خیره به پدر و مادرت، نگاه نکنا❗️
👈نگاهت باید
با رحمت و رقّت ودلسوزی باشه.
✔️روایات میگند؛
هرنگاهِ مهربانِ تو به اونا، به اندازه یک حج مقبول، وسعت روح بهت میده!🍃
#اخلاق❤️
#پویش_کمیشبیه_اهلبیتبشیم🌱
...💚@yadeShohada313
جهت استحضار جوان تر ها عرض کنم که جناب #عطریانفر از سران کارگزاران و جبهه اصلاحات است که در دوران وزارت عبدالله نوری(معلوم الحال) به مدت چهار سال، معاونت سیاسی وزارت کشور را به عهده داشته. عطریانفر که از فتنه گران سال۸۸ بود و دستگیر و محاکمه شد، پس از مدتی اعترافاتش از صدا و سیما پخش شد و گفت که چه نیت های بدی برای انقلاب و نظام داشتند.
حالا
این آقا با این رزومه، دوباره افاضه کرده و مرزهای #اخلاق و #تجربه را با معرفی مهرعلیزاده فرسنگ ها جابجا کرده و نهایتا همتی را نمادی از مظلومیت اما موفقیت در مناظره اول شمرده است!😂
همین قدر تعطیل و خورسند🤣😅
این در حالی است که بسیاری از هم جناحی های این جناب، اگر تا قبل از مناظره اول تردید داشتند که از این دو حمایت کنند یا نه؟ اما کاری کردند که بقیه و خاتمی تصمیم گرفتند حمایت نکنند و آنها را حتی دوست خود معرفی نکنند.
شاهدش هم سکوت گورستانی رجال جناح چپ از شب مناظره اول تا کنون!
👈 اینو عرض کردم بدونید با کیا طرفیم؟
تعریف اخلاق و تجربه و مظلومیت و موفقیت در قانون و قاموس اینا چه شکلی هست و چه تراز و معیاری داره؟
👈 فقط اونجاش که میگه زاکانی نماد خشونت بود😂🤣
انتظار داشتند در برابر یاوه گویی های همتی و مهرعلیزاده، شعر ما فرزندان ایرانیم بخونه😅
#حدادپور_جهرمی
#انتخابات
...💚@yadeShohada313
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمت_بیستوهفتم۲۷🔻
👈 این داستان⇦《والسابقون》
ـ………………………………………
🌼 #قــرآن رو برداشتم ... این بار نه مثل دفعات قبل ... با یه هدف و منظور دیگه ... چندین بار ترجمه فارسیش رو خوندم ...🌸
❣دور آخر نشستم ... و تمام خصلت های مثبت و منفی توش رو جدا کردم و نوشتم ... خصلت مومنین ... خصلت و رفتارهای کفار و منافقین ...✨
#قرآن که تموم شد نشستم سر احادیث ... با چهل #حدیث_های کوچیک شروع کردم ... تا اینکه اون روز ... توی صف نماز جماعت مدرسه ... امام جماعت مون چند تا کلمه حرف زد...
- #سیره_اهل_بیت یکی از بهترین چیزهاست ... برای اینکه با #اخلاق و منش اسلامی آشنا بشیم ...
برید داستان های کوتاه #زندگی_اهلبیت رو بخونید ... اونها الگوی ما برای رسیدن به خدا هستن ...🌹
تا این جمله رو گفت ... به پهنای صورتم لبخند زدم ... بعد از نماز ... بلافاصه تااومدم سر کلاس و نوشتمش ... همون روز که برگشتم ... تمام اسباب بازی هام روز از توی کمد جمع کردم ... ماشین ها ... کارت عکس فوتبالیست ها ...💫 قطعات و مهره های کاوش الکترونیک ... که تقریبا همه اش رو مادربزرگم برام خریده بود ...
هر کی هم ... هر چی گفت ... محکم ایستادم و گفتم ...
- من دیگه بزرگ شدم ... دیگه بچه دبستانی نیستم که بخوام بازی کنم👌 ...
پول تو جیبیم رو جمع می کردم ... به همه هم گفتم دیگه برای تولدم کادو نخرید ... حتی لباس عید ...
هر چقدر کم یا زیاد ... لطفا پولش رو بهم بدید ... یا بگم برام چه کتابی رو بخرید ...
خوراکی خریدن از بوفه مدرسه هم تعطیل شد ...
کمد و قفسه هام پر شده بود از کتاب ... کتاب هایی که هر بار، فروشنده ها از اینکه خریدارشون یکی توی سن من باشه... حسابی تعجب می کردن ...
و پدرم همچنان سرم غر می زد ... و از فرصتی برای تحقیر من استفاده می کرد ...
👈با خودم مسابقه گذاشته بودم ...
#امام_صادق (ع) فرموده بودند ... مسلمانی که 2 روزش عین هم باشه مسلمان نیست ...👌🌸
#چهل حدیث #امام_خمینی رو هم که خوندم ... تصمیمم رو گرفتم ... چله برمی داشتم ... چله های اخلاقی ... و هر شب خودم رو محاسبه می کردم ...
اوایل ... اشتباهاتم رو نمی دیدم یا کمتر متوجه شون می شدم ... اما به مرور ... همه چیز فرق کرد ... اونقدر دقیق که متوجه ریزترین چیزها می شدم ... حتی جایی رو که با اکراه به صورت پدرم نگاه می کردم ...
حالا چیزهایی رو می دیدم ... که قبلا متوجه شون هم نمی شدم ...😊👌
ـ~~~~~~~~~~~~~~~~~
#ادامــــــه_دارد...✨✨✨