12.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدان حاج احمد کاظمی و حاج حسین خرازی در عملیات والفجر هشت
🔹در کنار این شهیدان
سردارعزیز جعفری و سردار مرتضی قربانی هم حضور دارند.
🔹در آخر ویدیو هم دو گلوله توپ به صورت متوالی به همان حوالی اصابت میکند که واکنش جالب حاضران را به همراه دارد.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی
#سردار_شهید_حاج_احمد_کاظمی
من و حسن آقایی همراه حسین برای جلسه ای در ستاد مشترک سپاه به تهران آمدیم. بعدازظهر همان روز خواستیم به بیمارستان بقیة الله برویم.
پشت چراغ قرمز چهار راه ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه) بودیم. حسین همین طور که اطراف را نگاه میکرد، با دیدن وضع نامناسب بعضی خانم ها، کم مانده بود از تعجب شاخ در بیاورد.
پرسید: «این جا کجاست؟» بعد با لحن طعنه آمیزی گفت: «این جا پایتخت جمهوری اسلامیه؟!» نچنچکنان ادامه داد: «این آدما کیاند؟ چرا این جوریاند؟ مگه ایران تو جنگ نیست؟ این چه وضعیه اینا دارن؟ پس ما که توی جبهه ایم، اونجا کجاست؟ اینجا کجاست؟»
حالت خاصی به او دست داده و کمی عصبی شده بود. به من گفت: «برو پایین به اینا بگو چرا این جوریاند؟ کجا دارن میرن؟» گفتم: «ول کن حسین آقا، مگه دنبال دردسری؟ بذار توی خودشون باشن.» گفت: «اگه بچه های جبهه بیان تهران، دیگه برنمیگردن جبهه. این جا هیچ خبری از جنگ نیست و همه بی تفاوتن. هیچ رنگ و بویی از یه کشوری که در حال جنگه نداره. بچه های مردم توی جبهه با جونشون بازی میکنن و سرشون کف دست شونه، این جا انگار نه انگار. همه بیخیالند و دنبال بازی خودشون!»
آن روز خیلی به حسین سخت گذشت.
برگرفته از كتاب: «زندگی با فرمانده»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی