❗️شهدا انسانهایی از جنس خود ما بودند!
✅انسانهایی که بر نفس خود مسلط شدند،تزکیه کردند و خدایی شدند ،از لذت های نفسانی شان گذشتند تا به ملکوت نزدیک شوند...!
✅انسانهایی که هدفشان دنیا نبود بلکه،دنیا را وسیله ای می دانستند برای رسیدن به رضوان الهی...
‼️مشکل ما این است که این دنیا را هدف می دانیم و آنقدر سرگرم آن شده ایم که خودمان را هم فراموش کرده ایم که:
❗️از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟
❗️به کجا می روم آخر................؟
#شهید_حاج_حسین_قدوسی
کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
@yadvare_shohada_mishkindasht
#طنز_جبهه😃😀
تویسنگر هر کس مسئول کاری بود.
یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار #سنگر ... به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با #چفیه بسته است.
نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند ..
کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، یک شب #چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش .
صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید !
سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !!
تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای #سنگر رو انجام بده . 😂😂😂
خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت.
@yadvare_shohada_mishkindasht
05.mp3
26.51M
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
#کتاب_صوتی
#وقتی_مهتاب_گم_شد
#خاطرات_شهید
#علی_خوش_لفظ
💐 قسمت #پنجم💐
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
@yadvare_shohada_mishkindasht
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
✍️ #رمان_دمشق_شهر_عشق
#قسمت_دوازدهم
💠 حتی روزی که به بهای وصال سعد ترکشان میکردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس میکرد که "تو هدیه #حضرت_زینبی، نرو!" و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای #عشقم کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم.
حالا در این #غربت دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم میزد و سعد بیخبر از خاطرم پرخاش کرد :«بس کن نازنین! داری دیوونهام میکنی!» و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس میکشید و باز هم مراقبم بود.
💠 در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد :«میخوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمیخوام با هیچکس حرف بزنی، نمیخوام کسی بدونه #ایرانی هستی که دوباره دردسر بشه!»
از کنار صورتش نگاهم به تابلوی #زینبیه ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری میرود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمیدانستم کجاست، ترسیدم.
💠 چشمان بیحالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشارهاش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد :«هیس! اصلاً نمیخوام حرف بزنی که بفهمن #ایرانی هستی!» و شاید رمز اشکهایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با لحن کثیفش حالم را به هم زد :«تو همه چیت خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و #شیعه بودنت کار رو خراب میکنه!»
حس میکردم از حرارت بدنش تنم میسوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم میخواست از شرّش خلاص شوم که نگاهم به سمت دستگیره رفت و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت :«دیوونه من دوسِت دارم!»
💠 از ضبط صوت تاکسی آهنگ #عربی تندی پخش میشد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگیاش را به رخم کشید :«نازنین یا پیشم میمونی یا میکُشمت! تو یا برای منی یا نمیذارم زنده بمونی!» و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی راه خودکشی را به رویم ببندد.
تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه فاصله گرفته و قلب من هنوز پیش نام زینب جا مانده بود که دلم سمت #حرم پرید و بیاختیار نیت کردم اگر از دست سعد آزاد شوم، دوباره زینب شوم!
💠 اگر حرفهای مادرم حقیقت داشت، اگر اینها خرافه نبود و این #شیطان رهایم میکرد، دوباره به تمام #مقدسات مؤمن میشدم و ظاهراً خبری از اجابت نبود که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محلهای سرسبز متوقف شد تا خانه جدید من و سعد باشد.
خیابانها و کوچههای این شهر همه سبز و اصلاً شبیه #درعا نبود و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل #اسیری پشت سعد کشیده میشدم تا مقابل در ویلا رسیدیم.
💠 دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف میرفت و حتی رحمی به شانه مجروحم نمیکرد که لحظهای دستم را رها کند و میخواست همیشه در مشتش باشم.
درِ ویلا را که باز کرد به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرینزبانی کرد :«به بهشت #داریا خوش اومدی عزیزم!» و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان میریخت :«اینجا ییلاق #دمشق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه #سوریه!» و من جز فتنه در چشمان شیطانی سعد نمیدیدم که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد :«دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره!»
