تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#شهیدهادی_ذوالفقاری🌷
#رمان_پسرک_فلافل_فروش🍃🌺
#قسمت_اول
💚گمنامي💚
اوايل كار بود؛ حدود سال 1386 .به سختي مشغول جمع آوري خاطرات شهيد هادي بوديم. شنيدم كه قبل از ما چند نفر ديگر از جمله دو نفر از بچه هاي مسجد موسي ابن جعفر (ع)چند مصاحبه با دوستان شهيد گرفته اند.
سراغ آنها را گرفتم. بعد از تماس تلفني، قرار ملاقات گذاشتيم. سيد علي مصطفوي و دوست صميمي او، هادي ذوالفقاري، با يك كيف پر از كاغذ آمدند.
سيد علي را از قبل ميشناختم؛ مسئول فرهنگي مسجد بود. او بسيار دلسوزانه فعاليت ميكرد. اما هادي را براي اولين بار ميديدم.
آنها چهار مصاحبه انجام داده بودند كه متن آن را به من تحويل دادند. بعد هم درباره ي شخصيت شهيد ابراهيم هادي صحبت كرديم.
در اين مدت هادي ذوالفقاري ساكت بود. در پايان صحبت هاي سيد علي، رو به من كرد و گفت: شرمنده، ببخشيد، ميتونم مطلبي رو بگم؟
گفتم: بفرماييد.
هادي با همان چهره ي با حيا و دوستداشتني گفت: قبل از ما و شما چند نفر ديگر به دنبال خاطرات شهيد ابراهيم هادي رفتند، اما هيچ كدام به چاپ كتاب نرسيد! شايد دليلش اين بوده كه ميخواستند خودشان را در كنار شهيد مطرح كنند.
بعد سكوت كرد. همينطور كه با تعجب نگاهش ميكردم ادامه داد:
خواستم بگويم همينطور كه اين شهيد عاشق گمنامي بوده، شما هم سعي كنيد كه ...
فهميدم چه چيزي ميخواهد بگويد، تا آخرش را خواندم. از اين دقت نظر او خيلي خوشم آمد.
اين برخورد اول سرآغاز آشنايي ما شد. بعد از آن بارها از هادي ذوالفقاري براي برگزاري يادواره ي شهدا و به خصوص يادواره ي شهيد ابراهيم هادي كمك گرفتيم.
او بهتر از آن چيزي بود كه فكر ميكرديم جواني فعال، كاري، پرتلاش اما بدون ادعا.
هادي بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوي بود. ايده های خوبي در كارهاي فرهنگي داشت. با اين حال هميشه كارهايش را در گمنامي انجام ميداد. دوست نداشت اسم او مطرح شود.
مدتي با چاپخانه هاي اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد. پوسترها و برچسب هاي شهدا را چاپ ميكرد. زير بيشتر اين پوسترها به توصيه ي او نوشته بودند: جبهه ي فرهنگي، عليه تهاجم فرهنگي ـ گمنام.
رفاقت ما با هادي ادامه داشت. تا اينكه يك روز تماس گرفت. پشت تلفن فرياد ميزد و گريه ميكرد! بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علي مصطفوي را به من داد.
سال بعد همه ي دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علي مصطفوي چاپ شود. او همه ي كارها را انجام ميداد اما ميگفت: راضي نيستم اسمي از من به ميان آيد.
كتاب همسفرشهدا منتشر شد. بعد از سيد علي، هادي بسيار غمگين بود. نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود.
هادي بعد از پايان خدمت چندين كار مختلف را تجربه كرد و بعد از آن،راهي حوزه ي علميه شد.
تابستان سال 1391 در نجف، گوشه ي حرم حضرت علي ع او را ديدم.
يک دشداشه ي عربي پوشيده بود و همراه چند طلبه ي ديگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادي خودتي؟!
بلند شد و به سمت من آمد و همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب گفتم: اينجا چيكار ميكني؟
بدون مكث و با همان لبخند هميشگي گفت: اومدم اينجا برا شهادت!
