eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
4.9هزار ویدیو
83 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای‌گشایش‌درکارهاو رزق۩امام‌زمان.mp3
793K
💠 سه سفارش امام زمان (عج) برای گشایش در کارها و رزق و روزی 1️⃣ بعد از فجر صبح دست بر سینه گذارد و هفتاد مرتبه بگوید👈"یا فَتّاح" 2️⃣ بعد از نماز صبح این دعا را بخواند: ❇️ وَ أُفَوِّضُ أَمرِي إِلَى اللَّهِ ❇️ إنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالعِبَادِ ❇️فوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَامَكَرُوا لاَإِلَهَ‌إِلاَّ أَنتَ ❇️ سُبحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ‏ ❇️ فَاستَجَبنَا لَهُ وَ نَجَّينَاهُ مِنَ الغَمِّ ❇️ و كَذَلِكَ نُنجِي المُؤمِنِينَ‏ ❇️ حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَكِيلُ ❇️ فانقَلَبُوابِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضلٍ ❇️ لم يَمسَسهُم سُوءٌ ❇️ مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ حَولَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ‏ ❇️ مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ مَا شَاءَ النَّاسُ‏ ❇️ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِن كَرِهَ النَّاسُ‏ ❇️ حَسبِيَ الرَّبُّ مِنَ المَربُوبِينَ ❇️ حسبِيَ الخَالِقُ مِنَ المَخلُوقِينَ‏ ❇️ حَسبِيَ الرَّازِقُ مِنَ المَرزُوقِينَ ❇️ حسبِيَ اللَّهُ رَبُّ العَالَمِينَ‏ ❇️ حَسبِي مَن هُوَ حَسبِي ❇️ حسبِي مَن لَم يَزَل حَسبِي‏ ❇️حَسبِي مَن‌كَانَ مُذكُنتُ لَم يَزَل حَسبِي ❇️ حسبِيَ اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ ❇️علَيهِ تَوَكَّلتُ وَهُوَ رَبُّ العَرشِ العَظِيمِ‏ 3️⃣ مواظبت کن به خواندن این دعا👇 لاحَولَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ تَوَکَّلتُ عَلَی الحَیِّ الَّذی لایَمُوتُ وَ اَلحَمدُللِهِ الَّذی لَم یَتَّخِذ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً وَ لَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلکِ وَ لَم یَکُن لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرهُ تَکبیرا عج ┄═🌼💠🦋🌸💠🌼═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیرزنی با یک تکه کارتن زائرين امام حسین علیه السلام را خنک مي كند. 🔹️درس عاشقي كه در هيج دانشگاهي جز دانشگاه امام حسين عليه السلام تدريس و تعليم نميشود. https://eitaa.com/yadeShohada313
ثواب عجیب «کمک هزینه» به دیگران برای سفر اربعین حسینی هشام: از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین علیه‌السلام برود و در عوض شخصی ديگر را روانه کند (هزینه‌هایش را بدهد)، چه اجری دارد؟ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: به ازای هر درهمى كه خرج کند، خداوند همانند كوه اُحد برایش حسنه می‌نویسد چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمی‌گرداند بلاهايى را که فرود آمده تا به او برسد، از او می‌گردانَد و از وى دور می‌كند و مالش حفظ می‌‏شود کامل‌الزیارت صفحه ۱۲۹ ᯽🍃𖦹🌼𖦹🍃᯽ « *السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَة اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ* » https://eitaa.com/yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑محمدرضا گلزار هنرمندی که تابع قوانین کشور است به هر خانمی که میخواهد با او عکس بگیرد تذکر حجاب می‌دهد. ـــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/yadeShohada313
💫💚💫💚💫💚💫💚💫 💔 سلام‌الله‌علیـها💚 🍃ان شاءالله قرار براین هست که درچند روز آینده مراسم روضه ای به نیت خانم رقیه‌خاتون برگذارکنیم... 🍃مداح هم دعوت کنیم که درکنار پرچم تحت قبه امام حسین علیه‌السلام که توسط شما وقف شـد سال قبل، روضه بخوانند جهت حاجت دل شما عزیزان... 📣دوستانی که میخوان بانی مراسم حضرت رقیه خاتون سلام الله علیهابشند وهم چنین میخوان که به نیت حاجت شون مداح مون کنار پرچم حرم ارباب روضه بخوانند جهت گرفتن شماره کارت به این آیدی مراجعه بفرمایند: 👇 🆔 @A_Sadat313 😇باهررمبلغی که درتوان تون هست و هرچه ارادت دارید نسبت به این نازدانه اباعبدالله الحسین علیه السلام شریک بشید در این طرح و مثل همیشه مدد کنید💚🤲 🎁نام عزیزان شرکت کننده در طرح به طور مستقیم به خادم رسمی حرم امام حسین علیه السلام ارسال خواهد شد و درکربلا به نیت تون زیارت عاشورا و دورکعت نماز بجا خواهند آورد😍.... ....... 💚💫
