eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
398 دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
سـر قبـر نشسته بـودم ، بـاران می آمد. روی سنـگ قبـر نـوشته بـود: از خـواب پـریـدم... مصطـفی ازم خواستگاری کـرده بـود ولی هنـوز عقـد نکـرده بـودیـم... بعـد از ازدواج را بـرایش تـعـریـف کـردم. زد بـه خنـده😄 و شـوخی گفت : «بـادمجـون بـم آفت نـداره» ولی یکبار خیلی جدی ازش پرسیدم که «کی میشی مصطـفی⁉️» مکـث نکـرد گفت:« » بـاران می بـارید شبی کـه خـاکش می کـردیـم...🌷🕊 ✍ به روایت :همسربزرگوار ۲۱ دی سالروز شهادت داشمند هسته ای مصطفی احمدی روشن را با ذکر صلوات گرامی میداریم.🌷 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
بِسـْــمِ رَبِّـــــ الشُهـَــــدا شش درس از شش شهید : (شیعه به دنیا آمده ایم تا مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم!) : (به برادر برادر گفتن نیست! به شبیه شدنه!) : ( ظهور اتفاق می افتد، مهم این است که ما کجای ظهور ایستاده ایم) : ( شهادت خوب است اما تقوی بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند) : (سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد) : ( در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
✳️ ذکر شهادت 🔻 ما مصطفی را با آشنا کردیم، ولی خودش شده بود پایه‌ی مجلس حاج آقا. یک جلسه که دور حاج آقا جمع شده بودیم، مصطفی پرسید «حاج آقا، یه ذکر بده شیم.» حاج آقا گفت «شما اول کارِتون رو تموم کنید، بیاید بهتون می‌گم چیکار کنید که شهید شید.» نمی‌دانم، شاید همان جمله‌ای که حاج آقا گفت، ذکر بود. حتما مصطفی کارش را تمام کرده بود. 📚 کتاب ۲۲ | خاطرات ❤️ 📌 پ.ن: مصطفی احمدی روشن دانشمند جوان کشورمان، در تاریخ ۲۱ دی‌ماه ۹۰ طی عملیاتی تروریستی به دست کوردلان دنیای استکبار به شهادت رسید. 🌙 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
به مادرش میگفت «...مامانی». پشت تلفن لحنش را عوض می کرد و با مادرش مثل بچه ها حرف می زد. گاهی وقت ها مادرش که می آمد دم در شرکت، می رفت، دو دقیقه مادرش را می دید و برمی گشت، حتی اگر جلسه بود. بچه ها تعریف می کردند زمان دانشجویی دکتر هم می خواست برود با مادرش می رفت. بهش می گفتیم «...بچه ننه». ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
. 🌷 برای دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن ای دوست بمان به پای حق‌گفتن‌ها نومید نشو ز فتنۀ دشمن‌ها در راه خدا جهاد کن تا نشوی شرمندۀ خون احمدی‌روشن‌ها ✍️، ۱۴۰۲/۱۰/۲۱
مسیر تهران ـ نطنز رو اگه انسان هفته‌ای یک بار تردد کند، خیلی خسته‌کننده خواهد بود. آقا مصطفی هفته‌ای دو یا سه بار این مسیر رو می‌رفت و برمی‌گشت. روزه‌گرفتن در سایت نطنز هم، خیلی سخت بود؛ هوا آن‌قدر گرم می‌شد که لب‌ها ترک برمی‌داشت و خون می‌آمد. همه این‌ها نشان‌دهنده سختی‌های ایشون بود. ولی هیچ‌وقت از سختی‌ها نمی‌گفتن.
اذان گفته بودند. زود مهر برداشتم و رفتم برای نماز. مصطفی هنوز نیامده بود. برگشتم مثل همیشه کله اش را کرده بود داخل جا مهری و مهرها رو زیر و رو می کرد. فوت کرد و یکی را داد دستم. گفتم«این چیه؟» بشکن زد، گفت: «مهر کربلاست. بگیر حالشو ببر! خیلی وقت ها روی مهرها ننوشته تربت کربلا. گفتم «از کجا فهمیدی مهر کربلاست؟» گفت «مهر کربلا از قیافش پیداست..... برگرفتهازکتاب: یادگاران 22 (کتاب احمدی روشن) ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
‌ 🌷برای دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن ای دوست بمان به پای حق‌گفتن‌ها نومید نشو ز فتنۀ دشمن‌ها در راه خدا جهاد کن تا نشوی شرمندۀ خون احمدی‌روشن‌ها ✍️