خنديدم و به شوخي گفتم: برو بابا، جمع كن اين حرفا رو، در باغ رو بستند،كليدش هم نيست! ديگه تموم شد. حرف شهادت رو نزن.
دو سال از آن قضيه گذشت. تا اينكه يكي ديگر از دوستان پيامكي براي من فرستاد كه حالم را دگرگون كرد. او نوشته بود: »هادي ذوالفقاري، از شهر سامرا به كاروان شهيدان پيوست.«
براي شهادت هادي گريه نكردم؛ چون خودش تأكيد داشت كه اشك را فقط بايد در عزاي حضرت زهرا (س) ريخت. اما خيلي درباره ي او فكر كردم.
هادي چه كار كرد؟ از كجا به كجا رسيد او چگونه مسير رسيدن به مقصد را براي خودش هموار كرد؟
اينها سؤالاتی است كه ذهن من را بسيار به خودش درگير نمود. و براي پاسخ به اين سؤالات به دنبال خاطرات هادي رفتيم.
اما در اولين مصاحبه يکي از دوستان روحاني مطلبي گفت که تأييد اين سخنان بود. او براي معرفي هادي ذوالفقاري گفت: وقتي انساني کارهايش را براي خدا و پنهاني انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند.
هادي ذوالفقاري مصداق همين مطلب است. او گمنام فعاليت کرد و مظلومانه شهيد شد. به همين دليل است که بعد از شهادت، شما از هادي ذوالفقاري زياد شنيده اي و بعد از اين بيشتر خواهي شنيد.
#ادامــه_دارد.....
✍️نویسنده:
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
✨به نیت شهید ذوالفقاری برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹
@yadeShohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#سلوکماهخدا اگر كسي ۳۰ شب دعاي ابوحمزه را خواند، كمكم آن احساس #درماندگی كه در اين دعا موج میز
#قسمت_اول فرازهای ابتدایی دعای ابوحمزه ثمالی
🌙بسم الله الرحمن الرحیم🌙
🍃🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا..🌸🍃ً
إِلَهِي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ ،وَ لا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ ،مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ ،وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِكَ ،لا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ ، وَ لا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ
بِكَ عَرَفْتُكَ ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ، وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ
تو منو دعوتم کردی .. تو به من عمر دادی سر سفرۀ افطار بشینم ... تو منو سرِ سفرۀ سحر دعوتم کردی..😔وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي
این شبا با خدا زیاد حرف بزنیم ..ممنونم از اون خدایی که تا صداش میزنم جواب میده 💔وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي
*کی شد ازت چیزی بخوام بهم نداده باشی؟🙂 وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي،وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ
همه فرشتگان رو کنار میزارم خودم صدا بنده هامو میشنوم حتی نمیزارم فرشته هام بشنون،آبرویِ بنده ام بره
*فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَدْعُو غَيْرَهُ
خدایا یه کاری کن تا آخرِ عمرم درِ خونه کسی دیگه رو نزنم😞☝️وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَرْجُو غَيْرَهُ دیگه به هیچ کسی امید ندارم😭😭وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
به هرکی امید بستم امیدمُ نا امید کرد اما به یه نفر رو زدم رومو زمین نزد اونم ناامیدِ کربلا اباالفضلِ ... #حسین.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي،
*تو با کرامت با من برخورد میکنی😔 وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ
*تو منو دوستم داری😊
وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لا ذَنْبَ لِي ، فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْ ءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً، وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً، وَ الاسْتِعَانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُبَاحَةً ، وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً
دم سحره دستایِ خالیتو ببر بالاموقعِ استجابت دعاست الهی العفو ...🌙💔
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#ماه_مبارک_رمضان
#رمان_کرامات_امام_رضا_علیه_السلام🗞
#قسمت_اول📝
در یک شب سرد زمستانی سال 1372 وارد صحن انقلاب شدم، سرما تا عمق استخوانهای انسان نفوذ میکرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود میزد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقهای خلوت بود، به دالانی که بین صحن انقلاب و صحن مسجد گوهرشاد وجود دارد وارد شدم، متوجه جوانی با حدود 35 سال سن شدم که چمدان مسافرتی نسبتا بزرگی در دست داشت و از یکی ـ دو نفر چیزی پرسید، ولی انگار آنها نتوانستند جوابش را بدهند. به سوی من آمد و گفت: شب بخیر آقا!