💠 یاد دیشب افتادم که به صورتم دست میکشید و دلداریام میداد تا به #ایران برگردیم و چه راحت #دروغ میگفت و آدم میکشت و حالا مرا اسیر این خانه کرده و به درماندگیام میخندید.
دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد و نمیفهمید چه زجری میکشم که با خنده خبر داد :«به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت!» و ولخرجیهای ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم میزد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی میکرد :«البته این ویلا که مهم نیس! تو #دولت آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم!»
💠 ردّ خون دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا میدیدم خون مصطفی هم به آستینش ریخته و او روی همین #خونها میخواست سهم مبارزهاش را به چنگ آورد که حالم از این مبارزه و انقلاب به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را #صادقانه نشانم داد :«فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی میرسیم!»...
#ادامه_دارد
@yadvare_shohada_mishkindasht
تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے
46
🍃🌸ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_داود_جلال_لو🌸🍃
@yadvare_shohada_mishkindasht
صبـــح را باید
از چشمـان تو خواند ،
وقتی آفاق نگاهت
تا دور دست ها
مرا به آتش می کشد ،
و تـو خورشیـد وار
فاتـح صبــح جانـم می شوی . . .
📎سلام ، صبـحتون شهـدایی 🌺
🌹#شهید_داود_جلال_لو
@yadvare_shohada_mishkindasht
مداحی آنلاین - زن نگو بگو قهرمان عاشورا - سیدرضا نریمانی.mp3
5.01M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(س)
💐زن نگو، بگو قهرمان عاشورا
💐زن نگو، بگو بهترین زن دنیا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
┄┅┅═✧❅💠❅✧═┅┅┄
@yadvare_shohada_mishkindasht
مـومنبایدهرروزبراخودش
برݩامہمعنوےداشٺہباشہ¡
سعےڪنیمبراخودمون
عادٺایآسمانےبسازیم:)
هرروزتݪاوتِزیارتعـاشوراوقرآن...
یہساعاتیذڪرودردودلبهباامـامزمان
+ڪمسفارشنشد ه ...
#یڪمشبیہشهـداباشیم :)
@yadvare_shohada_mishkindasht
🕊 ۱۴روز مانده تا سالگرد آسمانی شدن شهید سرباز حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و یارانشان🕊
#میثاق_نامه
@yadvare_shohada_mishkindasht
مداحی آنلاین - برگی از زندگی زینب کبری - استاد رفیعی.mp3
2.88M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(س)
♨️برگی از زندگی زینب کبری(س)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@yadvare_shohada_mishkindasht
🔰وقتی به دنیا آمد نام او را گذاشتم هدایت، اما به توصیه یکی از دوستان نامش را به ابوالفضل تغییر دادیم. از کودکی به درس و تحصیل علاقه مند بود. همراه برادرش تا نیمه شب درس می خواندند. از همان کودکی مقید به انجام فرائض دینی بود. حتی هنگامی که می خواست وارد ارتش شود از آیت الله حق شناس در جهرم اجازه گرفت.
🔰 در رشته خلبانی امتحان داد و با بهترنی رتبه پذیرفته شد و جهت آموزش به آمریکا اعزام شد. وقتی برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا می رفت، اولین چیزی که در ساکش گذاشت رساله امام خمینی(ره) بود، آنجا هم به عنوان خلبان نمونه چندین بار تقدیر شد، به نحوی که به او گفته بودند ایران باید به خلبانانی مثل تو افتخار کند. استاد خلبان آمریکایی اش هم گفته بود: اگر روزی من در جنگ با اسدزاده روبرو شوم حتماً از مقابل او فرار می کنم...😳
🔰سرانجام در عملیات والفجر 8 پس از بازگشت از ماموریت ، هواپیمایش مورد اصابت پدافند هوایی دشمن قرار گرفت. به هواپیما صدمه شدیدی وارد شده بود، ل در خاک ایران اسلامی در جزیره مینو به زمین اصابت کرد. افسر رادار می گفت آخرین صحبت های ابوالفضل ، ندای یا صاحب الزمان بود. وقتی پیکر ابوالفضل را پیدا کردند می بینند، مثل مولایش ابوالفضل، سر و دستش از بدن جدا افتاده...
