eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
4.8هزار ویدیو
83 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
در گذر ِ مرگ ِ سرخ، هر که تو را دید، گفت: برگ ِ گل ِسرخ را  باد کجا می‌برد؟! پ.ن: امروز ۱۰ اسفند م
‍ گاهی عشق می‌کند و بی‌سیم‌چی گردان ، آشنای غریب می شود. ، ی ساده ی گردان که حال و هوای هر را با به جاماندگان خبر می‌داد. فرمانده قلبش شد و و مناجاتش برای خــــدا آنقدر دعا کرد تا عاشق ، مخلص و شد. عکاس ، با دوربینی که از زیر خاک پیدا کرد ، بی‌سیم‌چی عاشق را ثبت کرد و این برگی شد از دفتر ، که این روزها دل هر آدم را می لرزاند سربندش... چشم هایش که از خستگی آرام گرفته است... و لب های خونین‌ش، که گویی هنوز هم می‌گویند... این‌ها هرکدام روضه ای است برای آنان که دنیا شده‌اند او با و گریه‌هایش خالص شد برای خدا و خدا عزت نصیبش کرد و شد برای دنیا و آدم‌هایش کاش می‌شد عکس او را بر سر در قلب هایمان بیاویزیم، تا در دنیای و کمی بندگی کنیم... و او با بی‌سیم‌ش از عشق به محبوب بگوید... به مناسبت سالروز شهادت ✍ نویسنده: منتظر 📆 تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۴۰ ، ساوه 📆 تاریخ شهادت: ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ ، شلمچه، کربلای۵ 🗺مزار: بهشت زهرای تهران @yadeshohada313
🦋ودر آخر درد دل شهیدمسرور رو بخونیم که با خدای مهربون داشتند.. 💔درد دل با خدا💔 اي خداوند كه ما را خلق كردي وگفتي راز آفرينش شما فقط اين است كه من را پرستش كنيد اما من😔... خداوندا روزگار بر من تنگ شده خداوندا ندارم تا درد دل كنم خداوندا هر وقت از دنيا سير مي شوم در با تو حرف ميزنم آه . دنيا را بايد از بالا نگاه كرد شهر را ميبينم پر از هياهو پر از گناه پر از چاپلوسي ، پر از . مردم همچون كبك سر خود را زير برف كردنند وچيزي جز خورد و وخانه سازي چيز ديگر به ذهنشان نمي آيد.آه قيامت را افسانه مي دانند اصلا مرگ را باور ندارند آه از غفلت آه از غفلت😔 كو كسي كه روزها را روزه وشب ها را بيدار باشد كو شرم وحيا . آه ميبينم دنيا وارونه شده خوب بد وبد خوب .علامات آخر الزمان پديدار شده ومردم هنوز در غفلت . آه مونس تنهايي من تو هم براي مردم افسانه شده اي كسي نيست كه وجود ت را باور كند آه از روزگارهاي آخر الزماني آه از بي ديني ودنيا پرستي . تا به دنيا بي رغبت مي شوي برچسپ صوفي را به من مي كوبند. كجاست زهد گونه پس چيست زاهد كجا رفت آه از دين اين زمانه آري ميدانم آنها چه مي خواهند. آري آنها دين را براي دنيا مي خواهند ودنيا را براي دين حاضرهستند دين برود ولي دنيا باقي باشد ولي افسوس كه نه دين ماند ونه دنيا براي آنها....