به زبان انگلیسی حرف میزد، آنهم با لهجه آمریکایی رایج در کشور کانادا، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گل از گلش شکفت. ادامه داد:
ـ ببخشید! آقای علی بن موسیالرضا،کجا هستند؟ میخواهم ایشان را ببینم.
راستش را بخواهید حسابی جا خوردم. پرسیدم:
معذرت میخواهم، ممکن است خودتان را معرفی کنید؟
ـ من دانشجوی رشته حقوق در دانشگاه تورنتوی کانادا هستم، اصالتاً لبنانیام، ولی در کانادا متولد شدهام و دینم «مسیحیت» است.
ـ یعنی شما یک «مسیحی» هستید؟
ـ بله، یک مسیحی کاتولیک.
با تعجب پرسیدم:
ـ پس اینجا چه کار میکنید؟!
ـ دعوت شدهام که آقای علیبن موسیالرضا(عليه السلام)را ملاقات کنم -چه کسی شما را دعوت کرده است؟
- خود ایشان.
دیگر حسابی گیج شده بودم، با وجود آن همه سابقه تبلیغ دینی در داخل و خارج کشور، تا کنون نشنیده بودم که حضرت علیبن موسیالرضا(عليه السلام)شخصاً از کسی دعوت کرده باشد که به دیدارش بیاید، آن هم از یک جوان مسیحی کانادایی! ادامه دادم شما ایشان را دیدهاید؟
ـ بله سه یا چهار بار.
این دیگر برایم باور کردنی نبود، از این رو پرسیدم:
یعنی شما با چشمان خودتان علیبن موسیالرضا(عليه السلام)را دیدهاید؟!
ـ بله دیدهام، البته در عالم رویا.
ـ یعنی اگر الان او را ببینید میشناسید؟
ـ بله، البته.
موضوع دیگر خیلی جالب شده بود، از او خواهش کردم چند دقیقهای وقتش را به من بدهد و با هم در کناری بنشینیم و صحبت کنیم، او هم قبول کرد، کم کم داشت هیجان بر من غلبه میکرد، ضربان قلم تندتر شده بود، پرسیدم:
ممکن است نحوه آشنا شدنتان با آقای علیبن موسی الرضا(عليه السلام)را از اول و به طور کامل برای من بیان کنید؟
ـ بله، البته.
🍃 #ادامه_دارد...
📗کرامات امام رضا علیه السلام از زبان بزرگان
✍نویسنده:حجت الاسلام والمسلمین مهدی انصاری
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#دهه_کـرامت
@yadeShohada313
🍎 میوه های روایی و فواید آنها
#قسمت_اول
✍ مقدمه :
در روایات تاکید بر خوردن میوه ها با آهنگی انجام می شود که با تاکید بر خوردن خورشتهای متفاوت است، یعنی میوه ها به دلیل فوائدی خورده می شوند که این فوائد ممکن است در خورشتها نباشد زیرا خورشت ها غالبا به بدن توان انجام دادن کارها را میدهد درحالی که میوه ها کاستی های بدن را کامل میکند و برخی از عوارض آن حرارت و اندوه، وسوسه ،بوی بد دهان و خستگی را برطرف مینماید و به هضم غذا و فعالیت دستگاهها و تعدیل کارهای آن می انجامد .
پس میوه ها و خورشتها هرکدام وظایف و فایده های متفاوتی دارند و هیچ کدام یک دیگر را بی نیاز نمیکنند، اگر کسی بخواهد زندگی توام با نشاط و شادمانی داشته باشد نمی تواند از میوها بی نیاز باشد .
👈نکته : خوردن هر میوه در فصلش سفارش شده و از خوردن هر میو ه ای در غیر فصل آن بپرهیزید .
