eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
397 دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست حامد : 🏴ایام محرم که میشد از همون کوچیکی من و حامد با هم میرفتیم هیئت و دسته ی سینه زنی مسجد فاطمیه. خیلی دوست داشتیم مهتابی های دسته عزاداری رو حرکت بدیم. ولی کوچیک بودیم و زورمون نمیرسید. ❄️اون موقع ها خیلی هوا سرد بود که باهم دستکش، دست میکردیم و با کمک هم یه مهتابی رو حول میدادیم. کم کم که بزرگتر شدیم و زورمون بیشتر، هر کدوم یه مهتابی رو حرکت میدادیم. یادمه حتی اون موقع ها حامد، روزهای عاشورا پابرهنه دسته ی عزاداری میومد. دوران نوجوانی هم علم برمی داشتیم. 🚩پرچم بزرگی که جلو دسته می رفت، پرچم قرمز رنگ یا ابوالفضل بود که دوتامون شیفته ی حمل کردنش بودیم. و بر سر حمل پرچم باهم رقابت می کردیم و در نهایت قرار میذاشتیم که نوبتی برداریم. ☺️یه پرچم سبز رنگی هم بود که عقب تر از علم قرمز حرکت می دادن که بعدها تصمیم گرفتیم که پرچم قرمز حضرت ابوالفضل رو حامد حمل کنه پرچم سبز هم حملش با من باشه. 😉هر چند دل من با علم قرمز بود ولی به احترام بزرگتر بودن حامد راضی شدم. حامد همیشه از اول تا پایان مراسم های هیئت حاضر بود و در کارهای مسجد کمک می کرد و وظیفه شناس بود. ☘در این چند سال اخیر که شده بود می رفتیم ته صف با نوجوونا سینه میزدیم. حامد اصلا خودش رو نمی گرفت که من بزرگتر از بقیه هستم و یا از بچه های فعال بسیج پایگاه. بعضا هم موتور پر سر و صدای ته دسته رو حول میداد و خیلی هم به این کار افتخار میکرد. یه حسینی تمام و کمال بود. آخرش هم با اون دست هایی که علم حضرت ابوالفضل رو حمل میکرد، همچون مولاش حضرت عباس، در راه بی بی زینب فدا شد.... 🍃6🍃
🍃🌹حامد آن سال دیپلمش را گرفت تصمیم گرفت مثل برادرش امیر رخت نظام بپوشد و برود . ☺️با هم ندار بودند و حرف هم را می‌فهمیدند و از خیلی چیزهای دلِ هم خبر داشتند. امیر یک روز کشیدش کنار و خیلی جدی بهش گفت که : اگر داری پاسداری را به چشم شغل نگاه می‌کنی و دنبال یک لقمه نانی که از رختی که پوشیده‌ای دربیاوری، نیا سپاه. بودن روحیه می‌خواهد. خودت بهتر می‌دانی که خیلی از همین بچه‌های بسیجی که کلی سابقه‌ی بسیج دارند و صبح تا شب‌شان توی پایگاه و بسیج بوده‌اند، وقتی آمده‌اند سپاه پیِ شغل، نتوانستند توی رخت پاسداری دوام بیاورند. 🍃11🍃
کانال شهدایی یاد یاران
#بازنشر طرح به مناسبت تولد شهید امیر سیاوشی ❤️🇮🇷 🌹🍃🌹🍃
🍃اون ک چشیده طعم این عشقو، غیر تو هیچکس و نمیشناسه هک میشه روی سنگ قبرم ، این سینه زن العباسه 🍃ریش‌های خیلی بلند، قیافه تکیده، پیشانی بلند، همه و همه قطعا تو را یاد یک نمی‌اندازد؟🤔 🍃نامش بود. از وقتی کنجکاو ماجرایش شدم که تصویر مزارش را دیدم و یک بیت معروف نوحه‌های حاج محمود که مو بر تن آدم راست میکنه، فضولی ام گل کرد که ربط این به رایه العباس چیه؟ 🍃مثل همیشه راهکار علامه گوگل. سرچ که کردم علامت سوال‌هایم بیشتر شد. دیدم اُوهَع ، همه ما ها و که توی ذهنمون داریم خود همین آقاست، یاد حرف افتادم وقتی مستند ملازمان حرم را دیدم که با مادرش صحبت کرده بود، حججی گفت قبلنا یه جاده بود که میشد ازش گذشت اما حالا شده یه تنگ که حتی مختصات روی نقشه‌اش هم نیست. 🍃امیر سیاوشی ته آرزوی مبارزاتی ما هیاتی‌ هاست ؛ بی خیال دنیا و پر خیال و دغدغه امام حسین. 🍃همه‌ی ما دست و پا می‌زنیم برا پابوس آقامون.اما ؛ امیر سال آخر به رفیقاش گفت که شماها برید من دیرتر میام . نیومد.رفت شام، پیش کسی که همه ما 80 کیلومتر به یاد اون قدم ور می‌داریم و آخر قبولی بدست اونه. 🍃رفت پیش عمه که بقول حاج محمود هیاتشون بی قرار بود و غصه و غم‌هاش بی‌شمار. 🍃ما اول مسیر و اون آخر مسیر بی‌صدا و بی‌ریا رسید به اون معبر لعنتی ؛که من یکی خیلی وقته مختصات مکان الآنم را هم گم کردم ،چه برسه به معبر شهادت. 🍃سیاوش وسط آتش اینبار زنده بیرون نیومد؛ بلکه رها بیرون اومد بدون دسیسه تعصب 🍃امیر جان ما مانده‌ایم راه که سرخ است از لخته خون شهیدان، ما مانده‌ایم و پاشی ناامیدی لیبرال‌های سگ سفت غرب زده، ما مانده‌ایم و نادانی اهل منزل که ناامیدند، ما مانده‌ایم باسنگینی های پر از سرب و ، پاهای کِرِخت و بدون احساس، ما و آنهایی که ها در بدن های لاغر‌شان قایم باشک بازی می‌کنند و... اما ته همه ما مانده‌ایم و و آه و پوزخند مدیران ✍🏻نویسنده: 🌹به مناسبت سالروز تولد 📆تاریخ تولد : ۱۵ خرداد ۱۳۶۷ 📆تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴ 🕊️محل شهادت : خانطومان سوریه 🌹مزار شهید: تهران.امامزاده علی اکبر چیذر 🌹🍃🌹🍃 🌙✨
