eitaa logo
یاد یاران
143 دنبال‌کننده
2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
20 فایل
⚘⚘بسم رب الشهدا ⚘⚘آی رفقا,بعدازماچه کرده اید!؟ 🌷جهاد،شهادت،ولایت🌷 ارتباط با ادمین: @mansoore60 ایتا https://eitaa.com/yadeyaran313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️آیت‌الله شهید دستغیب(رض): هر کس خوف خدا در دلش هست، او عالم است. ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313 سروش https://sapp.ir/yadeyaran313
❤️ آن روز به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجیبی داشت. انگارخدا در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره را می‌خواند مثل اینکه خدا را می‌بیند... ذکرها را دقیق و شمرده ادا می‌کرد. بعد ها در مورد نحوه خواندنش ازش پرسیدم .گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم جز برای خدا❗️ نمازمون رو سریع می‌خونیم و فکر می‌کنیم زرنگی کردیم، اما یادمون میره اونی که به وقت‌ها برکت میده فقط خود خداست... 📚مسافرکربلا، ص۳۲ ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313 سروش https://sapp.ir/yadeyaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 👈 « نیّت » 📽 استاد پناهیان و روایت دختری بنام ڪوثر " نازدانہ شهید آقا محمودرضا بیضائی " 🕊 ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313 سروش https://sapp.ir/yadeyaran313
نیمه شب بود، پلیس نبود، زمان طاغوت هم بود، چراغ قرمز اول را رد کرده بود. چراغ قرمز دوم شهید بهشتی گفته بود: «اگر از این هم بگذری دیگر نمی‌شود پشت سرت خواند». ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313 سروش https://sapp.ir/yadeyaran313
بچّه‌ها محاصره شده بودند. نیروهای پشتیبانی، نمی‌توانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّه‌ها «کارور» را دیدند که با قدم‌های استوار، به طرف «تپّه‌های بازی دراز» می‌رود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست. نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد... ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313 سروش https://sapp.ir/yadeyaran313
⭕️خوابی که مادربزرگ شهید جهاد مغنیه دید. دو هفته بعد از شهادت جهاد، خواب دیدم آمده پیشم، مثل زمانی که هنوز زنده بود و به من سر می‌زد و می‌آمد پیشم. گفتم: جهاد، عزیز دلم، چرا اینقدر دیر آمدی؟ خیلی منتظرت بودم. جهاد گفت: بازرسی‌ها طول کشید، برای همین دیر آمدم. در عالم خواب یادم نبود شهید شده، فکر کردم بازرسی های سوریه را می گوید. گفتم: مگر تو از بازرسی رد می شوی؟ گفت: آره، بیشتر از همه سر بازرسی نماز ایستادم. با تعجب گفتم بازرسی چی؟ گفت: بازرسی نماز. و ادامه داد، بیشتر از همه چیز از صبح سؤال می شود. نماز صبح. تازه یادم آمد جهادم شهید شده. پرسیدم: حساب قبر چی؟ گفت: شهدا حساب قبر ندارند. حسابی در کار نیست. ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم... ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313 سروش https://sapp.ir/yadeyaran313
مرحله اول عملیات که تمام شد، آزاد باش دادند و یک جعبه کمپوت گیلاس؛ خنک، عین یک تکه یخ. انگار گنج پیدا کرده باشیم توی این گرما. از راه نرسیده، می‌گوید«می‌خواین از مهمونتون پذیرایی کنین؟» گفتم «چشمت به این کمپوتا افتاده؟ اینا صاحاب دارن. نداشته باشن هم خودمون بلدیم چی کارشون کنیم.» چند دقیقه می‌نشیند تحویلش نمی‌گیریم، می‌رود. علی که آمد تو، عرق از سر و رویش می‌بارید. یک کمپوت دادم بهش. گفتم «یه نفر اومده بود، لاغر مردنی. کمپوت می‌خواست بهش ندادیم. خیلی پر رو بود.» پرسید «همین که الان از این جا رفت بیرون؟ یه دست هم نداشت؟» گفتم « آره. همین» گفت « خاک! حاج حسین بود.» ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313 سروش https://sapp.ir/yadeyaran313