⬅️ پیامبر (صلى الله عليه وآله) میفرماید: بر شما باد میوه در هنگام روی کردنش چرا که در این هنگام، مایه ی سلامت تن و از میان رفتن اندوه است و نیز آن را در هنگام پشت کردن وا گذارید که در این هنگام، دردی برای تن است {منظور پیامبر (ص) استفاده از میوه ی تازه و رسیده پرهیز از میوه های نارس می باشد}
📚بحار الانوار، ج 62، ص 296.
@yadeshohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#سلوکماهخدا...📿❤️ 🌱اگر كسي ۳۰ شب دعاي ابوحمزه را خواند، كمكم آن احساس #درماندگی كه در اين دعا مو
#قسمت_اول فرازهای ابتدایی دعای ابوحمزه ثمالی
🌙•|بسم الله الرحمن الرحیم|•🌙
🍃🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا.🤲
إِلَهِي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ ،وَ لا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ ،مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ ،وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِكَ ،لا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ ، وَ لا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ
بِكَ عَرَفْتُكَ ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ، وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ
تو منو دعوتم کردی .. تو به من عمر دادی سر سفرۀ افطار بشینم ... تو منو سرِ سفرۀ سحر دعوتم کردی..😔وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي
این شبا با خدا زیاد حرف بزنیم ..ممنونم از اون خدایی که تا صداش میزنم جواب میده 💔
وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي
*کی شد ازت چیزی بخوام بهم نداده باشی؟🙂
وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي،وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ
همه فرشتگان رو کنار میزارم خودم صدا بنده هامو میشنوم حتی نمیزارم فرشته هام بشنون،آبرویِ بنده ام بره
*فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَدْعُو غَيْرَهُ
خدایا یه کاری کن تا آخرِ عمرم درِ خونه کسی دیگه رو نزنم😞☝️وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَرْجُو غَيْرَهُ دیگه به هیچ کسی امید ندارم😭😭وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
به هرکی امید بستم امیدمُ نا امید کرد اما به یه نفر رو زدم رومو زمین نزد اونم ناامیدِ کربلا اباالفضلِ ... #حسین.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي،
*تو با کرامت با من برخورد میکنی😔 وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ
*تو منو دوستم داری😊
وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لا ذَنْبَ لِي ، فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْ ءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً، وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً، وَ الاسْتِعَانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُبَاحَةً ، وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً
دم سحره دستایِ خالیتو ببر بالاموقعِ استجابت دعاست الهی العفو ...🌙💔
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_رمضان
#قسمت_اول فرازهای ابتدایی دعای ابوحمزه ثمالی
🌙•|بسم الله الرحمن الرحیم|•🌙
🍃🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا.🤲
إِلَهِي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ ،وَ لا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ ،مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ ،وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِكَ ،لا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ ، وَ لا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ
بِكَ عَرَفْتُكَ ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ، وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ
تو منو دعوتم کردی .. تو به من عمر دادی سر سفرۀ افطار بشینم ... تو منو سرِ سفرۀ سحر دعوتم کردی..😔وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي
این شبا با خدا زیاد حرف بزنیم ..ممنونم از اون خدایی که تا صداش میزنم جواب میده 💔
وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي
*کی شد ازت چیزی بخوام بهم نداده باشی؟🙂
وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي،وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ
همه فرشتگان رو کنار میزارم خودم صدا بنده هامو میشنوم حتی نمیزارم فرشته هام بشنون،آبرویِ بنده ام بره
*فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَدْعُو غَيْرَهُ
خدایا یه کاری کن تا آخرِ عمرم درِ خونه کسی دیگه رو نزنم😞☝️وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَرْجُو غَيْرَهُ دیگه به هیچ کسی امید ندارم😭😭وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
به هرکی امید بستم امیدمُ نا امید کرد اما به یه نفر رو زدم رومو زمین نزد اونم ناامیدِ کربلا اباالفضلِ ... #حسین.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي،
*تو با کرامت با من برخورد میکنی😔 وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ
*تو منو دوستم داری😊
وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لا ذَنْبَ لِي ، فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْ ءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً، وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً، وَ الاسْتِعَانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُبَاحَةً ، وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً
دم سحره دستایِ خالیتو ببر بالاموقعِ استجابت دعاست الهی العفو ...🌙💔
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_رمضان
🔹 #داستان_ادامه_دار_نسل_سوخته
#قسمت_اول:
👈این داستان #نسل_سوخته🌹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹دهه شصت ... نسل سوخته ...
هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته... ما نسلی بودیم که ... هر چند کوچیک ... اما تو هوایی نفس کشیدیم که ... شهدا هنوز توش نفس می کشیدن...
#ما_نسل_جنگ بودیم ...
🔹آتش جنگ شاید شهرها رو سوزوند ... دل خانواده ها رو سوزوند ... جان عزیزان مون رو سوزوند ... اما انسان هایی توش نفس کشیدن ... که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین ارزش داشت ... #بی ریا ... #مخلص ... #با_اخلاق ... #متواضع ... #جسور ... #شجاع ... #پاک ... انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون ... تمام لغات زیبا و عمیق این زبان ... کوچیکه و کم میاره ...
🔹و من یک دهه شصتی هستم ... یکی که توی اون هوا به دنیا اومد ... توی کوچه هایی که هنوز #شهدا توش راه می رفتن و نفس می کشیدن ... کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد ...
🔹من از نسل سوخته ام ... اما سوختن من ... از آتش #جنگ نبود ...
داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم بهش افتاد ... غرق خون ... با چهره ای آرام ... زیرش نوشته بودن ... "بعد از شهدا چه کردیم؟ ... #شهدا_شرمنده_ایم"💔🍃 ...
🔹چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ ... نمی دونم ... اما زمان برای من ایستاد ... محو تصویر #شهیدی شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم ...
🔹مادرم فرزند #شهیده ... همیشه می گفت ... روزهای بارداری من ... از خدا یه بچه می خواسته مثل #شهدا ... دست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم می گفت ...
🔹اون روزها کی می دونست .. #نفس_مادر ... چقدر روی جنین تاثیرگذاره ... حسش ... فکرش ... آرزوهاش ... و جنین همه رو احساس می کنه ...
🔹ایستاده بودم و به اون تصویر نگاه می کردم ... #مثل_شهدا🌹🍃 ...
اون روز ... فقط 9 سالم بود ...
🔘 #ادامه_دارد....✔️
#قسمت_اول فرازهای ابتدایی دعای ابوحمزه ثمالی
🌙•|بسم الله الرحمن الرحیم|•🌙
🍃🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا.🤲
إِلَهِي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ ،وَ لا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ ،مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ ،وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِكَ ،لا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ ، وَ لا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ
بِكَ عَرَفْتُكَ ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ، وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ
تو منو دعوتم کردی .. تو به من عمر دادی سر سفرۀ افطار بشینم ... تو منو سرِ سفرۀ سحر دعوتم کردی..😔وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي
این شبا با خدا زیاد حرف بزنیم ..ممنونم از اون خدایی که تا صداش میزنم جواب میده 💔
وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي
*کی شد ازت چیزی بخوام بهم نداده باشی؟🙂
وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي،وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ
همه فرشتگان رو کنار میزارم خودم صدا بنده هامو میشنوم حتی نمیزارم فرشته هام بشنون،آبرویِ بنده ام بره
*فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي ،وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَدْعُو غَيْرَهُ
خدایا یه کاری کن تا آخرِ عمرم درِ خونه کسی دیگه رو نزنم😞☝️وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَرْجُو غَيْرَهُ دیگه به هیچ کسی امید ندارم😭😭وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي
به هرکی امید بستم امیدمُ نا امید کرد اما به یه نفر رو زدم رومو زمین نزد اونم ناامیدِ کربلا اباالفضلِ ... #حسین.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي،
*تو با کرامت با من برخورد میکنی😔 وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ
*تو منو دوستم داری😊
وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لا ذَنْبَ لِي ، فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْ ءٍ عِنْدِي وَ أَحَقُّ بِحَمْدِي
اللَّهُمَّ إِنِّي أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً، وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً، وَ الاسْتِعَانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُبَاحَةً ، وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً
دستایِ خالیتو ببر بالاموقعِ استجابت دعاست الهی العفو ...🌙💔
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_رمضان