🍃🌹🍃
#خلبان_شهیدابوالفضل_اسدزاده
یادشهداباذکرصلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ باز کردن درب حرم مطهر خانم سیده زینب (سلام الله علیها) توسط شهید سپهبد حاج #قاسم_سلیمانی،
🌺حضرت زینب(س) :
«ما رأیتُ الّا جمیلاً» کسی که تسلیم امر خدا باشد حتی در رنج و مصیبت هم جز زیبایی نمی بیند،🍃
#ولادت_حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
#حاج_قاسم
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱روزتاولادتبیبیجان😍
@yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞خبرى هست در آرامش دريا امشب
💫فاطمه،فاطمه آورد به دنيا امشب
💞ظاهراً جلوه گر حضرت زهراست ولى
💫باطناً آمده آئينه ى مولا امشب
💞 #میلاد_حضرت_زینب(س) وروز پرستار
💫 #تبریڪ_و_تهنیٺ_باد✨
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
@yadvare_shohada_mishkindasht
06.mp3
27.06M
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
#کتاب_صوتی
#وقتی_مهتاب_گم_شد
#خاطرات_شهید
#علی_خوش_لفظ
💐 قسمت #ششم💐
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
@yadvare_shohada_mishkindasht
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
34.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در شب ولادت حضرت زینب سلاماللهعلیها
به یاد شهید مدافع حرم شهرمون
#شهید_مجتبی_ابراهیمی
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@yadvare_shohada_mishkindasht
✍️ #رمان_دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سیزدهم
💠 دیگر رمق از قدمهایم رفته بود، بدنم هر لحظه سُستتر میشد و او میدید نگاهم دزدانه به طرف در میدود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده که با دست دیگرش شانهام را گرفت تا زمین نخورم.
بدن لختم را به سمت ساختمان میکشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح #سوریه را از یادش نمیبرد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید :«البته ولید اینجا رو فقط بهخاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده #دمشق درعا مسلط میشیم، هم جاده دمشق امان، هم جاده دمشق بیروت! کل دمشق و کاخ ریاست جمهوری و فرودگاه نظامی دمشق هم میره زیر آتیش ما و نفس حکومت رو میگیریم!»
💠 دیگر از درد و ضعف به سختی نفس میکشیدم و او به اشکهایم شک کرده و میخواست زیر پای اعتقاداتم را بکشد که با نیشخندی دلم را محک زد :«از اینجا با یه خمپاره میشه #زینبیه رو زد! اونوقت قیافه #ایران و #حزب_الله دیدنیه!»
حالا می فهمیدم شبی که در #تهران به بهانه مبارزه با دیکتاتوری با بنزین بازی میکرد، در ذهنش چه آتشی بوده که مردم سوریه هنوز در تظاهرات و او در خیال خمپاره بود.
💠 به در ساختمان رسیدیم، با لگدی در فلزی را باز کرد و میدید شنیدن نام #زینبیه دوباره دلم را زیر و رو کرده که مستانه خندید و #شیعه را به تمسخر گرفت :«چرا راه دور بریم؟ شیعهها تو همین شهر سُنینشین داریا هم یه حرم دارن، اونو میکوبیم!»
نمیفهمیدم از کدام #حرم حرف میزند، دیگر نفسی برایم نمانده بود که حتی کلماتش را به درستی نمیشنیدم و میان دستانش تمام تنم از ضعف میلرزید.
💠 وارد خانه که شدیم، روی کاناپه اتاق نشیمن از پا افتادم و نمیدانستم این اتاق زندان انفرادی من خواهد بود که از همان لحظه #داریا بهشت سعد و جهنم من شد.
