eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
4.9هزار ویدیو
83 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🍃🌷 ﷽ #کوله_پشتی_شهدا #شهید_چمران از زبان همسرش «غاده» قسمت هفدهم ✍...... آن لحظه در سردخانه وقت
🍃🌷 ﷽ از زبان همسرش «غاده» قسمت هجدهم ✍......... به خاطر این چیز‌ها احساس می‌کردم مصطفی به من ظلم کرد. البته نفسانی بود این حرفم. بعد که فکر می‌کردم، می‌دیدم مصطفی چیزی از دنیا نداشت، اما آنچه به من داد یک دنیا است. 🌸مصطفی در همه عالم هست، در قلب انسان‌ها. من و یادم هست یک بار که از ایران می‌آمدم، در فرودگاه بیروت یک افسر مسیحی لبنانی با درجه بالا وقتی پاسپورتم را که به نام «غاده چمران» بود دید، پرسید: نسبتی با چمران داری؟ گفتم: خانمش هستم. خیلی زیر تاثیر قرار گرفت، گفت: او دشمن ما بود، با ما جنگید ولی مرد شریفی بود. بعد آمد بیرون دنبالم. گفت: ماشین نیامده برای شما؟ گفتم: مهم نیست. خندید و گفت: درست است، تو زن چمران هستی! 🌸وگاهی فکر می‌کرد به همین خاطر خدا بیشتر از همه، از او حساب می‌کشد، چون او با مصطفی زندگی کرد، با نسخه کوچکی از امام علی علیه السلام. همیشه به مصطفی می‌گفت: توحضرت علی نیستی. کسی نمی‌تواند او باشد. فقط حضرت امیر آن طور زندگی کرد و تمام شد. و مصطفی هم چنان که صورت آفتاب خورده‌اش باز می‌شد و چشم‌هایش نم دار، می‌گفت: نه، درست نیست! با این حرف دارید راه تکامل در اسلام را می‌بندید. راه باز است. پیامبر می‌گوید هر جا که من پا زدم امتم می‌تواند، هر کس به اندازه سعه‌اش. 🌸همه جا مصطفی سعی می‌کرد خودش کمتر از دیگران داشته باشد، چه لبنان، چه کردستان، چه اهواز. لبنان که بودیم جز وسایل شخصی خودم چیزی نداشتیم. در لبنان رسم نیست کفششان را در بیاورند و بنشیند روی زمین. وقتی خارجی‌ها می‌آمدند یا فامیل، رویم نمی‌شد بگویم کفش در بیاورید. به مصطفی می‌گفتم: من نمی‌گویم خانه مجلل باشد، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمانان چیزی ندارند، بدبختند. مصطفی به شدت مخالف بود، می‌گفت: چرا ما این هم عقده داریم؟ چرا می‌خواهیم با انجام چیزی که دیگران می‌خواهند یا می‌پسندند نشان بدهیم خوبیم؟ این آداب و رسوم ما است، نگاه کنید این زمین چه قدر تمیز است، مرتب و قشنگ! این طوری زحمت شما هم کم می‌شود، گرد و خاک کفش نمی‌آید روی فرش. 🌸از خانه ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت. ما مجسمه‌های خیلی زیبا داشتیم از جنس عاج که بابا از آفریقا آورده بود. مصطفی خیلی ناراحت بود و خودمان دو تا همه آن‌ها را شکستیم. می‌گفت: این‌ها برای چی؟ به رسم اسلام. به همین سادگی. ✍.......وقتی مادرم گفت: شما پول ندارید من وسایل خانه برایتان می‌آورم. مصطفی رنجید، گفت: مسئله پولش نیست. مسئله زندگی من است که نمی‌خواهم عوض شود. 🌸 ولی من مثل هر زنی دوست داشتم یک زندگی داشته باشم. در ایران هم چیزی نداشتیم هرچه بود مال دولت بود. می‌گفتم: بالاخره باید چیزی برای خودمان داشته باشیم. شما می‌گوئید (مستضعف)، مستضعف قاشق و چنگال دارد، ولی ما نداریم. شما اگر پست نداشته باشید، ما چیزی نداریم.‌‌ همان زیرزمین دفتر نخست وزیری را که مال مستخدم‌ها بود به اصرار من گرفت. قبل از اینکه من بیایم ایران مصطفی در دفترش می‌خوابید. زندگی معمولی که هر زن وشوهری داشتند ما نداشتیم. 🌸 مصطفی حتی حقوقش را می‌داد به بچه‌ها. می‌گفت: دوست دارم از دنیا بروم و هیچ نداشته باشم جز چند متر قبر و اگر این هم یک جور نداشته باشم بهتر است. اصلاً در این وادی نبود، در این دنیا نبود مصطفی. 🌸در این دنیا نبود، اما بیشتر از وقتی که زنده بود وجود داشت، اثر داشت و چقدر غاده خوابش را می‌دید. دیشب خواب دید مصطفی در صندلی چرخ داری نشسته و نمی‌تواند راه برود. دوید، گفت: مصطفی چرا اینطوری شدی؟ گفت: شما چرا گذاشتید من به این روز برسم؟ چرا سکوت کردید؟ غاده پرسید مگر چی شده؟ گفت: برای من مجسمه ساخته‌اند. نگذار این کار را بکنند برو این مجسمه را بشکن! بیدار که شد نمی‌دانست که مصطفی چه می‌خواسته بگوید. پرس و جو کرد و شنید که در دانشگاه شهید چمران از مصطفی مجسمه‌ای ساخته‌اند. می‌دانست در تهران هم یکی از خیابان‌های آباد وزیبا را به اسم مصطفی کرده‌اند. این ظاهر شهر بود و او خوشحال می‌شد ولی‌ای کاش باطن شهر هم این طور بود.‌گاه آدم‌هایی را در این خیابان‌ها می‌دید که دلش می‌شکست. می‌ترسید، می‌ترسید مصطفی بشود یک نام و تمام. 🌸اینکه خواب مجسمه چمران را دیدم این است که، گاهی فکر می‌کنم اگر تمام ایران را به اسم چمران می‌کردند این دلم را خوش می‌کند؟ آیا این، یک لحظه از لبخند مصطفی از دست محبت مصطفی را جبران می‌کند؟ هرگز! اما وقتی دانشگاه شهید چمران مثل چمران را بپروراند، چرا..... @yadeshohada313