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
💫💚💫💚💫💚💫💚💫 #بـه‌عشـق‌سه‌سـاله‌ی‌اربابـم💔 #رقیه_خاتون سلام‌الله‌علیـها💚 🍃ان شاءالله قرار براین هست
👆✅ 💚رفقای عزیزدل، بنده گفتم هرچه در توان تون هست وارادت دارید برای مراسم خانم رقیه سلام الله علیها هدیه کنیـد.... حتی ده هزارتومان.... بقول معروف قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود😇.... جانمونی ها..... حتما قبل از شرکت در طرح کن..... اللهم عجل لولیک الفرج ♡☆ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 و نهم ۳۹ 👈این داستان⇦《 حرفهای عاقلانه 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎مادرم با اون چشم های گرفته و غمگین بهم نگاه کرد ... - مهران ... می فهمی چی میگی؟ ... تو ۱۴ سالته ... یکی هنوز باید مراقب خودت باشه ... بی بی هم به مراقبت دائم نیاز داره ... دو ماه دیگه مدارس شروع میشه ... یه چی بگو عاقلانه باشه❗️ خسته تر از این بود که بتونم باهاش صحبت کنم ... اما حرف من کاملا جدی بود ... و دلم قرص و محکم ... مطمئن بودم تصمیمم درسته ...👌 پدرم، اون چند روز ... مدام از بیرون غذا گرفته بود ... این جزء خصلت های خوبش بود ... توی این جور شرایط، پشت اطرافیانش رو خالی نمی کرد ... و دست از غر زدن هم برمی داشت ... بهم پول داد برم از بیرون غذا بخرم ... الهام و سعید ... و بچه های دایی ابراهیم و دایی مجید ... هر کدوم یه نظر دادن ... اما توی خیابون ... اون حس ... الهام ... یا خدا ... با هر اسمی که خطابش کنی ... چیز دیگه ای گفت ... ❗️ وقتی برگشتم خونه ... همه جا خوردن ... و پدرم کلی دعوام کرد ... و خودش رفت بیرون غذا بخره ... بی توجه به همه رفتم توی آشپزخونه ... و ایستادم به غذا درست کردن ... دایی ابراهیم دنبالم اومد ... - اون قدیم بود که دخترها ۱۴ سالگی از هر انگشتشون شصت تا هنر می ریخت ... آشپزی و خونه داری هم بلد بودن ... تو که دیگه پسر هم هستی ... تا یه بلایی سر خودت نیاوردی بیا بیرون ... - بچه که نیستم خودم رو آتیش بزنم ... می تونید از مامان بپرسید ... من یه پای کمک خونه ام ... حتی توی آشپزی ...😊 - کمک ... نه آشپز ... فرقش از زمین تا آسمونه ... ولی من مصمم تر از این حرف ها بودن که عقب نشینی کنم... بالاخره دایی رفت ... اما رفت دنبال مادرم ...❕ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 💫💠
🔻 ۴۰ 👈این داستان⇦《 غذای مهران 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎 مامان با ناراحتی اومد سراغم ... - نکن مهران ... اینقدر ادای بزرگ ترها رو در نیار ... آخر یه بلایی سر خودت میاری ... - مامان، من ادا در نمیارم ... ۱۴ سالمه ... دیگه بچه نیستم... فوقش اینها می سوزه ... یا داغون میشه قابل خوردن نیست ... هر چند از اینکه جمله بابا رو بهم گفت دلم سوخت ... اما می دونستم توی حال خودش نیست ... یهو حالتش عوض شد ... بدجور بهم ریخت ... - آره ... تو هم یه کاری کن داغت بمونه رو دلم ... و از آشپزخونه رفت بیرون ... چند لحظه موندم چی کار کنم... شک به دلم افتاد ... نکنه خطا رفتم ... و چیزی که به دل و ذهنم افتاد ... و بهش عمل کردم ... الهام نبوده باشه ... تردید و دو دلی تمام وجودم رو پر کرد ... - اینطوری مشخص نمیشه ... باید تا تهش برم ... خدایا✨ ... اگر الهام بود ... و این کارم حرف و هدایت تو ... تا آخرش خودت حواست بهم باشه ... و مثل قبل ... چیزی رو که نمی دونم بهم یاد بده و غلطم رو بگیر ... اگرم خطوات بود ... نجاتم بده ...💫 قبلا توی مسیر اصلاح و اخلاقم ... توی مسیر شناخت خدا و حرکت به سمتش ✨... کمک گرفته بودم و استادم بود... اما این بار ... پدر ... یه ساعت و نیم بعد برگشت ... از در نیومده محکم زد توی گوشم ... - گوساله ... اگر همون موقع و سر وقتش رفته بودی ... این همه معطل خریدن چند تا غذا نمی شدم ... اما حکمت معطلی پدرم چیز دیگه ای بود ... خدا✨ برای من زمان خریده بود ... سفره رو انداختیم کنار تخت بی بی ... غذای من حاضر شده بود ... مادرم عین همیشه ... دست برد سمت غذا ... تا اول از همه برای بی بی بکشه ... مادربزرگ زیرچشمی به من و بقیه نگاه کرد ... - من از غذای مهران می خورم ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🌸