تمام درها را به رویم قفل کرد، میترسید آدم فروشی کنم که موبایلم را گرفت و روی اینهمه خشونت، پوششی از #عشق کشید :«نازنین من هر کاری میکنم برای مراقبت از تو میکنم! اینجا بهزودی #جنگ میشه، من نمیخوام تو این جنگ به تو صدمهای بخوره، پس به من اعتماد کن!»
💠 طعم عشقش را قبلاً چشیده و میدیدم از آن عشق جز آتشی باقی نمانده که بیرحمانه دلم را میسوزاند. دیگر برای من هم جز تنفر و وحشت هیچ حسی نمانده و فقط از ترس، تسلیم وحشیگریاش شده بودم که میدانستم دست از پا خطا کنم مثل مصطفی مرا هم خواهد کشت.
شش ماه زندانی این خانه شدم و بدون خبر از دنیا، تنها سعد را میدیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ میگفت و من از غصه در این #غربت ذره ذره آب میشدم.
💠 اجازه نمیداد حتی با همراهیاش از خانه خارج شوم، تماشای مناظر سبز داریا فقط با حضور خودش در کنار پنجره ممکن بود و بیشتر شبیه #کنیزش بودم که مرا تنها برای خود میطلبید و حتی اگر با نگاهم شکایت میکردم دیوانهوار با هر چه به دستش میرسید، تنبیهم میکرد مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم.
داریا هر جمعه ضد حکومت اسد تظاهرات میشد، سعد تا نیمهشب به خانه برنمیگشت و غربت و تنهایی این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجرهها میجنگیدم بلکه راه فراری پیدا کنم و آخر حریف آهن و میلههای مفتولی نمیشدم که دوباره در گرداب گریه فرو میرفتم.
💠 دلم دامن مادرم را میخواست، صبوری پدر و مهربانی بیمنت برادرم که همیشه حمایتم میکردند و خبر نداشتند زینبشان هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا میزند و من هم خبر نداشتم سعد برایم چه خوابی دیده که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت.
اولین باران پاییز خیسش کرده و بیش از سرما ترسی تنش را لرزانده بود که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد :«نازنین!» با قدمهایی کوتاه به سمتش رفتم و مثل تمام این شبها تمایلی به همنشینیاش نداشتم که سرپا ایستادم و بیهیچ حرفی نگاهش کردم.
💠 موهای مشکیاش از بارش باران به هم ریخته بود، خطوط پیشانی بلندش همه در هم رفته و تنها یک جمله گفت :«باید از این خونه بریم!»
برای من که اسیرش بودم، چه فرقی میکرد در کدام زندان باشم که بیتفاوت به سمت اتاق چرخیدم و او هنوز حرفش تمام نشده بود که با جمله بعدی خانه را روی سرم خراب کرد :«البته تنها باید بری، من میرم #ترکیه!»
#ادامه_دارد
@yadvare_shohada_mishkindasht
تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے
47
🍃🌸ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌸🍃
@yadvare_shohada_mishkindasht
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃❤️🍃
💖 ورود به حرم مطهر
عمه جان زینب سلام الله علیها
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ،
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ،
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ
و َرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،
🌼 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@yadvare_shohada_mishkindasht
🍃❤️🍃
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به مناسبت سالگرد شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی برگزار می کند.
🌷فراخوان سردار دل ها🌷
موضوعات فراخوان:
📌ساخت کلیپ(حداکثر ۱ دقیقه)
📌طراحی پوستر و عکس نوشته
📌ساخت پادکست
علاقه مندان میتوانند آثار خود را به راه های ارتباطی ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به آدرس های زیر ارسال نمایند.
📌تلگرام:
@setadeyadvareh
📌ایتا:
@khadem_yadvare_shohada
آثار ارسالی در کانال و پیج ستاد یادواره شهدای مشکین دشت در فضای مجازی اطلاع رسانی خواهد شد.
@yadvare_shohada_mishkindasht
✨به آثار فاخر جوایزی اهدا خواهد شد.