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَ
إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَعَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ اِلَهِي...نمی خوای تو دلت فریاد بزنی؟! بزار الان تو دلم داد بزنم فردایِ قیامت که صدام بلند میشه دارم اونجا تو صحرایِ محشر داد میزنم یکی به دادم برسه اونجا بگن این چقدر صداش برا ما آشناست،ما یه جایِ دیگه ام صدایِ فریادشُ شنیدیم یه شب جمعه ماه شعبان داخل کانال اقاصاحب الزمان داشت تودلش فریاد میزد و خدارو صدا میزد❤️ اِلَهِي لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَيِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی اگه میخواستی منو خارم کنی چرا هدایتم کردی ؟! وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِی فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ *اگه منو بخوای به گناهام مواخذه کنی منم تو رو به مواخذه میکنم وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ *اگه بخوای بگی چرا گناه کردی ، منم سریع جواب میدم تو چرا نبخشیدی ؟ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ *من دوسش دارم ..*😭❤️ اِلَهِی إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِی فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِی فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ *جوانیم رو حروم کردم به مستی و خوش گذرونی😔😔 إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِی بِكَ * یه کاری کن من از خوابِ بیدار بشم😭 وَ رُكُونِی إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ. إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ یه وقتی میاد آدم به خودش می باله میگه من فلانی ام بابام هم فلانیِ ؛ ولی من امشب اومدم بگم من خودم ام ، بابام هم بنده ت بوده .. هیچ کسی رو ندارم ‌‌.. من نوکرم خانوادمم نوکر بودن .. من رعیتم رعیتِ 😭😭 خانوادمم رعیتِ حسین بودن😭 قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِی مِنْ نَظَرِكَ * همه بدبختیم از همینه ، دیگه از تو حیا نمی کنم 😔 وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ إِلَهِي خیلی دلم روضه احتیاج داره امشب کانالمون پر روضه شده نمیدونم چخبره😭تنها چیزی که منو آروم میکنه روضه ست،تنها چیزی که این روزا به من آرامش میده .. اجازه بدید روضه مُ اینطور بگم این دو تا آقازاده شروع کردن با هم کشتی بگیرن یه طرف پیغمبرِ یه طرف حسین و حسن دارن کشتی میگیرن ، یه طرفم مادر ایستاده .. پیغمبر شروع کرد تشویق کردن ،میدونی چطوری تشویق میکرد ؟! هی صدا میزد جانم حسن .. تا گفت جانم حسن بی بی سوال کرد باباجان ، حسین کوچیکترِ، اگرم قرار باشه تشویق کنی باید حسین رو تشویقش کنی .. صدا زد دخترم ،مگه نمیشنوی همۀ عالم دارن میگن حسین .. آخه دیدم هیچ کسی حسنمُ تشویقش نمی کنه .. آخ بمیرم برات آقا ..😭😭😭😭 همچین که این تابوتُ بلند کردن (اجازه بدید زبانِ حال بگم ، از زبان بی بی) شاید گفته باشه خدا رو شکر بالاخره بعد از چند سال یه نفر رو دارن روز دفن می کنن .. مادرمُ که شبونه بردن، بابام رو هم شبونه بردن، هنوز داغِ تشییع جنازۀ مادرم به دلمه .. کسی نیومد، خیلی خوشحال شد همچین که از تشییع برگشتن بی بی سریع دوید اومد جلو ابی عبدالله رو گرفت ، بگو ببینم چه خبر از تشییع جنازه ؟! دید ابی عبدالله رفت سر به دیوار گذاشت .. از یه طرفم عباس سر به دیوار گذاشت .. چی شده؟! صدا زد ، فقط همینُ برات بگم کاش حسنم شبانه برده بودیم😭😭