مدتی قبل از شهادتش، در حال عبور از خیابان سعدی قزوین بودم كه عباس رو دیدم. او معلولی رو كه از هر دو پا عاجز بود و توان حركت نداشت، به دوش گرفته بود و برای اینكه شناخته نشه، پارچه‌ای نازك بر سر كشیده بود. من شناختمش و با این گمان كه خدای ناكرده برای بستگانش حادثه‌ای رخ داده، جلو رفتم. سلام كردم و پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده عباس؟ كجا میری» عباس كه با دیدن من غافلگیر شده بود، کمی ایستاد و گفت: «پیرمرد رو برای استحمام به گرمابه ‌می‌برم. كسی رو نداره و مدتی هست كه حمام نرفته!» سروش https://sapp.ir/yadeyaran313 ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313
⭕️تازه حقوقش رو گرفته بود، از در سپاه بیرون اومد که دید یک زن بچه بغل، کنار پیاده‌رو نشسته و گریه می‌کنه، احمد رفت جلو. ـ خواهر من! شما چرا ناراحتی؟ چی شده؟ چه کسی شما رو ناراحت کرده؟ ـ شوهرم، من و این بچه صغیر رو توی این شهر گذاشته و رفته تفنگ‌چی کومله شده، به خدا خیلی وقته یک شکم سیر غذا از گلوی من و این بچه پایین نرفته. احمد تا این حرف رو شنید، بغضش گرفت و بلافاصله دست توی جیب اورکتش کرد و تمام مبلغی رو که چند دقیقه پیش بابت حقوقش گرفته بود، دو دستی طرف آن زن گرفت. ـ خواهر به خدا من شرمنده‌ام، نمی‌دونستم شما چنین مشکلی دارید، این پول ناقابل رو بگیرید، هدیه مختصری است، فعلاً امور خودتون رو بگذرونید، نشانی‌تان رو هم بدهید به برادر دستواره، او مسئول تأمین ارزاق شهر است، بعد از این مواد خوراکی شما را خودش میاره دم در خونه‌تون به شما تحویل میده. اون زن خشکش زده بود؛ احمد با التماس پول را به او داد، نشانىاش را هم نوشت و داد به من… 🔻به خدا قسم کم نبودند خانوادههایى در مریوان که احمد خرج آنها را مىداد؛ مىدید حقوق خودش کفاف این کار را نمىدهد، مىرفت از پدرش دستى مىگرفت و مىآورد خرج محرومین مریوان مىکرد. همین طورها بود که همین خانوادههایى که او خرجشان را مىداد، شوهرهاىشان را سَرِ غیرت مىآوردند که شما خجالت نمىکشید؟ اسم خودتان را مىگذارید کُرد؟ دارید با مردى مىجنگید که خرج خورد و خوراک زن و بچههاى شما را مىدهد. به همین خاطر مىدیدیم که راه به راه، ضدانقلاب فریبخورده، گروه گروه مىآمدند و خودشان را به سپاه تسلیم مىکردند. سروش https://sapp.ir/yadeyaran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️داستانی زیبا از زبان آیت‌الله مجتهدی(ره) کار خوبه خدا درست کنه... سروش https://sapp.ir/yadeyaran313 ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313
وقتی نماینده مجلس بود، جلوی مجلس عبایش را پهن کرده بود و نشسته بود و به حرف مردم گوش می‌کرد. بهش گفتن: «این کار شما صورت خوشی نداره.» گفت: «اگه نگران رفت و آمد هستن از اینجام میریم، اما اگه نگران هستن مردم بدعادت بشن همینجا می‌مونیم.» خلاصه یه زمانی همچین نماینده‌هایی داشتیم... سروش https://sapp.ir/yadeyaran313 ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ شهید مطهری به امثال حسن آقامیری بخشنده بودن خدا، گناهان ما رو توجیه می‌کنه؟! سروش https://sapp.ir/yadeyaran313 ایتا http://eitaa.com/yadeyaran313