روزت مبارک ... علیه السلام 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
باسلام هر روز را بایاد شهدا آغاز کنیم 🌷 ♦️ از طراحان عملیات ظفرمند و موفقیت آمیز امام مهدی عج در غرب شهر سوسنگرد 🌷 تولد ۲ شهریور ۱۳۲۸ اراک 🌷 شهادت ۱۰ فروردین ۱۳۶۰ 🌷 سن موقع شهادت ۳۲ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ فرازی از این شهید عزیز ✅ با سلام به رهبر کبیر انقلاب، من برای اسلام و قرآن به سپاه رفتم و الا در بیرون شغل آزاد داشتم و زندگی‌ام تأمین بود ✅ در سپاه به خاطر خدا رفتم و هدفم خدا بود و به نظر من هیچ چیز بالاتر از اسلام نیست، البته اسلامی که صحبت از آن می‌شود اسلامی است که امام خمینی می‌گوید و همه ما به خاطر آن اسلام، حاضریم که شهید بشویم. هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با صلوات 👇👇 ┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
🌟 / به مناسبت سوم شعبان ؛ سالروز ولادت حضرت اباعبدلله الحسین(ع) و روز خدای بزرگ من یک پاسدار اسلام هستم، و اگر میدانستم که رضای تو در این است که خود را به دریا بیاندازم و یا به قله کوه‌ها روم و خود را از آنجا بغلتانم و قطعه قطعه کنم مضایقه نمی‌کردم. ۱۳۵۹/۸/۷، جبهه سومار.... علی ییلاقی
؟ . ▪️اسمش بود.ولی صداش میکردند.دیپلم رشته داشت.سال ۵۸ وارد سپاه شد.مهرماه سال 1359، عزم كرد؛ اما چون حضورش به ‌عنوان در ضروري بود، با خواسته‌اش موافقت نشد. از اين‌رو، از سپاه داد و داوطلبانه در کسوت تك‌تيرانداز، راهی شد.مدتی بعنوان معلم به پیرانشهر رفت. دوباره از او دعوت که که به برگردد. . ▪️سال ۱۳۶۰ تيپ 25 را به عهده گرفت.همان سال در مجروح شد و بعد آن مشاور فرمانده تيپ 2 در عمليات بيت‌المقدس شد‌. پذيرش منطقه 3 سپاه ( و )_مسئول پرسنلي قرارگاه‌ بسيج ناحيه دیگر سمت های عسگری در جنگ بود.تو بهش میگفتن آچار فرانسه لشکر‌.سرانجام سردار عسگری در اسفند ۱۳۶۴ در عملیات والفجر هشت رسید.شادی روح سردار عسگری قاری .🇮🇷🌷
🌴 إِنَّا لِلَّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ . ▪️ امیر آزاده گان حاج علی ( کسی که به او لقب تک چشم را داده بودند و برای تعیین کرده بودند.) : در گذشت پدر بزرگوار تان مرحوم حاج محمد یوسف فردوس را به همه ی باز مانده گان خصوصاً جناب عالی به عنوان سردار بزرگ و فرمانده ی دلاور مان تسلیت عرض می نماییم.▪️ او که سال ها رنج و مشقت‌ دوران اسارت تان را با صبر و شکیبایی و اندوه فراوان، به خاطر خداوند و عنایت به اسلام و ایران عزیز پشت سر نهاده بود، اکنون در محضر بارئ تعالی آرام و قرار گرفته است تا نتیجه ی اخلاص و صبوری اش را شادمانه در یافت کند و روح اش شاد گردد. 🦋 برای روح آن عزیز سفر کرده، رحمت و مغفرت الهی و برای همه ی باز مانده گان و شما سردار آزاده ی عزیز صبر و اجر و عاقبت به خیری مسألت داریم.گروه فرهنگی پیشکسوتان یگان دریایی لشکر ویژه ۲۵ کربلا و هفت تپه ی گمنام. .
🌷 میبدی 25 بهمن 1340 در محله بشنیغان شهرستان میبد به دنیا آمد و تا پایان دوره متوسطه در تحصیل کرد. پدرش محمدحسین بود و مادرش طاهره نام داشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان با سمت نجف اشرف راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 22 تیر 1361 در پاسگاه زید عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جای ماند تا 15 خرداد 1375 پس از در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. نیز به شهادت رسیده است.🌷 ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
🌷پانزدهم آذر ۱۳۴۶، در روستاي خلازير از توابع شهرستان ري به دنيا آمد. پدرش علي‌اكبر، كارگر بود و مادرش عذرا نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. به عنوان در جبهه حضور يافت. دهم اسفند ۱۳۶۲، با سمت در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيكر او را در بهشت‌زهراي شهرستان تهران به خاك سپردند.🌷