🍃انگار همین دیروز بود که هلال ماه رؤیت شد. دلمان تنگ بود برای و مشتاق بودیم برای دعای ... چشم انتظار لحظات بودیم و بیقرار برای ... با مانوس شدیم و دلمان آرام شد به برکت آیه های نور..💚 . 🍃چشم بر هم نهادیم و در ظلمت شب ، چشم هایمان روشن به نور شد... احیا گرفتیم و قرآن بر سر نهادیم .. به رسم ، مولای یا مولای خواندیم ، غمگین شدیم از وحشت دنیای بدون علی و با اشک چشم دعا کردیم برای که همچون علی، غریب است..😔 . 🍃امروز آخرین ساعات ماه بندگی خداست ... چه زود گذشت اما، خدا را شاکریم که توانستیم در هوای رمضان نفس بکشیم. را حس کنیم و یک با آه دل بگوییم.📿 . 🍃دور شدیم از ، ناسپاسی، دروغ، و هرآنچه که آن را منع می کرد.بندگان خاص، خالص شدند و آنانکه شرمنده بودند از بندگیشان، کردند.🌿 . 🍃بازهم هلال ماه رویت می شود اما این بار با نام .. ماهی که قرار است، عبدِ از نو ساخته ی رمضان را پرو بال دهیم. و زمین گیر و تعلقاتش نکنیم.🕊 . 🍃خدا را را به بندگانش پیش کش می کند و در آن مزد یک ماه طاعت و بندگی را با خود به می بخشد.💐 . 🍃بعداز نماز عید، دست هایمان را بالا ببریم و کنیم که بهترین نعمت، امام زمانمان نصیبمان شود. این روزها ،همچون فرزندِ ...😞 ای خبر از ما بگو....🕊 🌺🎊🎉
چقدقشنگ‌محبتاشونو ڪردن خیلی‌سخته‌،خیلی‌ازمحبتا‌ تو دلت‌ جانشه به ڪه میرسی بگی ڪن آۍ شهــــدا؟ من‌ڪه هروقت رسیدم به انجام دادم ! امامیگما با یه شما ! [توڪه‌یک‌گوشه‌نگاهت‌غم‌عالم‌ببرد، حیف‌نیست‌توباشیومن‌بدبخت و و و ببرد؟] بگیم ما همه‌جا رفتیم همه درارو زدیم هیچ‌کدومشون نبودن به هرمحبت ڪه سرزدیم فقط شماروتجربه‌نکرده‌بودیم ازاون‌عشقه یکم بریزید تو اگه بریزید ما دیگه‌ آدم میشیما ... دیگه نمیکنیمااا ... ... ... .. 🌷 @yadeShohada313
💠 💠 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💠از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی...🌹 @yadeShohada313
✍کوتاهی کردن در دعا برای فرج... 🔹این پرسش گاهی برای برخی پدید می آید که اگر دعا برای فرج امام زمان این قدر مهم است، پس چرا در رفتار عُلَمای بزرگ چنین نمیبینیم و اگر مهم بود، آنها پیش قدم میبودند... سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه در سَده هفتم هجری که موفق به دیدارِ حضرت نیز شده بود، سالها قبل پاسخ داده اند: 🔶"ممکن است بگویید فلان شخص و فلان شخصی را میشناسم که جزو هستند و این کار (دعای فراوان برای فرج) را انجام نمیدهند، ولی من به خوبی آگاهم که این افراد در و نسبت به مولای ما به سر میبرند و نسبت به او کوتاهی نموده اند. در پاسخ به این اشکال به شما عرض میکنم: کاری را که گفتم شما انجام بده؛ زیرا این حقیقتی آشکار و روشن است، هرکسی مولای ما را واگذارد و به او بی توجّهی کند، به خدا سوگند در اشتباهی رسواگر به سر می برد. 🔶آیا فکر میکنی امامان مانند تو نسبت به اهمیت دعا برای (فرج) ایشان، بی توجهی کرده و آن را سبُک میشُمارند؟ از زیاد دعا کردن برای ایشان خودداری نکن" 📚 برگرفته از کتاب صحیفه مهدیه ...💚@yadeShohada313
🍁از یار به و تنها... . 🍀آقاجان سلام....‌ اگر بگویم دوری‌ات سخت است و زمان، بی قراریِ را شهادت می دهد، اغراق کرده ام....😔 . 🍁دلم گرفته نمی دانم شاید ترک خورده یا پیر شده از درد های . مهمان همیشگی دلم است و ، تنها رفیق روزهای بی کسی....😞 . 🍀مولا جان... ببخش که در هیاهوی دنیا و خوشی ها فراموشت کرده ایم و همچون جد غریبت ، مانده ای در میان .😓 . 🍁هنوز برای عده ای، خورشیدِ پشت ابرهای گمراهی هستی. قدمی برنداشتیم و از طلوع چیزی نگفتیم...😢 . 🍀 گناه کردیم و بیخیال ناله شدیم.پرونده سیاه را دیدی و اشک ریختی و واسطه شدی برا بخششمان ....😭 . 🍁 راه را گم کرده و از کوچه های سردرآوردیم.با سست و دلِ لبریز از کینه و نفرت به هم ظلم کردیم و به کارهایمان افتخار....😔 . 🍀 خیابان هایمان شبیه تالار عروسی شده و انسان ها ، عروسک های پررنگ و لعاب پشت ویترین....😞 . 🍁عیب از ما است اما دین را پیش چشم خیلی ها بد کردیم....😓 . 🍀دست به دعا گرفتیم و ها را لیست کردیم و یادمان رفت برای دعا کنیم.📿 . 🍁عهد نامه نوشتیم اما مانند مردم به عهدها عمل نکردیم.دلمان به وعده های دنیا خوش شد و شمشیر را تیزتر کردیم....😔 . 🍀 یا صاحب الزمان... ما رفیق نیمه راه بودیم اما و و زمان به یادت هستند ، برای ظهورت دعای فرج می خوانند، می کنند و می شوند.به حرمت یاران خوبت ما را ببخش ... . 🍁آقای من... غرق شده ایم در باتلاق گناه اما امیدمان به ظهور است.بیا و نجاتمان بده .بیاو پایان بده به این هجران . بیا و انتقام سیلی را بگیر، انتقام رگ های بریده، گوش بی گوشواره و روزهای اسارت.... . . ✍نویسنده: ...💚 @yadeshohada313
