دوست حامد :
🏴ایام محرم که میشد از همون کوچیکی من و حامد با هم میرفتیم هیئت و دسته ی سینه زنی مسجد فاطمیه.
خیلی دوست داشتیم مهتابی های دسته عزاداری رو حرکت بدیم. ولی کوچیک بودیم و زورمون نمیرسید.
❄️اون موقع ها خیلی هوا سرد بود که باهم دستکش، دست میکردیم و با کمک هم یه مهتابی رو حول میدادیم.
کم کم که بزرگتر شدیم و زورمون بیشتر، هر کدوم یه مهتابی رو حرکت میدادیم. یادمه حتی اون موقع ها حامد، روزهای عاشورا پابرهنه دسته ی عزاداری میومد.
دوران نوجوانی هم علم برمی داشتیم.
🚩پرچم بزرگی که جلو دسته می رفت، پرچم قرمز رنگ یا ابوالفضل بود که دوتامون شیفته ی حمل کردنش بودیم. و بر سر حمل پرچم باهم رقابت می کردیم و در نهایت قرار میذاشتیم که نوبتی برداریم.
☺️یه پرچم سبز رنگی هم بود که عقب تر از علم قرمز حرکت می دادن که بعدها تصمیم گرفتیم که پرچم قرمز حضرت ابوالفضل رو حامد حمل کنه پرچم سبز هم حملش با من باشه.
😉هر چند دل من با علم قرمز بود ولی به احترام بزرگتر بودن حامد راضی شدم. حامد همیشه از اول تا پایان مراسم های هیئت حاضر بود و در کارهای مسجد کمک می کرد و وظیفه شناس بود.
☘در این چند سال اخیر که #پاسدار شده بود می رفتیم ته صف با نوجوونا سینه میزدیم. حامد اصلا خودش رو نمی گرفت که من بزرگتر از بقیه هستم و یا از بچه های فعال بسیج پایگاه.
بعضا هم موتور پر سر و صدای ته دسته رو حول میداد و خیلی هم به این کار افتخار میکرد. یه حسینی تمام و کمال بود. آخرش هم با اون دست هایی که علم حضرت ابوالفضل رو حمل میکرد، همچون مولاش حضرت عباس، در راه بی بی زینب فدا شد....
🍃6🍃
#پاسداری
🍃🌹حامد آن سال دیپلمش را گرفت تصمیم گرفت مثل برادرش امیر رخت نظام بپوشد و برود #سپاه.
☺️با هم ندار بودند و حرف هم را میفهمیدند و از خیلی چیزهای دلِ هم خبر داشتند.
امیر یک روز کشیدش کنار و خیلی جدی بهش گفت که :
اگر داری پاسداری را به چشم شغل نگاه میکنی و دنبال یک لقمه نانی که از رختی که پوشیدهای دربیاوری، نیا سپاه. #پاسدار بودن روحیه میخواهد. خودت بهتر میدانی که خیلی از همین بچههای بسیجی که کلی سابقهی بسیج دارند و صبح تا شبشان توی پایگاه و بسیج بودهاند، وقتی آمدهاند سپاه پیِ شغل، نتوانستند توی رخت پاسداری دوام بیاورند.
🍃11🍃
کانال شهدایی یاد یاران
#بازنشر طرح به مناسبت تولد شهید امیر سیاوشی ❤️🇮🇷 🌹🍃🌹🍃
🍃اون ک چشیده طعم این عشقو، غیر تو هیچکس و نمیشناسه
هک میشه روی سنگ قبرم ، این سینه زن #رایه العباسه
🍃ریشهای خیلی بلند، قیافه تکیده، پیشانی بلند، همه و همه قطعا تو را یاد یک #پاسدار نمیاندازد؟🤔
🍃نامش #امیر بود. از وقتی کنجکاو ماجرایش شدم که تصویر مزارش را دیدم و یک بیت معروف نوحههای حاج محمود که مو بر تن آدم راست میکنه، فضولی ام گل کرد که ربط این #شهید به رایه العباس چیه؟
🍃مثل همیشه راهکار علامه گوگل. سرچ که کردم علامت سوالهایم بیشتر شد. دیدم اُوهَع ، همه ما ها #چریکی و #بسیجی که توی ذهنمون داریم خود همین آقاست، یاد حرف #شهید #حججی افتادم وقتی مستند ملازمان حرم را دیدم که با مادرش صحبت کرده بود، حججی گفت قبلنا #شهادت یه جاده بود که میشد ازش گذشت اما حالا شده یه #معبری تنگ که حتی مختصات روی نقشهاش هم نیست.
🍃امیر سیاوشی ته آرزوی مبارزاتی ما هیاتی هاست ؛ بی خیال دنیا و پر خیال و دغدغه #هیات امام حسین.
🍃همهی ما #اربعین دست و پا میزنیم برا پابوس آقامون.اما ؛ امیر سال آخر به رفیقاش گفت که شماها برید من دیرتر میام . نیومد.رفت شام، پیش کسی که همه ما 80 کیلومتر به یاد اون قدم ور میداریم و آخر قبولی #زیارت بدست اونه.
🍃رفت پیش عمه #سادات که بقول حاج محمود هیاتشون بی قرار بود و غصه و غمهاش بیشمار.
🍃ما اول مسیر و اون آخر مسیر بیصدا و بیریا رسید به اون معبر لعنتی ؛که من یکی خیلی وقته مختصات مکان الآنم را هم گم کردم ،چه برسه به معبر شهادت.
🍃سیاوش وسط آتش اینبار زنده بیرون نیومد؛ بلکه رها بیرون اومد بدون دسیسه تعصب
🍃امیر جان ما ماندهایم راه #انقلاب که سرخ است از لخته خون شهیدان، ما ماندهایم و #سم پاشی ناامیدی لیبرالهای سگ سفت غرب زده، ما ماندهایم و نادانی اهل منزل که ناامیدند، ما ماندهایم باسنگینی #سینه های پر از سرب و #خردل، پاهای کِرِخت و بدون احساس، ما و آنهایی که #ترکش ها در بدن های لاغرشان قایم باشک بازی میکنند و...
اما ته همه ما ماندهایم و #حسرت و آه #یتیمان و پوزخند مدیران
✍🏻نویسنده: #محمد_صادق_زارع
🌹به مناسبت سالروز تولد #شهید_امیر_سیاوشی
📆تاریخ تولد : ۱۵ خرداد ۱۳۶۷
📆تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴
🕊️محل شهادت : خانطومان سوریه
🌹مزار شهید: تهران.امامزاده علی اکبر چیذر
#شهید_امیر_سیاوشی #مدافع #شهدا_گاهی_نگاهی
🌹🍃🌹🍃
#شبتون_شهدایی 🌙✨
باسلام
هر روز را بایاد شهدا آغاز کنیم
🌷 #پاسدار #شهید_اسحاق_عزیزی
♦️ از طراحان عملیات ظفرمند و موفقیت آمیز امام مهدی عج در غرب شهر سوسنگرد
🌷 تولد ۲ شهریور ۱۳۲۸ اراک
🌷 شهادت ۱۰ فروردین ۱۳۶۰ #سوسنگرد
🌷 سن موقع شهادت ۳۲ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ فرازی از #وصیتنامه این شهید عزیز
✅ با سلام به رهبر کبیر انقلاب، من برای اسلام و قرآن به سپاه رفتم و الا در بیرون شغل آزاد داشتم و زندگیام تأمین بود
✅ در سپاه به خاطر خدا رفتم و هدفم خدا بود و به نظر من هیچ چیز بالاتر از اسلام نیست، البته اسلامی که صحبت از آن میشود اسلامی است که امام خمینی میگوید و همه ما به خاطر آن اسلام، حاضریم که شهید بشویم.
هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
🌟 #استوری / به مناسبت سوم شعبان ؛ سالروز ولادت حضرت اباعبدلله الحسین(ع) و روز #پاسدار
خدای بزرگ من یک پاسدار اسلام هستم، و اگر میدانستم که رضای تو در این است که خود را به دریا بیاندازم و یا به قله کوهها روم و خود را از آنجا بغلتانم و قطعه قطعه کنم مضایقه نمیکردم.
۱۳۵۹/۸/۷، جبهه سومار....
