♦️استاد شوشتری حفظه الله:
💥توسل به حضرت اباالفضل علیه السلام برای حاجات دنیوی و اخروی
«دو رکعت نماز هدیه به قمر منیر بنی هاشم می خوانید ، حاجت خود را در نظر گرفته سپس ۱۳۳مرتبه این ذکر را میگویید
یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ»
🔸اي برطرف کننده غم و اندوه از روی حسين(علیه السلام) بحق برادرت حسين، اندوه و مشکل من را برطرف کن.
#تاسوعا
https://eitaa.com/yadeShohada313
☑️ سِرّی مخفی درباره شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)
⚫️ بعد از اینکه حضرت سیدالشهدا و قمر منیر بنی هاشم هر دو با هم به سمت آب رفتند (۱)، درگیری شدیدی بین این دو بزرگوار و یاران عمرسعد درگرفت و بین این دو جدایی افتاد تا اینکه حضرت ابوالفضل خود را به آب رساندند.
🔘 بعد از اینکه (در مسیر بازگشت،) دو دست مبارک قمر بنی هاشم را از بدن جدا کردند (و به علت تیرباران دشمن، مشک آب هم سوراخ شده بود)، در اینجا حضرت نه میتوانستند به خیمهها برگردند و نه دستی برای جنگ داشتند. اینجا تصمیم عجیبی گرفتند که کمتر در مرثیه خوانیها و مجالس به آن اشاره شده است.
💠 حضرت ابوالفضل سوار بر اسب و با سرعت زیاد، به سمت خیمه فرماندهی (عمر سعد) حرکت کردند.
▫️ حال سوال اینجاست چرا؟
💡 جواب سوال این هست که دشمنان در آن سمت، امام حسین (ع) را دوره و محاصره کرده بودند و با این حرکت حضرت ابوالفضل، همه فریاد زدند:
🔹 حسین را رها کنید؛ عباس به خیمه فرماندهی حمله کرده! بیایید این طرف.
▫️ و حضرت ابوالفضل با این رشادت امام حسین (ع) را از محاصره نجات دادند.
حضرت همچنان به سمت خیمه فرماندهی (عمر سعد) حرکت میکردند و با اینکه دست نداشتند، کسی جرات نداشت با ایشان بجنگد.
همه از چشمان قمر بنی هاشم میترسیدند که ناگهان عمر سعد دید اوضاع دارد خیلی خطرناک میشود. به حرمله گفت:
🔹 چشمان عباس را هدف بگیر او به هر کس نگاه میکند، همچون روباه به گوشه ای میگریزد.
🩸 بعد از اصابت تیر به چشم مبارک حضرت ابوالفضل، ایشان لحظه ای توقف کردند تا تیر را بیرون بکشند. هر چه سر را به طرفین تکان دادند، تیر در نیامد. خم شدند و تیر را بین دو زانو قرار دادند تا تیر را بیرون بکشند.
⚫️ سر را که به پایین آوردند، کلاه خود از سر مبارکشان افتاد و در این لحظه حکیم بن طفیل با گرزی آهنین فرق مبارک را نشانه گرفت و ضربتی وارد کرد.
📜 "فسقط مخ راسه علی کتفیه " (۲)
🔴 مغز سر حضرت ابوالفضل بر روی دو کتفشان ریخت.
🔳 و سیعلم الذین ظلمو ای منقلبا ینقلبون. (۳)
(و ستمکاران به زودی خواهند دانست که به چه مکانی باز میگردند.)
⬅️ (۱). در مورد اینکه امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) با هم برای تهیه آب به سمت فرات رفتند ولی بین آن دو بزگوار جدایی افتاد، رجوع شود به 《لهوف، صفحه ۱۰۳》 و 《 الارشاد، جلد ۲، صفحه ۱۶۳ 》 و 《 اعلام الوری صفحه ۳۴۸》
(۲). عین این جمله در کتابهای 《کلمات الامام الحسین (ع) صفحه ی ۴۷۲》، 《تاریخ امام حسین علیه السلام - موسوعه الامام الحسین علیه السلام جلد ۴، صفحه ۲۸۵ و جلد ۹، صفحه ۶۳۵》 و 《إکسیر العبادات فی أسرار الشهادات، جلد ۲، صفحه ۵۰۳»آمده است.
(۳). آیه ۲۲۷ سوره شعراء
🏷#محرم #عاشورا
https://eitaa.com/yadeShohada313
.
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ...
