💢 #مدافع_مستنـدساز در شهریور سال 1362 در بیمارستان مسعود گرگان چشم به جهان گشود ، فرزند سوم خانواده و دارای یک خواهر و برادر، کہ به دلیل شغل پدر که کارمند راه آهن بودند تا 6 سالگی در بندر ترڪمن و سپس به فیروزڪوه منتقل شدند و تا پایان دوره متوسطه در فیروزڪوه به تحصیل ادامه دادند. پس از آن در رشته حسابدراری در دانشگاه پذیرفتـه شدند و بعد از گرفتن فـوق دیپـلم در سال 85 از دانشگاه فنے ڪرج ، وارد دانشگاه آزاد تهران مرڪز ، مجتمع ولیعصر (عج) شده و مدرڪ ڪارشناسی رشته ارتباطات را از این دانشگاه اخذ ڪرد. علاقهٔ او بہ هنـر و به خصوص مستنـدسازی موجب شد ڪہ به این راه ڪشیده شود، ایشان سابقه چند سال فعالیت مستندسازی در حوزه هنری ، روایت فتح و صدا و سیما را داشت و این سال ها با اتحادیه رادیو تلویزیون های اسلامی همڪاری میڪرد کہ در سال ۱۳۹۲ بہ خاطر تبلیغات نادرستے کہ از سوی غربےها صورت میگرفت و براے انعڪاس واقعیات تصمیم گرفت کہ عازم جبهه ی مقاومت سوریه شود. سرانجام این مستندساز متعهد در 28 مرداد ماه سال 1392 در درگیری های مناطق حاشیه ای دمشق در حالے که مشغول ثبت دقیقه های نبرد بود ، توسط تروریست های تکفیری جبهه النصره به مقام شهادت نائل آمد. پیڪرمطهرش در30 مرداد ماه به وطن بازگشت و در جوار مزار شهدای امامزاده ابراهیم شهر بابلسر به خاک سپرده شد. ازاین شهید دختری به نام رضوانه به یادگار مانده است کہ زمان شهادت پدر تنها سہ سال داشت . #شهید_هادی_باغبانی #خبرنگار_مستندساز #سالـروزشهـادت 🕊 @yadeyaran313

#شهدای_عرفه هواپیمای جت دو موتوره فالکن نیروی هوایی... ⬇️ #در_ادامه_بخوانید @yadeyaran313

#شهدای_عرفه هواپیمای جت دو موتوره فالکن نیروی هوایی سپاه با خلبانی سرتیپ پاسدار کروندی که خود هم فرمانده پایگاه هوایی قدر تهران و هم استاد خلبان با بیش از دو هزار ساعت پرواز بود از تهران به مقصد ارومیه عازم می ‌شود و در نزدیکی فرودگاه ارومیه موقع باز کردن چرخ های هواپیما به برج اطلاع می ‌دهد چرخ های هواپیما باز نمی ‌شود و از فرودگاه برای بازگشت به تهران اجازه می ‌گیرد. هواپیما فاصله زیادی از باند فرودگاه نگرفته بوده که خلبان به برج اطلاع می‌ دهد که هر دو موتور هواپیما از کار افتاده است و بعد از آن صدای خلبان قطع شده و هواپیما سقوط می ‌کند و هر 11 سرنشین هواپیما به شهادت می ‌رسند. @yadeyaran313

#شهید_علیرضا_قناعت علیرضا قناعت در سال 1340 در #مازندران، شهرستان #ساري متولّد شد. در خانواده‌اي مذهبي و روستايي رشد يافت....👇👇 @yadeyaran313