علی ییلاقی
#آچار_فرانسه_لشکر_ویژه_۲۵_کربلا_را_میشناسید ؟
.
▪️اسمش #عسگری بود.ولی #مهران صداش میکردند.دیپلم رشته #تجربی داشت.سال ۵۸ وارد سپاه #بهشهر شد.مهرماه سال 1359، عزم #جبهه كرد؛ اما چون حضورش به عنوان #پاسدار در #بهشهر ضروري بود، با خواستهاش موافقت نشد. از اينرو، از سپاه #استعفا داد و داوطلبانه در کسوت تكتيرانداز، راهی #كردستان شد.مدتی بعنوان معلم به پیرانشهر رفت.#ابوعمار دوباره از او دعوت که که به #سپاه برگردد.
.
▪️سال ۱۳۶۰ #مسئوليت #پرسنلي #بسيج تيپ 25 #كربلا را به عهده گرفت.همان سال در #شوش مجروح شد و بعد آن مشاور فرمانده تيپ 2 #قرارگاه #خاتمالنبياء در عمليات بيتالمقدس شد.#مسئول پذيرش منطقه 3 سپاه (#گيلان و #مازندران)_مسئول پرسنلي قرارگاه #قدس_مسئول #پرسنلي بسيج ناحيه #مازندران_از دیگر سمت های عسگری در جنگ بود.تو #جبهه بهش میگفتن آچار فرانسه لشکر.سرانجام سردار عسگری در اسفند ۱۳۶۴ در #فاو عملیات والفجر هشت #بشهادت رسید.شادی روح سردار #شهید عسگری قاری #صلوات.🇮🇷🌷
#قهرمان_من
#عسگری_قاری
🌴 إِنَّا لِلَّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
.
▪️ #سردار #سرلشکر #پاسدار امیر آزاده گان #مازندران حاج علی #فردوس ( کسی که #صدامیان به او لقب #ژنرال تک چشم #خمینی را داده بودند و برای #سرش #جایزه تعیین کرده بودند.) : در گذشت پدر بزرگوار تان مرحوم حاج محمد یوسف فردوس را به همه ی باز مانده گان خصوصاً جناب عالی به عنوان سردار بزرگ و فرمانده ی دلاور مان تسلیت عرض می نماییم.▪️ او که سال ها رنج و مشقت دوران اسارت تان را با صبر و شکیبایی و اندوه فراوان، به خاطر خداوند و عنایت به اسلام و ایران عزیز پشت سر نهاده بود، اکنون در محضر بارئ تعالی آرام و قرار گرفته است تا نتیجه ی اخلاص و صبوری اش را شادمانه در یافت کند و روح اش شاد گردد.
🦋 برای روح آن عزیز سفر کرده، رحمت و مغفرت الهی و برای همه ی باز مانده گان و شما سردار آزاده ی عزیز صبر و اجر و عاقبت به خیری مسألت داریم.گروه فرهنگی پیشکسوتان یگان دریایی
لشکر ویژه ۲۵ کربلا و هفت تپه ی گمنام.
.
#تسلیت_حاج_علی
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #حسنعلی_قدرتی میبدی 25 بهمن 1340 در محله بشنیغان شهرستان میبد به دنیا آمد و تا پایان دوره متوسطه در #رشته_حسابداری تحصیل کرد. پدرش محمدحسین #زیلوباف بود و مادرش طاهره نام داشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان #پاسدار با سمت #مسئول_تعاون_گردان نجف اشرف راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 22 تیر 1361 در پاسگاه زید عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جای ماند تا 15 خرداد 1375 پس از #تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. #برادرش_محمدرضا نیز به شهادت رسیده است.🌷
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
┏━━━🌹🍃🌷━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
✍ #زندگی_نامه_شهید_حسن_قلی
🌷پانزدهم آذر ۱۳۴۶، در روستاي خلازير از توابع شهرستان ري به دنيا آمد. پدرش علياكبر، كارگر #شركت_كوره بود و مادرش عذرا نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. به عنوان #پاسدار در جبهه حضور يافت. دهم اسفند ۱۳۶۲، با سمت #خدمه_كاتيوشا در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيكر او را در بهشتزهراي شهرستان تهران به خاك سپردند.🌷