☘ گاهی عشق می‌کند و بی‌سیم‌چی گردان ، آشنای غریب می شود. . 🍀امیر امینی ، ی ساده ی گردان که حال و هوای هر را با به جاماندگان خبر می‌داد. . ☘ فرمانده قلبش شد و و مناجاتش برای خدا . آنقدر دعا کرد تا عاشق ، مخلص و شد. . ☘ عکاس ِجنگ، با دوربینی که از زیر خاک پیدا کرد ، بی‌سیم‌چیِ عاشق را ثبت کرد و این برگی شد از دفتر ، که این روزها دل هر آدم را می لرزاند😣 . 🍃سربندش،چشم هایش که از خستگی آرام گرفته است و لب های خونینش، که گویی هنوز هم می‌گویند.این‌ها هرکدام روضه ای است برای آنان که دنیا شده‌اند💔 . 🍀 او با و گریه‌هایش خالص شد برای خدا و خدا عزت نصیبش کرد و شد برای دنیا و آدم‌هایش . . ☘ کاش می‌شد عکس او را بر سر در قلب هایمان بیاویزیم، تا در دنیای و کمی بندگی کنیم و او با بی‌سیم‌اش از عشق به محبوب بگوید😢 . 🍃به مناسبت سالروز تولد . ✍ نویسنده: . 📆 تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۴۰ ، ساوه . 📆 تاریخ شهادت: ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ ، شلمچه، کربلای۵ . 🥀مزار: بهشت زهرای تهران ...💚 @yadeshohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌸💫بسم الله الرحمن الرحیم💫🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِ
إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَعَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ اِلَهِي...نمی خوای تو دلت فریاد بزنی؟! بزار الان تو دلم داد بزنم فردایِ قیامت که صدام بلند میشه دارم اونجا تو صحرایِ محشر داد میزنم یکی به دادم برسه اونجا بگن این چقدر صداش برا ما آشناست،ما یه جایِ دیگه ام صدایِ فریادشُ شنیدیم یه شب جمعه ماه شعبان داخل توسل‌ به اقاصاحب الزمان وشهدا داشت تودلش فریاد میزد وخدارو صدا میزد💔 اِلَهِي لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَيِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی اگه میخواستی منو خارم کنی چرا هدایتم کردی ؟!😭 وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِی فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ *اگه منو بخوای به گناهام مواخذه کنی منم تو رو به مواخذه میکنم وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ *اگه بخوای بگی چرا گناه کردی ، منم سریع جواب میدم تو چرا نبخشیدی ؟ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ *من دوسش دارم ..*😭❤️ اِلَهِی إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِی فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِی فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ *جوانیم رو حروم کردم به مستی و خوش گذرونی😔😔 إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِی بِكَ * یه کاری کن من از خوابِ بیدار بشم😭 وَ رُكُونِی إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ. إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ یه وقتی میاد آدم به خودش می باله میگه من فلانی ام بابام هم فلانیِ ؛ ولی من امشب اومدم بگم من خودم ام ، بابام هم بنده ت بوده .. هیچ کسی رو ندارم ‌‌.. من نوکرم خانوادمم نوکر بودن .. من رعیتم رعیتِ 😭😭 خانوادمم رعیتِ حسین بودن😭 قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِی مِنْ نَظَرِكَ * همه بدبختیم از همینه ، دیگه از تو حیا نمی کنم 😔 وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ إِلَهِي