#سردار_دلها_راهت_ادامه_دارد
#سردار_دل_ها
#ستاد_یادواره_شهدای_مشکین_دشت
#شهید_قاسم_سلیمانی
🕊 ۱۳روز مانده تا سالگرد آسمانی شدن شهید سرباز حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و یارانشان🕊
#میثاق_نامه
@yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند،
بلکه زندهاند در نزد خدا متنعّم خواهند بود
ـ #حاجقاسمزندست:)♥️🌱
@yadvare_shohada_mishkindasht
mdhy_anlyn_-_mdfn_slmt_srtwn_slmt_-_myr_bsy.mp3
4.37M
⏯ #نوآهنگ #مدافعان_سلامت
🍃نداره کار پرستار کم از شهادت
🍃مدافعان سلامت سرتون سلامت
🎤 #امیر_عباسی
🎊 #میلاد_حضرت_زینب 🎊
❣️ #روز_پرستار ❣️
🎊 #مبارڪ_باد 🎊
@yadvare_shohada_mishkindasht
32.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت سالروز ولادت حضرت زینب کبری (س) و روز پرستار
@yadvare_shohada_mishkindasht
❌سند ۲۰۳۰ سر از لایحه بودجه درآورد
🔻میخواستند محتویات سند ۲۰۳۰ رو اجرا کنن و از اون حرف میزدن تا اینکه حضرت آقا در این مورد تذکری دادن و اجرای اون رو مجاز ندانستن
👈 و حالا دولت در لایحه بودجه خود به مجلس اعتباری برای اجرای این سند ضد فرهنگی میخواهد...
@yadvare_shohada_mishkindasht
#طنزجبهه😂🤣
مثل این که اولین بارش بود پا به
منطقه عملیاتى مى گذاشت.
از آن آدم هایی بود که فکر مى کرد مأمور شده است که انسان هاى گناهکار به خصوص عراقى هاى فریب خورده را به راه راست هدایت کرده، کلید بهشت را دستشان بدهد. 🤦♂😄
شده بود مسئول تبلیغات گردان.
دیگر از دستش ذلّه شده بودیم.
وقت و بى وقت بلندگوهاى خط اول را به کار مى انداخت و صداى نوحه و مارش عملیات تو آسمان پخش مى شد و عراقى ها مگسى مى شدند و هر چى مهمات داشتند سرِ ماىِ بدبخت خالى مى کردند. از رو هم نمى رفت. 😅
تا اینکه انگار طرف مقابل، یعنى عراقى ها هم دست به مقابله به مثل زدند و آن ها هم بلندگو آوردند و نمایش تکمیل شد.
مسئول تبلیغات براى اینکه روى آن ها را کم کند، نوار "کربلا کربلا ما دار می آیم" را گذاشت.
لحظه اى بعد صداى نخراشیده از بلندگوى عراقى ها پخش شد که"آمدى، آمدى خوش آمدى جانم به قربان شما"😂
@yadvare_shohada_mishkindasht
رهبر انقلاب، امروز: پرستار فرشته رحمت بیمار است. این مبالغه نیست.
امروز پرستاران بیش از همه و همیشه در چشم مردم عزیزتر و شرافتمندتر هستند.
#روز_پرستار_مبارک
@yadvare_shohada_mishkindasht
یݣۍ
از دنیآ دڸ ڪند
ورفت...
زیارټ حرم..💔..
رو سنڱ مزارۺ نوشتن
#شهید_مدافع_حرم...
یکے مثڸ من
اسیرِ دنیاسټ
باید بشه سهمۺ فقط
دیدݩ عکسا #شهداۍ مدافع حرم..😞..
#شهدای_مدافع_حرم_شهر_مشکین_دشت
#مدافعین_حرم_حضرت_زینب
.
🌹شهید مجید سلمانیان
🌹شهید مجتبی ابراهیمی
🌹شهید گل محمد تقوی
@yadvare_shohada_mishkindasht
یلدا فقط شب خوردن و خندیدن نیست!
شب برخاستن و خواستن است،
برخاستن از خواب غفلت و خواستن "خیر"از خدای بزرگ
🌹❤یلداتون شهدایی❤🌹
@yadvare_shohada_mishkindasht
امنیت و آسایش این شب ها را مدیون شهدا و خانواده هایشان هستیم.
.
.
.
@yadvare_shohada_mishkindasht