeShohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#شهیدی که مادرش را با شالی از کربلا شفا داد... #شهید_محمد_معماریان🌹 #معجزات_شهدا✨ @yadeShohada313
شهیدی که مادرش را با شالی از کربلا شفا داد🌹👇🏼
#شهید_محمد_معماریان
👈🏼مادر شهید می گفت: نزدیک محرم بود که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکتر ها گفتند که به سختی خوب می شود...
یک روز دلم شکست💔 و گفتم: خدایا من به مسجد می رفتم سبزی پاک می کردم، فرش ها را جارو می زدم و کارهای هیئت را انجام می دادم... اما الان خانه نشین شده ام😔
شب به #شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد... درعالم خواب🌙دیدم که محمدم با عده ای از رفقای خودش که شهید شده اند آمد و یک #شال_سبز هم به گردنش بود.
گفتم: مادر کجا بودی؟
گفت: ما از #کربلا می آییم...
گفتم: مادر مگر نمی بینی من به چه وضعی در خانه افتاده ام.😔
گفت: اتفاقا #شفایت را از اباعبدالله(ع) گرفتم...
و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده... این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است😊
گفت: مادر برو کارهای مسجد رو انجام بده✋🏼❤️
صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که می توانم راه بروم... دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته😳😔
گفتم: نه، پایم خوب شده😍
خواهر شهید تعریف می کند: یک دفعه دیدم در اتاق بوی #عطر عجیبی پیچیده، گفتم مادر چه خبر است؟ این #شال چیست؟..
ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمی کردیم... گفتیم برویم نزد آیت الله گلپایگانی..
#شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوییدند و بوسیدند و شروع کردند به #گریه کردن😭
گفتیم: آقاچه شده شما چه می دانید ؟
عرض کردند: این شال بوی امام حسین(ع) را می دهد🌹😭
گفتیم: چطور؟ گفتند: ما از اجداد ساداتمان از مقتل سیدالشهدا یک تربت ناب داریم.. این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (ع) را می دهد... و بعد فرمودند: یک قطعه از این شال را به من بدهید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و کفنم بگذاردید و من هم در عوض آن تربت نابی که در اخیار ماست را به شما می دهم🍃🕊
#شهداگاهی_نگاهی
@yadeShohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#شهیدی که دخترش را شفا داد... #شهید_مهدی_طیاری #معجزات_شهدا🌹 @yadeShohada313
✅شهیدی که دخترش را شفا داد🌹
#شهید_مهدی_طیاری✨
👈🏼همسر شهید تعریف میکرد:
تنها فرزندم زهرا و تنها يادگار حاج مهدي در تب مي سوخت و تلاش هايم براي پايين آوردن دماي بدنش اثري نداشت😞
نگران بودم... اگر بلايي سرش مي آمد، خودم را نمي بخشيدم😭
بالاي سرش نشستم و قدري #قرآن خواندم...
در همين حال قسمتي از #پارچه اي كه روي جنازه ي همسرم انداخته بودند و چند نفر با خواست خدا به وسيله ي تبرك جستن به آن پارچه #شفا يافته بودند، افتادم...
پارچه را آوردم و كنار زهرا خوابم برد😴... در عالم رؤيا🌙ديدم حاج مهدي در كنار بستر زهرا نشسته و او را بغل گرفته است...
او مرا از خواب بيدار كرد و با لبخندي گفت: «چرا اين قدر ناراحت هستي؟»😊
گفتم: «زهرا تبش پايين نمي آيد، مي ترسم بلايي سرش بيايد.»😔
حاج مهدي گفت: «ناراحت نباش، زهرا شفا پيدا كرده و ديگر تب ندارد.» 😊✋🏼
از خواب بيدار شدم...
به اطرافم نگاه كردم... كسي نبود...
دست بر پيشاني زهرا گذاشتم، تب نداشت... آري او شفا يافته بود✋🏼💔
#شهداگاهی_نگاهی