.
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ...
و مـاه
در فـرات
غـروب کـرد.. 😭
#فنعم_الاخ_المواسي_عباس 🌙
◽️........♥️🌙
علامه بحر العلوم وقتی وارد سرداب حرم اباالفضل شد، دید طرف داره معماری می کنه... اومد پایین گفت آقا شما ساداتی از علماهستید، من یه سوال دارم چند وقته دارم تو حرم عموجانت ابالفضل کار می کنم. گفت حرفت رو بگو. گفت مگه شما نفرمودید، در روایات هم مگه نیومده اباالفضل دستای رشیدی داشت؟ قد بلندی داشت؟
علامه گفت:درسته..حالا براچی این سوال رو می پرسی؟
گفت: اگه آقا قدش به این رشیدی بوده چرا قبرش اینقدر کوچیکِ؟ بحرالعلوم عمامه رو برداشت اینقد به سرش زد. گفت:آخه عموم رو قطعه قطعه کردند.... "
یاصاحب الزمان😭😭😭😭
به حقیقت اباالفضل اللهم عجل لولیک الفرج"
#تاسوعا
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
علامه بحر العلوم وقتی وارد سرداب حرم اباالفضل شد، دید طرف داره معماری می کنه... اومد پایین گفت آقا ش
.
رفقا دهه اول #محرم هم داره تموم میشه...💔🥺
امشب شب #بابالحوائج هست...
آقا کسی رو ناامید نمیکنه
آخه اقا خیلی بامرامِ😭
این اقا مسیحی ها میرن در خونه اش
حتی خیلی روایتا بوده کسانی که مسلمان هم نبودن ازاقا حاجت گرفتن
یااباالفضل قربون وفات بشم😭😭
اقا امشب همه مون باهزار امید اومدیم درخونه ات.
اقا امیدمون رو ناامید نکن😭
#محرم
#تاسوعا
.
.
امشب ذکر لبت #یا_ابالفضل باشه💔
امشب بگو:
آقـا!
به حق مادرت امالبنین همه مارا امشب برای خودت سوا کن...🤲
تو کی هستی ؛ که فردای محشر وقتی صدیقه کبری وارد محشر میشه پیغمبر صدا میزنه :
فاطمه جان!
برای شفاعت این #گریه کنا این #حسینیا ؛ #محبین علی چی آوردی!؟
یه وقت می بینند ؛ بیبی دستهای بریده عباس و آورده می فرمایند دست بریده عباس بسنده میکند....😭😭
یاابالفضل✋
یاابالفضل✋
.
مشکُ به دندان گرفته .. وقتی نانجیبا دست از بدنش قطع کردن .. عجب عبارتی براش به کار بردن اباالقربه .. یعنی بابایِ مشک ..💔
خودشُ روی مشک انداخته یعنی با زبان بی زبانی داره میگه اگه تیر دارید به من بزنید .. بزارید این آبُ برا رباب ببرم😭
بزارید این آبُ برا رقیه ببرم .. 😭
اما یه لحظه وقتی نانجیب تیر به مشک زد ..😭
عبارتی که نوشته بعضی از مقاتلِ ، چهار هزار تیرانداز بودن .. کاری با عباس کردن مقاتل نوشتن "کلقنفذ" مثل جوجه تیغی این بدن پر از تیر شده😭😭😭😭
میگن ابی عبدالله وقتی اومد نشست روی خاک ها .. دیدن یک به یک این تیرهارو داره جدا میکنه.. بعضی از روایات نوشت مشک به سینه دوخته شده بود😭😭😭😭
ای علمدار مرا بی تو علمداری نیست
دیده بستی و نگفتی منه تنها چه کنم
پسر اُم بنین هر طرفی ریخته ای
کرده دشمن همه جا هلهله برپا چهکنم
.
امشب برای حاجتمندان این محفل که بمن التماس دعا گفتند خیلی دعا کنید..
بجز حاجت خودتون، حاجت بقیه روهم از باب الحوائج امشب بگیرید... 🥺🤲
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🥺😭😭😭
دامن کشون رفتی
دلم زیر رو شد چشم حرامی با حرم روبه رو شد 😭😭
بیا برگرد خیمه😭😭😭😭😭
ای کس و کارم
من و تنها نگذار ای علمدارم
عباس جان برادرم
پاشو خودت جواب رقیه رو بده من نمیتونم😭😭
من نمیتونم این بدن رو برگردونم
داداااااش پناه من پاشــو😭😭😭
پهلوونم زانو نزن
انقدر رو خاک بازو نزن 💔
من خودتو میخوام داداش
به مشک خالی رو نزن😭😭
#محرم
#تاسوعا
.
میگن ابی عبدالله کنارِ بدن خم شد همه لشکر دارن نگاه میکنن.. ببین حسین چیکار میخواد بکنه؛
عباس با اون وضع رو زمین افتاده باز این بدن میترسن ..
کسی جرأت نکرد بیاد جلو ببینه چی شده کاره عباس تموم شده یانه ..
همه منتظرن ببین ابی عبدالله چجور حرف میزنه..
میگن دیدن تا خم شد رو زمین ، دست به کمر گرفت ..
گفت : *الان انکسر ظهری* دیگه کمرم شکست ..😭😭😭😭
فبكى بكاءً شدیداً عالیاً😭😭
هرچی بلند بلند ناله میزد گریه میکرد ، برای اینکه گریه حسین به دل بعضی از اینا اثر نکنه یه مرتبه دستور داد گفت همه کف بزنید .. همه هلهله کنید..
اخ چه کردن بااین خاندان😭
میگن یه نفر تا ابی عبدالله کنارِ بدن نشست هی میگفت واعباسا ..
یه مرتبه یه نانجیب گفت : های حسین چیشد اون عباست که بهش می نازیدی؟.. علمدارت چیشد؟..
یه نفر از اون طرف بلند شد داد زد گفت علمدار رو زمین افتاد هرکی میخواد سمت خیمه ها بره دیگه میتونه ..
😭😭😭😭
یه مرتبه دیدن ابی عبدالله دستُ و پا گم کرد .. عباسم هی داره خودشُ رو زمین تکون میده گفت داداش برو ..
گر بمانم به حرم پس که تو را جمع کند؟
پیش تو گر که بمانم حرمم را چه کنم؟😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔
هرچه گشتم منِ سرگشته سرت نیست که نیست
نه سری مانده تو را ، نه قد وبالا چه کنم😭😭😭😭
عضو عضو بدنت رابه کناری چیدم
تازه اندازۀ اصغر شدی سقا چهکنم😭💔
فرمود هر سواری بخواد از اسب به زمین بیوفته اول دستاشُ جلو میاره صورت آسیب نبینه .. اما برای گریه کنام بگو تمام تنم پر از تیر بود ..
تیر توی چشمم دست در بدن نداشتم ..
وقتی با عمود آهن به فرقم زد ..😔
😭😭😭😭