•
🌟محمدرضا روز ها به دبیرستان می رفت و بعضا عصرها مجبور بود برای کمک و پدر به مغازه نانوایی برود و شب هم خودش را به مسجد ذکر الله می رساند و تقریبا تا آخر شب آنجا بود.تا این که انجمن اسلامی دبیرستان هاتف که پایگاهی برای فعالیت نیروهای مذهبی و انقلابی بود؛راه اندازی شد.محمدرضا نیز به این جمع ملحق شد و مسئولیت تبلیغات انجمن اسلامی را به عهده گرفت و بسیاری از بچه ها را از این راه با مذهب و روحانیت پیوند داد.
از نظر سیاسی نیز آخرین بقایای کمونیست ها و یا بچه های شرور مدرسه را شناسایی و با آنان مقابله کرد...
.
.
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#قسمتی_از_زندگینامه
#کتاب_یازهرا🍃
#نوجوانی
•
او عاشقِ خدا و رسیدن به لقایِ او بود :
همه کنارِ پنجره آسایشگاه ایستاده بودیم و هرکس انگیزه خود را برایِ حضور در جبهه بیان میکرد،همان موقع آقای تورجی رسید،از ایشان پرسیدیم،شما برایِ چه به جبهه آمده ای؟یک مرتبه دستهایش را بالا برد و گفت :
خدایا دوستت دارم
خدایا دوستت دارم
خدایا دوستت دارم!..
ما همگی با شنیدنِ این سخنان منقلب شدیم.
محمّدرضا نهایتِ آرزویش شهادت در راهِ خدا بود و بی صبرانه آرزویِ ملاقاتِ خدا را داشت و شهید نشدنش را نشانِ بی لیاقتی و گناهکاری می دانست و خیلی ناراحت بود وتاسف میخورد.
میگفت:
"فلان کس اوّل بار بود که به جبهه می آمد و شهید شد؛ولی من..."
میگفت:
این ها که شهید میشوند اخلاص دارند.من ندارم.گناهکارم که خدا مرا نمی پذیرد!
لذا دائما توبه و استغفار می کرد و به هرکس از اقوام،علما و دوستان که می رسید،می گفت:
"دعاکنید من شهید بشوم."🌟
|خاطرات همرزم شهید دکتر کمالِ حیدری|
•
امام خمینی"رحمه الله" فرمودند:
[ ملتی که شهادت را آرزو دارد ، پیروز است ]
•
#کتابِ_یازهرا♡
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده