eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
396 دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 یادش بخیر سال ۱۳۶۰بود که ما برای سکونت به شهر قم آمدیم؛ ماه در آن سالها هم در تابستان بود؛ سید عبدالحسین سن کمی داشت و با اینکه روزه بر او واجب نبود اما به همراه خواهرهای کوچکترش روزه میگرفت ... معمولا شب ها تا بیدار بودیم سید عبدالحسین با این سن کم مشغول نافله ی شب میشد؛ خواهران و حتی گاهی اوقات مهمانهایی که از شهرستان آمده بودند هم با دیدن او برای نمازشب مهیا میشدند . شب عيد فطر هم عبدالحسين شروع به خواندن نماز هزار قل هوالله میکرد که یکبار بر اثر ضعف بیحال افتاد وبه نتوانست نمازش را تمام کند. ✍به روایت ازمادربزرگوارشهید
👆 تعریف رهبر انقلاب اسلامی 🌹 روزی کسی از آیت الله خوشوقت رحمه الله پرسید - بین این دو کدام را انتخاب کنیم؟ یعنی سحر بیدار باشیم یا بین الطلوعین ⁉️ گفتند : بینشان دعوایی نیست. هر دو را بیدار باشید ✅ ولی اگر کسی نمیتوانست اولویت را با می‌دانستند. و نیز شخصی گفته بود حاج آقا؛ من سحرها خوابم می‌گیرد ! به اون گفتند: اگر خوابت گرفت بخواب چون معلوم است اسمت را در لیست ننوشته اند!
💚 🌿در ظلمٺ شب قرص قمر مے‌آید ❣️از جاده ی روشنی مے‌آید 🌿 بہ خدا منتقمٺ یڪ جمعہ ❣️با نفر مے‌آید 🌿❣️ (عج)🌿❣️ ✨🌿❣️
🇮🇷اونی که باید بیاد ببره ، میاد ... 👈 یه نوجوان ۱۶ ساله بود از محله های پایین شهر تهران ... چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود خودش می گفت: نشد که من انجام ندم تا اینکه یه نوار حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد ... بلند شد اومد جبهه. یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم علیه السلام نرفتم می ترسم بشم و حرم آقا رو نبینم. یک ۴۸ ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ... اجازه گرفت و رفت مشهد... دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه. توی اش نوشته بود: در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم ، آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت... ...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا می خوابید داخل قبر ... گریه می کرد و می گفت: یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام آقا جان چشم به راهم نذار... ... توی وصیت نامه اش ساعت و روز و مکان شهادتش رو نوشته بود می گفت امام رضا ع بهم گفته کی و کجا شهید میشم! حتی مکانی هم که امام رضا ع فرموده بود میشی تا حالا ندیده بود... ... روز موعود خبر رسید توی یه منطقه است باید بریم سراغشون فرمانده گفت: چند تا نیرو بیشتر نمی خوایم. همه ی بچه ها شروع کردند التماس کردن که آقا ما رو ببرید. دیدم حمید یه گوشه نشسته و نگاه می کنه ، ازش سوال کردند: مگه تو دوست نداری بری به این عملیات؟ 👌حمید خندید و گفت: شما برا اومدن التماس هاتون رو بکنید ، اونی که باید منو ببره خودش می بره... خود فرمانده اومد و گفت : حمید تو هم بلند شو بریم ... ... بچه ها میگن وقتی وارد روستایی که ضد انقلاب بودند شدیم حمید دستاش رو به سمت ما بلند کرد و گفت : خداحافظ کسی اون لحظه نفهمید حمید چی میگه! اما وقتی شهید شد و وصیت نامه اش رو باز کردیم دیدیم... دقیقا توی همون روز ، ساعت و مکانی شده که تو وصیت نامه اش نوشته بود... اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیِّ ابنِ مُوسَی الرِّضا(علیه السّلام)🌹♠️🌹 🔰خاطره ای از زندگی شهید حمید محمودی. 🖌راوی : حاج مهدی سلحشور، همرزم شهید🔹طرح زنجیره تواصی مهدی یاوران 🔸واحد ایثار و شهادت