رفقا حضرت از ماها مشتاق ترهستند به ظهور.
استاد رائفی پور میگن در جلسه ای بودم که مربوط به بحث مهدویت بود اونجا گفتم بابا امام زمان بخدا قسم که ازما مشتاق تره برای ظهور.
گذشت و جلسه تموم شد
رفتم خونه خواستم ک بخوابم باخودم گفتم واقعا اقا مشتاق ترهستند بظهور؟ نکنه حرفم اشتباه باشه ومدیون بشم.
خلاصه ایشون خواب شون میبره و در عالم خواب میبینند که داخل اتاقی قرار دارند این اتاق یک #پنجره داره که درهاش بسته است.
اینور پنجره گندمه بیرون از اتاق وپشت پنجره #پرنده ای هست که سعی میکنه خودشو داخل اتاق بندازه.
میگن این پرنده اونقد خودشو به پنجره کوباند که پرخون و زخمی شده بود یهو در عالم خواب صدایی بگوشم رسید که:
+ما از این پرنده که اینجوری خودشو به در پنجره میکوبه که وارد بشه بیشتر مشتاق ظهور هستیم
استاد میگن نمیدونید پرنده چطور خودشو به در میزد😭😭😭
یبن الحسن ببخش که باعث اشک چشم ات بودم.
ببخش که گناهانم مانع ظهورتون شده😔
رفقا هرشب جمعه که پرونده ما بدست اقا میرسه ایشون نگاهش که به گناهان مون میفته گریه میکنند برامون میگن خدایا؟ این شیعه رو به من مهدی ببخشش
نادونی کرده..
این شیعه گریه کن جدم امام حسین بوده.
این شیعه گریه کن مادرم فاطمه بوده
اما دچار خطا شده ببخشش
😭😭اقاجون ببخش که همیشه سربارت بودم تا سربازت کمکم کن بشم اونی که شما میخوای