یاد یاران
چهل روز قبل از شهادتش، بدهیها را لیست کرد و همه را پرداخت. بعد از شهادتش خواب دیدم که به من گفت 50 هزار تومان به کابینتساز بدهکارم.
رفتم و مغازه کابینتساز را پیدا کردم و بدهی را پرداختم. وقتی خواب خودم را برای کابینتساز تعریف کردم، شروع کرد به گریه کردن.
راوی: همسر #خبرنگار_شهید_حمید_نظری_مکی_آبادی
@yadeyaran313
#این_مادر_آن_پسر
📝 زندگی نامه و خاطرات خانم فاطمه سادات موسوی
مادر شهید جاوید الاثر #جمال_محمد_شاهی
#مادران_آسمانی
🎙 محاصبه با مادر شهید
⬇️⬇️⬇️
@yadeyaran313
یاد یاران
#این_مادر_آن_پسر 📝 زندگی نامه و خاطرات خانم فاطمه سادات موسوی مادر شهید جاوید الاثر #جمال_محمد_شاه
🌷🌷
#محاصبه_با_مادر_شهید :
روز های اول انقلاب گذشت
سختی های زیادی داشتیم ☝️
نبود نفت، در گیری های ضد
انقلاب، ترور ها و ....
نمی دونید چه ایامی بود
خوشحال بودیم که این روزها
می گذره و اوضاع بهتر می شه
مدتی گذشت تا اینکه جنگ شروع
شد با اینکه یک لحظه تحمل دوری
بچه هارو نداشتم، اما بخاطر خدا
اجازه دادم که به جبهه برند 😭
خیلی سخت بود ، خصوصا برای
من ... اما تحمل کردم و توکل کردم
به خدا
بچه هام یکی یکی رفتند 😔
روزهایی بود که یک پسرم مفقود
و چهار پسرم هم زمان در جبهه
حضور داشتند
خلاصه اینکه شش پسر من در
طول دوران دفاع مقدس به طور
مستمر در جبهه بودند ✋
یادمه که هر بار بچه ها می رفتند
براشون آش پشت پا درست می
کردم
مدتی بود که حساب کردم هر
هفته دوبار آش درست کرده بودم
همسایه ها اعتراض می کردند
که سیده خانم، چه خبره ؟ 😳
گفتم : باور کنید هر آش که پختم
پشت پای یکی از بچه ها بود
جواد میاد، جمال می ره، کمال
میاد جابر می ره ... بعضی بچه ها
چند روز به مرخصی می اومدند
و دوباره می رفتند 😞
بچه ها یکی یکی می رفتند و
میو مدند.همیشه سینی آب و قرآن
دستم بود و اونهارو بدرقه می
کردم
روزها گذشت تا اینکه کمال در یکی
از عملیات ها به شدت مجروح شد
با هلی کوپتر به یکی از شهرها
بردنش
وقتی رفتم ملاقاتش
پارچه سفیدی روی بدنش انداخته
بودند تا من زخم هاشو نبینم 😧
اما در همون حال مردم و زنده
شدم
جراحت کمال شدید بود ، خواست
خدا بود که زنده مونده بود 😔✋
ولی با همه مجروحیت و مدت ها
بستری شدن در بیمارستان ،
هیچوقت به دنبال درصد جانبازی و
... نرفت.
می گفت ما برای این چیزا جبهه
نرفتیم
پسر دیگرم جلال هم اواخر جنگ توی
حلبچه مجروح شد
یادمه اون ایام همسایه ها می گفتند
خدا نکنه برای بچه های سیده خانم
اتفاقی بیفته، چون اینطوری که به
بچه هاش وابسته اس زنده نمی
مونه
همه می دونستند من طاقت دوری
فرزندم رو ندارم 😭
اما به همه می گفتم : بچه های
من از بچه های امام حسین ( علیه
السلام ) عزیز تر نیستند
آقا همه ی بچه هاش رو برای خدا
هدیه کرد. ☝️
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#مادران_آسمانی
🌷🌷
@yadeyaran313
💢 سردار حاج قاسم سلیمانی
وقتی خبر شهادتش را شنید گفت :
« خسارت بزرگـی وارد شـد
کاش به جای او من شهیـد شده بودم »
#شهید_مرتضی_حسین_پور
#فـرمـانده_حسیــن
#سالروز_شهادت
@yadeyaran313
یاد یاران
💢 سردار حاج قاسم سلیمانی وقتی خبر شهادتش را شنید گفت : « خسارت بزرگـی وارد شـد کاش به جای او من ش
🔸بهمناسبت سالروز شهادت "فرمانده حسین" #شهید_مرتضی_حسین_پور_شلمانی
در ۳۰ شهریور سال ۱۳٦٤ در روستای شلمان از توابع استان گیلان به دنیا آمد. با وجود آنکه در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه ساوه قبول شده بود اما ترجیح داد وارد دانشگاه افسری امامعلی (ع) شود. شخصیت جهادی او در پایگاه امام علی (ع) نیروگاه قـم شڪل گرفت و با عشقی عمیق در سال ۱۳۸۳ وارد سپاه پاسداران شد و از همـان اول سودای شهـادت داشت . او پس از گذراندن دوره دانشڪده افسری وارد ماموریتهای سخت شد.
