🍃| محمد به #پدرش خیلی وابسته بود و هر بار که ایشان به ماموریت می رفت از #استرس دوری پدر مریض می شد و تب و لرز می گرفت🤒😞
علاقه ی #زیادی که بین آنها بود❤️، محمد را حسابی وابسته کرده بود
شب هایی🌚 که #حاجی دیر می رسید و محمد خواب بود
ناراحت می شد و صبح بعد از نماز سراغ محمد می رفت و #کف_پایش را قلقلک می داد و می بوسید تا محمد بیدار شود😃✋
و کلی با او #بازی می کرد
صبح 7 دی که #داشت خداحافظی می کرد، همه چیز تغییر کرده بود😢
اجازه بیدار کردن بچه ها را نداد و گفت : خواهش می کنم #بیدارشان نکن!
با این حرف فرو ریختم و بند دلم پاره شد💔😦
#فهمیدم با همه ی علاقه ای که به بچه ها داشت از آن ها دل کنده و این دل کندن آنقدر برایش سخت بود که نمی خواست #دوباره برایش تکرار شود. |🍃
#سردار_شهید_حاج_ستار_اورنگ
🌷🌷
ایتا
http://eitaa.com/yadeyaran313
سروش
https://sapp.ir/yadeyaran313