eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
395 دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شَرح ندارد دَرد دارد..‌. دَرد 😭 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
سر قبر شهید تورجی‌زاده که رفتیم دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و گفت: آمین بگو؛ من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم و گفتم هر چی گفته جدی نگیر! اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که می‌دانی من چه می‌خواهم، پس دعا کن تا به خواسته‌ام برسم جواز شهادتش رو از شهدای غواص گرفت... 🥺🥀 مراسم تشییع شهدای غواص و بازگشت پرستوهای مهاجر به وطن، شهید خیزاب را برای پیوستن به کاروان شهدا هوایی کرده و لحظه‌شماری می‌کرد تا به یاران شهیدش بپیوندد... 🕊 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢شهید مدافع وطن سرباز مرزبانی فراجا 🥀 که صبح دیروز در درگیری با قاچاقچیان به درجه رفیع شهادت نائل گردید تاریخ‌شھادت:۱۴۰۱/۶/۱۹ 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عباس خیلے اهل هیئت و مسجد بود و از هر فرصتے براے حضور در مجالس اهل بیت استفاده مے ڪرد. او مے گفت زنده بودن من ماه محرم و صفر است. بیشتر اوقات صبح ها به یاد امام حسین(ع) روضه مے خواند و بر سینه مے زد به گونه اے ڪه به او مے گفتم عباس جان قلبت پاره مے شود اینقدر بر سینه میزنے. در جواب لبخند مے زد و مے گفت آن ڪس ڪه براے او سینه مے زنم خودش محافظ من خواهد بود. عباس چندان موافق محیط دانشگاه نبود و گاهے مے گفت اشتباه ڪردم ڪه وارد دانشگاه شدم باید به حوزه علمیه مے رفتم. این اواخر هم ڪتب عربے و حوزه را گرفته بود. همیشه با وضو و مراقب رفتارش با دیگران به خصوص نامحرمان بود. هیچ گاه از او اخمے ندیدم. بسیار با اخلاق و با تقوا بود. هر چه از او بگویم ڪم گفته ام. در امور مختلف دینے، فقهے، سیاست و مسائل دیگر بسیار مطلع بود چرا ڪه با مطالعه بسیار خود تلاش مے ڪرد معلومات خود را بالا ببرد. بعد از شهادتش خانواده اے به خانه ما آمدند و با گریه گفتند مدتهاست این شهید بزرگوار با ڪمک هاے مادے و معنوے خود از آنها حمایت مے ڪند. مداح حرم شهید عباس آسمیه🕊🌹🕊 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
🌹می گفت: همرزمم دختر کوچولویی داشت که دائم از علاقه‌ی نیایش به او حرف می زد. او حتی صدای دخترک را ضبط کرده و با خود به منطقه آورده بود که دلتنگی اش را با گوش کردن به شیرین زبانی های او کم کند 🌹روزی که ترکش خمپاره آن مرد را آسمانی کرد، یک سؤال همه‌ی ذهن اله‌وردی را پر کرد: -دختر کوچولوی او بدون پدر چطور به زندگی ادامه دهد. 🌹درک این موضوع برایش خیلی سخت بود. او شب و روز به مشکلات خانواده های شهدا که سرپرست خود را از دست داده بودند، فکر می کرد. به همین دلیل، وقتی از منطقه برگشت، با من که همسرم را در میادین نبرد از دست داده بودم، ازدواج کرد 🌹فرزند خردسالم كعبه ی آرزوهای او شده بود. الله وردی تلاش می کرد جای خالی پدر را برای دختر کوچولویم پر کند و به همه خواسته های او جامه ی عمل بپوشاند. 🌹روزی کودکم از آرزوهای بزرگش با او حرف زد. دلم میخواد یه ماشین بخری، با اون منو ببری مسافرت. من خوابیدن توی ماشینو خیلی دوست دارم. شبا وقتی تو رانندگی می کنی، من کنارت بخوابم... 🌹الله وردی بعد از شنیدن قصه ی آرزوهای کودکم خودش را به آب و آتش زد تا توانست یک ماشین بخرد و به رؤیاهای فرزند خوانده اش جامه ی عمل بپوشاند. "شهید الله وردی نادری" ✍راوی: همسر شهید 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
M-ah-sabokbalan-1.mp3
3.29M
رفیقان، رسم همدردی کجا رفت جوانمردان، جوانمردی کجا رفت 🎵حاج صادق آهنگران 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran