eitaa logo
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
584 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2هزار ویدیو
45 فایل
کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به‌منظور ترویج فرهنگ ایثار ،شهادت و بزرگداشت اقدامات ارزنده ۱۰۵ شهید گرانقدر و ۸ شهید گمنام شهر مشکین دشت تاسیس شده است. ادمین کانال: @L_a_110 لینک کانال: @yadvare_shohada_meshkindasht
مشاهده در ایتا
دانلود
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨ 🌷 🌷 قسمت _حلالم کنید.من شما رو خیلی اذیت میکنم. دعا کنید دیگه دفعه ی آخر باشه و شما هم از دستم راحت بشید.😊☝️ من همونجا افتادم روی زمین و فقط اشکهام بود که جاری میشد...😣😭 بابا به محمد نگاه کرد،میخواست چیزی بگه که نگفت.محمد رو چند دقیقه درآغوش گرفت،بعد پیشونی و صورتشو بوسید😔😘 و رفت تو اتاق... محمد سرشو انداخت پایین و آروم اشک میریخت.😢 چند دقیقه بعد اشکاشو پاک کرد،لبخندی زد و دوباره رفت پیش مامان نشست.😊 مامان فقط نگاهش میکرد ولی محمد به مامان نگاه نمیکرد،چشمهاش پایین بود و پر اشک.😢 نمیدونم چقدر طول کشید.هیچ کدوممون تکان نمیخوردیم. جو خیلی سنگین بود. .میدونستم کسی الان چایی نمیخوره ☕️☕️☕️☕️ولی رفتم چند تا چایی ریختم.نفس عمیقی کشیدم.اشکامو پاک کردم.لبخند زورکی زدم. بسم الله گفتم و رفتم تو هال.باصدای بلند و بالبخند گفتم: _بسه دیگه اشک ما رو درآوردین.بفرمایید چایی که چایی های زهرا خانوم خوردن داره ها.😃 محمد که منتظر فرصت بود،.. سریع بلند شد،لبخندی زد☺️ و سینی رو ازم گرفت.من و محمد روی مبل نشستیم.به محمد گفتم: _داداش الان که خواستگاری نیست،سینی رو از من میگیری.🙁😃 محمد لبخند زد.باصدای بلند گفتم: _آخ جون.😃👏 مامان سؤالی به من نگاه کرد.گفتم: _وقتی محمد نیست خواستگار حق نداره بیاد.اگه خواستگار بیاد کی سینی چایی رو از من بگیره؟پس نباید خاستگار بیاد.باشه مامان خانوم؟😂😜 محمد خندید و گفت: _راست میگه مامان.وگرنه همه چایی ها رو میریزه رو پسر مردم،آبرومون میره.😁 مثلا اخم کردم.گفت: _خب راست میگم دیگه... منم به علامت قهر سرمو برگردوندم.☹️ مامان لبخند زد.گفتم: _الهی قربون لبخند خوشگل مامان خوشگم بشم،باشه؟🤗☺️ مامان بابغض گفت: _چی باشه؟😢 -اینکه خواستگار نیاد دیگه.☹️😁 لبخند مامان پر رنگ تر شد و گفت: _تو هم خوب بلدی از آب گل آلود ماهی بگیری ها.😊 هرسه تامون خندیدیم...😁😃😄 مسخره بازی های من و محمد فضا رو عوض کرده بود.بعد مدتی محمد به ساعتش نگاه کرد.به مامان گفت: _من دیگه باید برم.مریم و ضحی خونه منتظرن.😊✋ دوباره اشک چشمهای مامان جوشید.😢 محمد بغلش کرد و قربون صدقه ش رفت.بلند شد کتش رو پوشید و رفت تو اتاق با بابا خداحافظی کرد و رفت. منم دنبالش رفتم توی حیاط... وقتی متوجه من شد اومد نزدیکم و گفت: _آفرین.داری بزرگ میشی.حواست به مامان و بابا باشه.😍😊 اشک تو چشمهام جمع شد و بابغض گفتم: _تو نیستی کی حواسش به من باشه؟😢 لبخند زد و گفت: _حقته.اگه پررو بازی در نمیاوردی الان سهیل💓 حواسش بهت بود.😁😜 مثلا اخم کردم و گفتم: _برو ببینم.اصلا لازم نکرده حواست به من باشه.😢😬 رفت سمت در و گفت: _اشتباه کردم.هنوز خیلی مونده بزرگ بشی.😁😝 خم شدم دمپایی مو👡 😬در بیارم که رفت بیرون و درو بست... یهو ته دلم خالی شد... همونجا نشستم.به در بسته نگاه میکردم و اشک میریختم.😭 چند دقیقه طول کشید تا ماشینش روشن شد و حرکت کرد.💨🚙 به حانیه فکرمیکردم.به عکس هایی که بهش نشون دادم... به که باید حفظ بشه.به حضرت (س)،به امام حسین(ع).متوجه گذر زمان نشدم. وقتی به خودم اومدم یک ساعت به اذان صبح بود.✨🌌رفتم نماز شب خوندم. بعد نماز صبح سرسجاده گریه میکردم. -زهرا! زهرا جان!..دخترم😊 -جانم -چرا روی زمین خوابیدی؟پاشو ظهره.😕 -چشم،بیدارم....ساعت چنده؟😅 -ده -ده؟!ده صبح؟!!! چرا زودتر بیدارم نکردین؟😱 -آخه دیشب اصلا نخوابیدی،چطور مگه؟کاری داشتی؟ -نه.اصلا نفهمیدم کی خوابم برد.😅 -من میرم صبحانه تو آماده کنم.پاشو بیا -چشم سر سجاده م خوابم برده بود.سجاده مو مرتب کردم. رفتم تو آشپزخونه... ادامه دارد.. اولین اثــر از؛ ✍ ╔═.🍃🕊.═══♥️══╗ @yadvare_shohada_mishkindasht ╚═♥️════.🍃🕊.═╝
نوکرِ حضرتِ ارباب! کمی دقت کن! بُردنِ نامِ حُسین، سجدهء واجب دارد!
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حالا که می‌آیی... 👤 حاج سیدمجید ▪️ویژه شهادت ╔═.🍃🕊.═══♥️══╗ @yadvare_shohada_mishkindasht ╚═♥️════.🍃🕊.═╝
💠 قرار شبانه روایت است که : هر زمان جوانی دعای فرج مهدی (عج) را زمزمه کند، همزمان امام زمان دستهای مبارکشان را به سوی آسمان بلند می کنند و برای آن جوان دعا می فرمایند . پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از 🌷 ╔═.🍃🕊.═══♥️══╗ @yadvare_shohada_mishkindasht ╚═♥️════.🍃🕊.═╝
4_6025990732928518067.ogg
زمان: حجم: 525.4K
فایل صوتی قرائت دعای فرج با نوای علی فانی ╔═.🍃🕊.═══♥️══╗ @yadvare_shohada_mishkindasht ╚═♥️════.🍃🕊.═╝
السلام علیك یا ابا عبدالله : ورود به کربلا امام حسین(علیه السلام) روز دوم محرم سال ۶۱ه ق به سرزمین کربلا وارد شد . به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است . روز دوم ، نماد پایداری است‌. اباعبدالله الحسین(علیه السلام) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد . از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن . با این حال از ادامه راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید . حسین(علیه السلام) آموزگار بزرگ پایداری است . 🍃 ╔═.🍃🕊.═══♥️══╗ @yadvare_shohada_mishkindasht ╚═♥️════.🍃🕊.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیا حسین جان نیا در رسم این مردم وفاداری نیست آقا نیا که این مردم عهد شکنند😞💔
حاج سيدمجید بنی‌فاطمهسینه‌زنی _ زمینه.mp3
زمان: حجم: 8.92M
🖤 السلام علیک یا اباعبدالله 🦠 در دهه اول محرم، هیئتی مجازی و مختصر را فراهم کردیم تا عزیزانی که امکان حضور فیزیکی در مراسم عزاداری را ندارند نیز بهره‌مند شوند. شب ۲ (ورود به کربلا) ╔═.🍃🕊.═══♥️══╗ @yadvare_shohada_mishkindasht ╚═♥️════.🍃🕊.═╝
✍ای شقایق‌ها! ایثار از آن شماست که دنیا را گوشه‌ای افکندید و با پرواز عاشقانه خود، بر روز‌های ما نسیم بهشت پاشیدید. ╔═.🍃🕊.═══♥️══╗ @yadvare_shohada_mishkindasht ╚═♥️════.🍃🕊.═╝