و مـاه
در فـرات
غـروب کـرد.. 😭
#فنعم_الاخ_المواسي_عباس 🌙
◽️........♥️🌙
علامه بحر العلوم وقتی وارد سرداب حرم اباالفضل شد، دید طرف داره معماری می کنه... اومد پایین گفت آقا شما ساداتی از علماهستید، من یه سوال دارم چند وقته دارم تو حرم عموجانت ابالفضل کار می کنم. گفت حرفت رو بگو. گفت مگه شما نفرمودید، در روایات هم مگه نیومده اباالفضل دستای رشیدی داشت؟ قد بلندی داشت؟
علامه گفت:درسته..حالا براچی این سوال رو می پرسی؟
گفت: اگه آقا قدش به این رشیدی بوده چرا قبرش اینقدر کوچیکِ؟ بحرالعلوم عمامه رو برداشت اینقد به سرش زد. گفت:آخه عموم رو قطعه قطعه کردند.... "
یاصاحب الزمان😭😭😭😭
به حقیقت اباالفضل اللهم عجل لولیک الفرج"
#تاسوعا
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
علامه بحر العلوم وقتی وارد سرداب حرم اباالفضل شد، دید طرف داره معماری می کنه... اومد پایین گفت آقا ش
.
رفقا دهه اول #محرم هم داره تموم میشه...💔🥺
امشب شب #بابالحوائج هست...
آقا کسی رو ناامید نمیکنه
آخه اقا خیلی بامرامِ😭
این اقا مسیحی ها میرن در خونه اش
حتی خیلی روایتا بوده کسانی که مسلمان هم نبودن ازاقا حاجت گرفتن
یااباالفضل قربون وفات بشم😭😭
اقا امشب همه مون باهزار امید اومدیم درخونه ات.
اقا امیدمون رو ناامید نکن😭
#محرم
#تاسوعا
.
.
امشب ذکر لبت #یا_ابالفضل باشه💔
امشب بگو:
آقـا!
به حق مادرت امالبنین همه مارا امشب برای خودت سوا کن...🤲
تو کی هستی ؛ که فردای محشر وقتی صدیقه کبری وارد محشر میشه پیغمبر صدا میزنه :
فاطمه جان!
برای شفاعت این #گریه کنا این #حسینیا ؛ #محبین علی چی آوردی!؟
یه وقت می بینند ؛ بیبی دستهای بریده عباس و آورده می فرمایند دست بریده عباس بسنده میکند....😭😭
یاابالفضل✋
یاابالفضل✋
.
مشکُ به دندان گرفته .. وقتی نانجیبا دست از بدنش قطع کردن .. عجب عبارتی براش به کار بردن اباالقربه .. یعنی بابایِ مشک ..💔
خودشُ روی مشک انداخته یعنی با زبان بی زبانی داره میگه اگه تیر دارید به من بزنید .. بزارید این آبُ برا رباب ببرم😭
بزارید این آبُ برا رقیه ببرم .. 😭
اما یه لحظه وقتی نانجیب تیر به مشک زد ..😭
عبارتی که نوشته بعضی از مقاتلِ ، چهار هزار تیرانداز بودن .. کاری با عباس کردن مقاتل نوشتن "کلقنفذ" مثل جوجه تیغی این بدن پر از تیر شده😭😭😭😭
میگن ابی عبدالله وقتی اومد نشست روی خاک ها .. دیدن یک به یک این تیرهارو داره جدا میکنه.. بعضی از روایات نوشت مشک به سینه دوخته شده بود😭😭😭😭
ای علمدار مرا بی تو علمداری نیست
دیده بستی و نگفتی منه تنها چه کنم
پسر اُم بنین هر طرفی ریخته ای
کرده دشمن همه جا هلهله برپا چهکنم
.
امشب برای حاجتمندان این محفل که بمن التماس دعا گفتند خیلی دعا کنید..
بجز حاجت خودتون، حاجت بقیه روهم از باب الحوائج امشب بگیرید... 🥺🤲
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🥺😭😭😭
دامن کشون رفتی
دلم زیر رو شد چشم حرامی با حرم روبه رو شد 😭😭
بیا برگرد خیمه😭😭😭😭😭
ای کس و کارم
من و تنها نگذار ای علمدارم
عباس جان برادرم
پاشو خودت جواب رقیه رو بده من نمیتونم😭😭
من نمیتونم این بدن رو برگردونم
داداااااش پناه من پاشــو😭😭😭
پهلوونم زانو نزن
انقدر رو خاک بازو نزن 💔
من خودتو میخوام داداش
به مشک خالی رو نزن😭😭
#محرم
#تاسوعا
.