🕊 ..... از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💠از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی...🌹 @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَ
إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَعَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ اِلَهِي...نمی خوای تو دلت فریاد بزنی؟! بزار الان تو دلم داد بزنم فردایِ قیامت که صدام بلند میشه دارم اونجا تو صحرایِ محشر داد میزنم یکی به دادم برسه اونجا بگن این چقدر صداش برا ما آشناست،ما یه جایِ دیگه ام صدایِ فریادشُ شنیدیم یه شب جمعه ماه شعبان داخل کانال اقاصاحب الزمان داشت تودلش فریاد میزد و خدارو صدا میزد❤️ اِلَهِي لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَيِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی اگه میخواستی منو خارم کنی چرا هدایتم کردی ؟! وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِی فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ *اگه منو بخوای به گناهام مواخذه کنی منم تو رو به مواخذه میکنم وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ *اگه بخوای بگی چرا گناه کردی ، منم سریع جواب میدم تو چرا نبخشیدی ؟ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ *من دوسش دارم ..*😭❤️ اِلَهِی إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِی فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِی فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ *جوانیم رو حروم کردم به مستی و خوش گذرونی😔😔 إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِی بِكَ * یه کاری کن من از خوابِ بیدار بشم😭 وَ رُكُونِی إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ. إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ یه وقتی میاد آدم به خودش می باله میگه من فلانی ام بابام هم فلانیِ ؛ ولی من امشب اومدم بگم من خودم ام ، بابام هم بنده ت بوده .. هیچ کسی رو ندارم ‌‌.. من نوکرم خانوادمم نوکر بودن .. من رعیتم رعیتِ 😭😭 خانوادمم رعیتِ حسین بودن😭 قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِی مِنْ نَظَرِكَ * همه بدبختیم از همینه ، دیگه از تو حیا نمی کنم 😔 وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ إِلَهِي خیلی دلم روضه احتیاج داره امشب کانالمون پر روضه شده نمیدونم چخبره😭تنها چیزی که منو آروم میکنه روضه ست،تنها چیزی که این روزا به من آرامش میده .. اجازه بدید روضه مُ اینطور بگم این دو تا آقازاده شروع کردن با هم کشتی بگیرن یه طرف پیغمبرِ یه طرف حسین و حسن دارن کشتی میگیرن ، یه طرفم مادر ایستاده .. پیغمبر شروع کرد تشویق کردن ،میدونی چطوری تشویق میکرد ؟! هی صدا میزد جانم حسن .. تا گفت جانم حسن بی بی سوال کرد باباجان ، حسین کوچیکترِ، اگرم قرار باشه تشویق کنی باید حسین رو تشویقش کنی .. صدا زد دخترم ،مگه نمیشنوی همۀ عالم دارن میگن حسین .. آخه دیدم هیچ کسی حسنمُ تشویقش نمی کنه .. آخ بمیرم برات آقا ..😭😭 همچین که این تابوتُ بلند کردن (اجازه بدید زبانِ حال بگم ، از زبان بی بی) شاید گفته باشه خدا روشکر بالاخره بعد از چند سال یه نفر رو دارن روز دفن می کنن .. مادرمُ که شبونه بردن، بابام رو هم شبونه بردن، هنوز داغِ تشییع جنازۀ مادرم به دلمه .. کسی نیومد، خیلی خوشحال شد همچین که از تشییع برگشتن بی بی سریع دوید اومد جلو ابی عبدالله رو گرفت ، بگو ببینم چه خبر از تشییع جنازه ؟! دید ابی عبدالله رفت سر به دیوار گذاشت .. از یه طرفم عباس سر به دیوار گذاشت .. چی شده؟! صدا زد ، فقط همینُ برات بگم کاش حسنم شبانه برده بودیم😭😭 .