#دلنوشته
گفتند از شلمچه بگو....از طلاییه بگو....از هویزه بگو....
چی بگم؟!
مگه دیگه میشد چیزی گفت؟!
هیچی جز دلتنگی نمیمونه...
من قبلاً دچار یه گناه بزرگ بودم...گناه کبیره!!!!
ترک کردم.... ولی نمیدونستم قبولم کردند. یانه؟!
تا اینکه دعوتم کردند...خودشون بودند....
رفتم طلاییه و داغون شدم....خیلی سخت بود پا بذاری روی خاکش آخه خاکش مقدسه.....
بعد رفتیم هویزه....رفتم سر مزار یک شهید گمنام ....گفتم میام سر مزار تویی که گمنامی نه اسمی داری که جذبم کنه و نه تصویر.....خیلی گریه ام گرفت..اصلا دست خودم نبود....زار میزدم....ازش خواستم بهم نشون بده اگر من قبول شدم....
وقتی اومدم خونه....فرداش مامانم باهام صحبت کرد...و گفت از خوابی که دیده....از جوونی که بهم گفته بود صدام سوز داره....دعا بخونم با این صدای سوز دارم....حس و حال اون لحظه گفتنش خیلی سخته....به شدت سخت....ولی یه چیز دیگه بگم....
شهدا فقط منتظر یه جرقه از شما هستند....
اسفند ماه هر هفته دعوت به شهید بودم....
هفته اول طلاییه و هویزه....
هفته دوم رفتیم شهرضا ولی من روح و جسم و عقلم اصن خبر نداشت شهید همت شهرضا هست.....دعوتم کرد و رفتم سر مزار.....باورم نمیشد....
هفته سوم شلمچه بودم....چه شلمچه ای!!!!! اول تو مسیر رفتیم علقمه...وااااای نگم براتون...بعد نهر خین....بعد هم که شب بود و شب بله برون شلمچه....بارون بود و باد....توی سرما گیر کرده بودیم توی گل.....ولی این باعث نشد از دعوت شهدا غافل بشیم....یه حالی بود...یاد شهدا افتادم که زمستونا اینجا سر میکردند....
هفته ی آخر یه شهید گمنام بود.....خودش اومد پیشمون فداش شم...اعتکاف بودم...ازم خواستند بیام و زیر تابوت مطهر و پاکش رو بگیرم....میتونید درک کنید چقدر سخت بود؟! اینکه تو رو پذیرفتند....تویی که داغونی....
زار زار گریه میکردیم....از همه سخت تر این بود که خود شهید اومده بود....
اینو بدونید که ما رو میخوان...کافیه ما هم بخواهیم...یعنی حتی اگر نخواهیم هم ما رو میخوان...آنقدر خوبن.... آخه دستشون تو دست یاره... تو دست آقامون...کاش زودتر دست مارو هم بگیره....که البته گرفته ما هی ول میکنیم میریم....
دلم تنگه براشون...دعا کنید که این هفته هم دعوتم کنند...اگر این هفته نباشه...!!!! خودتون میفهمید که چقدر سخته...خیلی سخته ....
امیدوارم دل همه تون رو ببرند....خیلی قشنگ عاشقی میکنند....خیلی قشنگ....
اینکه شما توی این کانالی من توی این کانال عضوم اصلا اتفاقی نیست....اصلا...
هوای دلتون رو داشته باشید..............
به نیت ظهور. و سلامتی آقا صلوات....❤️❤️❤️
#ارسالی_کاربران
❄️ @yadeShohada313
#ارسالی_کاربران 🌹
سلام
تا همین چند روز پیش اگر کسی پیامی انتقاد آمیز از مردم ایران انتشار می داد ته دلم احساس شرمندگی می کردم،
ولی کرونا غیر از قدردانی بابت نعمت های ساده ای که داشتم و اصلا حواسم بهشون نبود؛
یه چیز دیگه هم به من یاد داد....
وقتی ویدئو هایی در فضای مجازی انتشار پیدا کرد، از مردم به ظاهر متمدن کشورهای پیشرفته در اروپا و آمریکا، که چطور از ترس قرنطینه به سوپر مارکت ها حمله ور شدن و در رقابتِ قاپیدن دستمال کاغذی و خوراکی با هم جنگ و دعوا کرده اند....
• مردمی که هرگز طعم ۸ سال جنگ رو نچشیدن...
• سالهای سال در تحریم نبودن...
• هرگز نشده طی چند روز ارزش پول کشورشون به قدری سقوط کنه که دارایی و قدرت خریدشون یک سوم بشه...
• هرگز نشده شب بخوابن صبح که بیدار شدن قیمت بنزین سه برابر شده باشه....
• هیچ وقت به اندازه ما از طرف یک کشور قدرتمند تهدید به حمله نظامی نشدن...
• هیچ وقت برای تهیه دارو واسه مریض هاشون در مضیقه نبودن...
همیشه در نهایت آسایش و رفاه زندگی کردن،
بیکاری و تورم و مشکلات اقتصادی در کشورشون خیلی کمتر از ما بوده،
فقط احتمال دادن ممکنه آذوقه و مواد بهداشتی تموم بشه، دیگه اخلاق و پرستیژ و همه ی اون ژست های جهان اولی فراموششون شده و یه طوری سوپر مارکت ها رو خالی کردن که انگار قحطی اومده....
احساس می کنم باید خیلی بیش از قبل به مردم کشورم افتخار کنم،
📍به صاحبخانه هایی که به مستاجر شون تخفیف دادن
📍به کارگاه های دوخت که به جای لباس به صورت داوطلبانه و بدون دریافت سود مشغول دوخت ماسک و ... هستن
📍به کادر فداکار درمانی که بدون امکانات کافی برای سلامتی بیماران از جون مایه گذاشتن
📍به کارفرما هایی که این ماه با پرسنل راه اومدن
📍به اونایی که در این شرایط بحرانی کمک مالی کردن
📍و به شماهایی که توی خونه موندین
تا عامل از دست رفتن هیچ عزیزی نباشید....
❤دوستتون دارم ❤
مردم فهیم و مهربان ایران
_____________
📲کانال تَـوَسُّل به آقٰاصٰـاحِبَ الزَمٰان وَ شُهـدا🕊🌷
@yadeShohada313