eitaa logo
یاد یاران
144 دنبال‌کننده
2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
20 فایل
⚘⚘بسم رب الشهدا ⚘⚘آی رفقا,بعدازماچه کرده اید!؟ 🌷جهاد،شهادت،ولایت🌷 ارتباط با ادمین: @mansoore60 ایتا https://eitaa.com/yadeyaran313
مشاهده در ایتا
دانلود
که آخه اون جوان به باورهاےتو که اعتقادےندارہ و به هیچ صراطےمستقیم نیست😤 ولےصالح یه مبنایےبرای خودش داشت👌 مےگفت:من کِ نمےتونم نسبت به این جوانِ منحرف بےتفاوت باشم😒 خیلےوقت صرف کردُ زحمت کشید آخرم تونست اون جوانُ از راه اشتباهےکه انتخاب کرده بود نجات بده 🌷🌷 همکارانش تعریف می کردند : سربازی توی پادگان بود که به هیچ صراطی مستقیم نمی شد😒 معلوم نبود از کجای زندگیش مشکل و عقده ای رو به دل داشت که حالا تو این سن در دوره خدمت سربازی به نا سازگاری و قانون گریزی و شیطنت و آزار دیگران رو آورده بود😤 همه از دستش خسته و عاصی شده بودند😫 هیچ تهدید و تنبیهی هم روی اخلاقش تاثیری نداشت و اون بازم چموشی به خرج می داد و در اطاعت از قوانین پادگان و دستورات فرمانده هان سرپیچی می کرد😳🙁 یکبار داسی بهش دادند تا علف های هرز محوطه پادگان رو بچینه✂️ هوا گرم بود☀️ عبدالصالح چفیه اش رو خیس کرد و برد روی سر اون سرباز انداخت تا با وزش باد خنک بشه و کمتر عرق کنه.👌 سرباز ناسازگار باهاش رفیق شد😊👌 بعد از شهادت صالح ما رو برای مراسمی به پادگان دعوت کردند اونجا بود که اون سرباز رو دیدیم می گفت : حافظ نهج البلاغه شده😳 همراهش عکس هایی📸 بود از سرباز ها با صالح که باهم انداخته بودند✌️ پشت عکس ها جملاتی جالب نوشته بود از این قرار که : واقعا که عبدصالح هستی صالح جان ، عبد خدا هستی ✋ کاش خدا این آشنایی رو برقرار نمی کرد که منجر به جدایی بشه 😢 ❤️| |❤️ 🌷🌷 @yadeyaran313
به باورهاےتو که اعتقادےندارہ و به هیچ صراطےمستقیم نیست😤 ولےصالح یه مبنایےبرای خودش داشت👌 مےگفت:من کِ نمےتونم نسبت به این جوانِ منحرف بےتفاوت باشم😒 خیلےوقت صرف کردُ زحمت کشید آخرم تونست اون جوانُ از راه اشتباهےکه انتخاب کرده برگردونه 🌷🌷 همکارانش تعریف می کردند : سربازی توی پادگان بود که به هیچ صراطی مستقیم نمی شد😒 معلوم نبود از کجای زندگیش مشکل و عقده ای رو به دل داشت که حالا تو این سن در دوره خدمت سربازی به نا سازگاری و قانون گریزی و شیطنت و آزار دیگران رو آورده بود😤 همه از دستش خسته و عاصی شده بودند😫 هیچ تهدید و تنبیهی هم روی اخلاقش تاثیری نداشت و اون بازم چموشی به خرج می داد و در اطاعت از قوانین پادگان و دستورات فرمانده هان سرپیچی می کرد😳🙁 یکبار داسی بهش دادند تا علف های هرز محوطه پادگان رو بچینه✂️ هوا گرم بود☀️ عبدالصالح چفیه اش رو خیس کرد و برد روی سر اون سرباز انداخت تا با وزش باد خنک بشه و کمتر عرق کنه.👌 سرباز ناسازگار باهاش رفیق شد😊👌 بعد از شهادت صالح ما رو برای مراسمی به پادگان دعوت کردند اونجا بود که اون سرباز رو دیدیم می گفت : حافظ نهج البلاغه شده😳 همراهش عکس هایی📸 بود از سرباز ها با صالح که باهم انداخته بودند✌️ پشت عکس ها جملاتی جالب نوشته بود از این قرار که :✍ واقعا که عبدصالح هستی صالح جان ، عبد خدا هستی ✋ کاش خدا این آشنایی رو برقرار نمی کرد که منجر به جدایی بشه 😢 ✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم 👇👇👇 @yadeyaran313