️🕊روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_و_امام_حسین_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.🤲🏼
@yadeshohada313
24.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند از ایروان تا بهشت
🔸شهید ابراهیم هادی مرا پیدا کرد
🔹من شبیه شهید مجید قربانی هستم!!!
🔸از حاج قاسم هدیه گرفتم
🔹ایرانی ها چقدر توفیق داشتند که در ایران به دنیا آمده اند
🔸شهید رسول خلیلی با من حرف زدند
🔹آرامشی که در بهشت زهرا دارم هیج جا ندارم
🔸این ها تنها گوشه ای از ارادت خانم نازلی مارگاریان نسبت به شهدا است...
______________________
📲کانال تَـوَسُّل به آقٰاصٰـاحِبَ الزَمٰان وَ شُهـدا🕊🌷
@yadeShohada313
📸 مسیحیان عراق با نصب بنرهایی یاد سرداران شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را بابت آزادی مناطقشان از گروههای تروریستی گرامی داشتند.
💠 @yadeshohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️صلی الله علیک یا اباعبدالله ...
🌷رفقا امروز دوشنبه روز زیارتی اباعبدالله و امام حسن مجتبی علیه السلام است ...
👈ذکرها و دعاهای خودتونو در این روز به نیابت از شهدا🕊 هدیه به این دو آقازاده کنید.
______________________
📲کانال تَـوَسُّل به آقٰاصٰـاحِبَ الزَمٰان وَ شُهـدا🕊🌷
@yadeShohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#دعاے_معراج✨ یا سَیّدُ یا سَندُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لے فَرَجاً وَ مَخْرَج
🌷یا زهرا (س)🌷:
#چله_دعـای_معراج🌸🍃
📣 #بیست_و_هشتمین روز از چله دعای معراج✨
💕نحوه چله: روزی یک مرتبه دعای معراج بنیت جلب محبت خدا بر زندگی مون با اخلاص قرائت شود و در اخر دعا یک #سجده شکر بجا اورده هفت مرتبه بگوید( #شکراًلِله) ودعابرای امام زمان«عج» و مومنین بجا آورد
#مراقبه و #ترک_گناه یادمون نره لطفا🦋
✨#شروع ختم سه شنبه۱۵بهمن
✨#پایان ختم شنبه۲۴اسفند
🌸🍃ان شاءالله حاجتروابشید بزودی🍃🌸
استغفار_9.mp3
6.8M
#استغفار ۹ 📿
حواست باشه !
قدرت استغفار در همهی زمانها و مکانها
به یک اندازه نیست!
بعضی زمانها و مکانها، قدرت استغفار رو چندبرابر میکنند!
مثل شبهایجمعه، مثل ماه رجب و ....
@yadeshohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#رمان_پسرک_فلافل_فروش 🍃🌸 #قسمت_سی_ام ✨ #دوست🍃 ✔️راوی:حاج باقر شیرازی حدود پنجاه سال اختلاف سن
#رمان_پسرک_فلافل_فروش 🍃🌸
#قسمت_سی_و_یکم
🍃 پاکـ💌ـت ✨
✔️راوی:حاج باقر شیرازی
دوستي من با هادي ادامه داشت. زماني كه هادي در منزل ما كار مي كرد او را بهتر شناختم.
بسيار فعال و با ايمان بود. حتي يك بار نديدم كه در منزل ما سرش را بالا بياورد.
چند بار خانم من، كه جاي مادر هادي بود، برايش آب آورد. هادي فقط زمين را نگاه مي كرد و سرش را بالا نمي گرفت.
من همان زمان به دوستانم گفتم: من به اين جوان تهراني بيشتر از چشمان خودم اطمينان دارم.
بعد از آن، با معرفي بنده، منزل چند تن از طلبه ها را لوله كشي كرد. كار لوله كشي آب در مسجد را هم تكميل كرد.
من و هادي خيلي رفيق شده بوديم. ديگر خيلي از حرفهايش را به من مي زد.
يك بار بحث خواستگاري پيش آمد. رفته بود منزل يكي از سادات علوي.
آنجا خواسته بود كه همسر آينده اش پوشيه بزند. ظاهراً سر همين موضوع جواب رد شنيده بود.
جاي ديگري صحبت كرد. قرار بود بار ديگر با آمدن پدرش به خواستگاري برود كه ديگر نشد.
اين اواخر ديگر در مغازه ي ما چاي هم مي خورد! اين يعني خيلي به ما اطمينان پيدا كرده بود.
يك بار با او بحث كردم كه چرا براي كار لوله كشي پول نمي گيري؟ خُب نصف قيمت ديگران بگير. تو هم خرج داري و...
هادي خنديد و گفت: خدا خودش مي رسونه.
دوباره سرش داد زدم و گفتم: يعني چي خدا خودش مي رسونه؟
بعد با لحني تندگفتم: ما هم بچه آخوند هستيم و اين روايت ها را شنيده ايم.
اما آدم بايد براي كار و زندگي اش برنامه ريزي كنه، تو پس فردا مي خواي زن بگيري و...
هادي دوباره لبخند زد و گفت: آدم براي رضاي خدا بايد كار كنه، اوستا كريم هم هواي ما رو داره، هر وقت احتياج داشتيم برامون مي فرسته.
من فقط نگاهش مي كردم. يعني اينكه حرفت را قبول ندارم. هادي هم مثل هميشه فقط مي خنديد!
بعد مكثي كرد و ماجراي عجيبي را برايم تعريف کرد. باور کنيد هر زمان ياد اين ماجرا ميافتم حال و روز من عوض مي شود.
آن شب هادي گفت: شيخ باقر، يه شب تو همين نجف مشكل مالي پيدا كردم و خيلي به پول احتياج داشتم.
آخر شب مثل هميشه رفتم توي حرم و مشغول زيارت شدم. اصلاً هم حرفي درباره ي پول با مولا اميرالمؤمنين (علیه السلام) نزدم.
همين كه به ضريح چسبيده بودم، يه آقايي به سر شانه ي من زد و گفت: آقا اين پاكت مال شماست.
برگشتم و ديدم يك آقاي روحاني پشت سر من ايستاده. او را نميشناختم. بعد هم بي اختيار پاكت را گرفتم.
هادي مکثي کرد و ادامه داد: بعد از زيارت راهي منزل شدم. پاكت را باز كردم. با تعجب ديدم مقدار زيادي پول نقد داخل آن پاكت است!
هادي دوباره به من نگاه كرد و گفت: شيخ باقر، همه چيز زندگي من و شما دست خداست.
من براي اين مردم ضعيف، ولي با ايمان كار مي كنم. خدا هم هر وقت احتياج داشته باشم برام مي ذاره تو پاكت و مي فرسته!
خيره شدم توي صورتش. من مي خواستم او را نصيحت كنم، اما او واقعيت اسلام را به من ياد داد.
واقعاً توكل عجيبي داشت. او براي رضاي خدا كار كرد. خدا هم جواب اعمال خالص او را به خوبي داد.
بعدها شنيدم که همه از اين خصلت هادي تعريف مي کردند. اينکه کارهايش را خالصانه براي خدا انجام مي داد. يعني براي حل مشکل مردم کار مي کرد اما براي انجام کار پولي نمي گرفت.
#ادامــه_دارد.....
✍️نویسنده:
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
✨به نیابت از بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