از سال ۱۳۹۲ در مناطق درگیری در عـراق و سوریـه حضور پیدا ڪرد . و از فرماندهـان محورهای عملیاتی «غوطه شرقی» دمشق در سال ۱۳۹۲ بود. او جزو اولین افرادی بود که به همراه سردار حاج قاسم سلیمـانی در پدافند بغداد - سامرا مشارڪت داشت و در فرماندهی عملیات شڪستن حلقه محاصره بلد-سامرا نقش بسزایی ایفا ڪرد.
او مسئول عملیات قرارگاه حیدریـون بود و در حالی که در گرمای ۵۰ درجه بیابانهای تدمر روزه بود به شناسایی میرفت. با وجود آنکه به نسبت خیلی از مسئولان خطوط مقدم جـوان بود در جلسات تخصصی بزرگان با شجـاعت نظر میداد و آنقدر پخته بیان میڪرد ڪہ بقیه با اطمینان به درستی آن را میپذیرفتند.
در طول این مدت شش بار مجروح شد. ولی مجروحیت مانعِ ادامه حضورش در میدان های جهاد نشد. نبوغ و مجاهدتهای او به گونهای بود که فرماندهان به او لقب " حسن باقری " زمان را دادند. او فرماندهی چندین پایگاه در کشور عراق را بعهده داشت. و با نام جهادی " حسین قمی " در دل فاطمیون ، زینبیون و حیدریون به عنوان نیرویی مخلص ، با اخلاق و فرمانـدهای شجـاع شناخته شده بود.
فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون در سوریه و فرمانده شهید محسن حججی در عملیات اخرش جهت تکمیل خاکریزهای دفاعی نیروهای رزمنده در منطقه مرزی جمونه و شمال تنف در صحنهٔ جهاد حاضر شد و در ۱٦ مرداد ۱۳۹٦ در جریان فرماندهی نیروهای عراقی در تدمر سوریه به فیض شهادت نائل آمد و به ملکوتیان پیوست.
خیلیها معتقد بودند او به زودی به موقعیتهای بزرگی در سپاه و جمهوری اسلامی خواهد رسید. آنقدر حضورش موثر بود ڪہ سردار سلیمـانی وقتی خبر شهادتش را شنید گفت خسارت بزرگی وارد شد کاش به جای او من شهید شده بودم ».
" نثـار روح پرفتــوحش صلــوات "
#شهید_مرتضی_حسینپور_شلمانی
#سـردار_حسیـن_قمــی
#اولین_سالروز_شهادت
@yadeyaran313
🍃🌷🍃کسی نمیداند وقتی دختری شمع تولدش را فوت می کندچه دردل آرزو می کند.شاید زینب کوچولو آرزو کند فقط یکبار دیگر آغوش پدر را حس کند...🍃🌷🍃
بابایی کجایی تولدمه😔
@yadeyaran313
یاد یاران
#ویژه #روز_خبرنگار ادامه....👇👇👇👇 @yadeyaran313
#ویژه
#روز_خبرنگار
چهل روز قبل از شهادتش،بدهیها را لیست کرد و همه را پرداخت. بعد از شهادتش خواب دیدم که به من گفت ۵۰ هزار تومان به کابینتساز بدهکارم.
رفتم و مغازه کابینتساز را پیدا کردم و بدهی را پرداختم. وقتی خواب خودم را برای کابینتساز تعریف کردم، شروع کرد به گریه کردن.
راوی: همسر خبرنگار شهید حمید نظری مکی آبادی
@yadeyaran313
💐 روز خبرنگار را به همه خبرنگاران عزیز ڪشورمان تبریڪ میگوییم
🕊 شادی روح اولین شهید خبرنگار مدافع حرم شهید حاج " محسن خزائی " صلوات
@yadeyaran313
یاد یاران
نابغهی جنگ سرداری که #خبرنگار بود ... @yadeyaran313
#نابغه_جنگ
او اولین خبرنگار جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب بود که در سفر خارجی مسئولان به الجزایر حضور داشت و در حادثه طبس به عنوان اولین خبرنگار در محل حادثه بود.
به هنگام هجوم ناگهانی دشمن در سال ۱۳۵۹، یک اتاق را بهعنوان اطلاعات نظامی انتخاب کرد. نقشههای منطقه را دورتادور دیوار چسباند و آخرین اخبار نبرد را روی نقشه پیاده کرد. ابتدا خودش و چند نفری که به او ملحق شدند، با موتور، ماشین و هر وسیلهای که داشتند، به محورهـای ورودی دشمـن می رفتند و به جمعآوری اطلاعات می پرداختند. بلافاصله ارتباط با مراکز مختلف در استان خوزستـان و تـهران برقرار شد تا اطلاعات ردوبدل شود. هنوز یڪ هفته از شروع جنگ نگذشته بود ڪہ این اتاق ، مهمترین منبع اطلاعاتی بهشمار میرفت. آنها میتوانستند بفهمند دشمن در کجاست، چه تعداد نیرو دارد، هدفش چیست، برای چه آمده است، تا کجا میخواهد برود و... همان چیزهایی که او در دورهی کوتاه روزنامهنگاری آموخته بود ! گویی تمـام تجربیات گذشته برای چنین روزهایی اندوخته شده بود.
#شهید_سردار_حسن_باقری
#روز_خبرنگار
@yadeyaran313