🍃قلم را تیز میکنم تا شاید بتوانم #حماسه ی قهرمانی اش رابهتصویر بکشانم .
قهرمانی که ریختن خونش چون #دم_مسیحایی ، جان تازه ای را بهسرزمینش بخشید .
.
🍃#یوسف_کلاهدوز را میگویم فرمانده و سرباز عاشقی که یقیناً کتاب زندگی اش معلم خوبی برای پرورش و بزرگیست .
درس یوسف درس عاشقیست مکتبش ، مکتب شهید #کربلاست .
مگر میشود چنین کسیمدرس خوبی نباشد .
.
🍃کمی با ما راه بیا...
ای شهید😓
.
🍃مشتاقانه میخواهم از تو بگویم
از تویی که #بندگی را خوب بلد بودی .
اماچه کنم ،
این ذهن ، اسیر دنیا گشته ،
زنجیر #دنیا، چنان قفلش کرده که توانی برای درک و توصیف این همه پاکی و #اخلاص ،
بندگی و شایستگی ,
شهامت و #شجاعت را ندارد 😔
.
🍃از تو میخواهم ،
ای نور به #حق پیوسته ،
دستی برار و دل ظلمتنشسته ی مرا به پرتو نورت منور ساز
و کوچه به کوچه وجودم را چراغانی نما❤
.
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
.
به مناسبت سالروز تولد #شهید_یوسف_کلاهدوز
.
📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۵
.
📅تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰
.
🥀مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س)
...💚 @ yadeshohada313
🌹 تقصیر منه، منو ببخش🌹
◇ مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یهو از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم.
◇ منتظر بودم یوسف بیاد و با ناراحتی بگه چرا سهل انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟ وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم: خوابیده.
بعد شروع کردم آروم آروم جریان رو براش توضیح دادن.
◇ فقط گوش داد. آروم آروم چشم هاش خیس شد و لبش رو گاز گرفت. بعد گفت:
" تقصیر منه که این قدر تو رو با حامد تنها می زارم، منو ببخش! " من که اصلا انتظار هچنین برخوردی رو نداشتم، از خجالت خیس عرق شدم.
#شهید_یوسف_کلاهدوز
💌 https://eitaa.com/yadeShohada313