#شهید_علیرضا_قناعت علیرضا قناعت در سال 1340 در #مازندران، شهرستان #ساري متولّد شد. در خانواده‌اي مذهبي و روستايي رشد يافت. به دفعات و با عناوين گوناگون به جبهه اعزام شد. در آخرين اعزام با وجود اين‌كه از #بيماري شديدي رنج مي‌برد، تاب ماندن نياورد و در پاسخ به #فراخوان فرماندهي لشكر ويژه‌ي 25 كربلا، به جبهه رفت. علیرضا قناعت را مي‌توان از #شيفتگان انقلاب اسلامي دانست كه در تمام دوران يار و ياور انقلاب و ميهن بود. وي مدتي را نيز در #حوزه‌ي علميه‌ي ساري به #تحصيل علوم ديني پرداخت ولي به خواهش مادر در سال 1363 در كنكور شركت كرد و در رشته‌ي الهيات #دانشگاه تهران پذيرفته شد. در آخرين روزهاي سال ۱۳۶۴ در منطقه‌ي #عملياتي والفجر ۸، در غياب فرماندهي توپخانه و به دستور فرماندهي لشكر به منظور هدايت آتش توپخانه به خط مقدم اعزام شد كه در نهايت در حالي‌كه در #محاصره‌ي كامل دشمن قرار داشت، با اعلام #گراي محل استقرار خود به #توپخانه موجب هلاكت تعداد زيادي از نيروهاي دشمن گرديد و در تاريخ ۱۳۶۴/۱۲/۲۲ در سنّ ۲۴ سالگي به لقاالله پيوست. @yadeyaran313

روزعرفه🙏 روزدعوت عاشقانه💙 به سوی خداست💙 پیشاپیش روزعرفه روزنیایش وروزبارش چشم‌های خاکیان برشمادوستان گلم مبارکباد🌹 @yadeyaran313

صحبت های شهید جواد محمدی در مورد شهادت🕊 ولایت فقیه✌️ و حجاب 🍃 #پیشنهاد_ویژه_دانلود 🌹 🌷🌷 @yadeyaran313

#شهید_علیرضا_قناعت #مازندران#ساری#گلزار_شهدا_ملا_مجدالدین #والفجر۸#دیده_بان#کارخانه_نمک#توپخانه#ازجان_گذشتگی @yadeyaran313

شهید آوینی: «هنرمندان حاضرند در خدمت تبلیغ صابون و پودر لباسشویی کار کنند، اما چون سخن از صدور انقلاب به میان می آید روی ترش می‌کنند» ═════🇮🇷════ @yadeyaran313

📽 کلیپ واقعی از مقاومت در جنگ ایران و عراق بسیار زیبا ❤️ #پیشنهاد_ویژه_دانلود ✅ 🌷🌷 @yadeyaran313

🌷🌷 #یاد مردان خطر کرده بخیر #یاد یاران سفر🎒 کرده بخیر #یاد مردانی که چون شیران روز💪 حمله فتح و ظفر کرده بخیر.... @yadeyaran313

🌷🌷 ✍ هم رزم شهید : #معنای_واقعی_شجاعت ✌️ از هر طرف گلوله و خمپاره می اومد 💣 دشمن اومده بود جلو و هر طور بود می خواست دژ رو بگیره♨️ بچه های گردان سه چهار روز بود جلوی دشمن ایستاده بودند🔥 بعد از سه روز مقاومت💪 فرمانده دستور دادند که برگردیم🚶 ولی علی چند ساعت گوشه دژ رو زیر نظر داشت👀 و آرپی چی می زد 💥 من و حیدر اسدی هم دست تنها کمک حالش بودیم⛓ من می ترسیدم که یک سنگ بهم بخوره😐ولی علی بالای دژ وایساده بود و آرپی جی می زد اونقدر آرپی جی زده بود که از هر دو گوشش خون میومد😦 من گلوله های آرپی جی رو با گونی می آوردم پایین دژ یکی یکی برای پرتاب آماده می کردم و می دادم به علی✌️ می ترسیدم سرم رو بالا بیارم🙇 یک لحظه ناخود آگاه رفتم بالای دژ یک تانک😱 روبروی علی بود شاید فقط سی متر باهاش فاصله داشت با سرعت داشت سمت ما میومد و تیر اندازی می کرد 🔥💥 به چشم خودم می دیدم، تیر های تانک از بین پاهای علی رد می شدند و از کنار دژ می گذشتند، ولی علی یک لحظه هم به خودش تردید نمی داد که این تیرها بخورند بهش 😰 ایستاده بود و آرپی جی می زد اون روز علی تک و تنها دژ رو روی پا نگه داشت در صورتی که یه همچین عملیات هایی نیاز به چند نفر نیروی کارکشته داشت ✊ #شهید_علی_بلورچی 📚 از کتاب : تنهای تنها 🌷🌷 @yadeyaran313