eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
396 دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 🍃 شهدا زنده هستند و نزد خداوند روزی می خورند. 🥀 مدافع_حرم 🥀 🕊🌷 🌹 اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 که اهل بیت مراقبش بودن وقتی را وضع حمل می کردم، دائماً می خواندم . وقتی هم بدنیا آمده بود به جای لالایی برایش و می خواندم . یکبار لج کرده بود و هر کاری می کردم ساکت نمی شد . کولش کردم و رفتم تو کوچه ، نوازشش می دادم تا ساكت بشود ولی اصلاً ساکت شدنی نبود . یک لحظه به پشت سرم نگاه کردم ، دیدم یک آقایی قد بلند با لباسی شبیه به لباس چوپانی ، شال سبزی بر گردنش و گیوه به پایش پشت سرم ایستاده ، آمدم بگم پشت سرم چیکار می کنی که دیدم یکدفعه غیبش زد و هر چی به دور و برم نگاه کردم ندیدمش ، در همین لحظه آرام شده بود و دیگر گریه نمی کرد . راوی : شادی روح و 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @yadyaaran
🍃❤ شهیدی که از بهشت برای مادرش هدیه فرستاد .. 🌹مادر در خواب پسر شهیدش را می ‌بیند . پسر به او می گوید : «توی بهشت جام خیلی خوبہ . چی می خوای برات بفرستم ؟». ✨مادر می‌گوید : «چیزی نمی خوام ؛ فقط جلسہ قرآن کہ میرم همہ قرآن می خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می کشم . می‌دونن من سواد ندارم ، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون .». 🌹پسر می‌گوید : «نماز صبحت رو کہ خوندی قرآن رو بردار و بخون !». ✨بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد . قرآن را بر می‌دارد و شروع می کند بہ خواندن . 🌹خبر می پیچد . پسر دیگرش این ‌را بہ عنوان کرامت شهید محضر آیت اللہ نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند . قرار گذاشتہ می‌شود . ✨حضرت آیت‌اللہ نزد مادر شهید می‌روند . قرآنی را به او میدهند کہ بخواند . بہ راحتی همہ جای را میخواند ؛ اما بعضی جاها را نہ . میفرمایند : «قرآن خودت رو بردار و بخوان !». 🌹مادر شهید شروع می ‌کند بہ خواندن ؛ بدون غلط . آیت اللہ نوری گریہ میکنند و چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند : «جاهایی که نمیتوانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم.» هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🌷🌷🌷
شهیدی که از بهشت برای مادرش هدیه فرستاد .. 🌹مادر در خواب پسر شهیدش را می ‌بیند . پسر به او می گوید : «توی بهشت جام خیلی خوبہ . چی می خوای برات بفرستم ؟». ✨مادر می‌گوید : «چیزی نمی خوام ؛ فقط جلسہ قرآن کہ میرم همہ قرآن می خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می کشم . می‌دونن من سواد ندارم ، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون .». 🌹پسر می‌گوید : «نماز صبحت رو کہ خوندی قرآن رو بردار و بخون !». ✨بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد . قرآن را بر می‌دارد و شروع می کند بہ خواندن . 🌹خبر می پیچد . پسر دیگرش این ‌را بہ عنوان کرامت شهید محضر آیت اللہ نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند . قرار گذاشتہ می‌شود . ✨حضرت آیت‌اللہ نزد مادر شهید می‌روند . قرآنی را به او میدهند کہ بخواند . بہ راحتی همہ جای را میخواند ؛ اما بعضی جاها را نہ . میفرمایند : «قرآن خودت رو بردار و بخوان !». 🌹مادر شهید شروع می ‌کند بہ خواندن ؛ بدون غلط . آیت اللہ نوری گریہ میکنند و چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند : «جاهایی که نمیتوانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم.» هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🌷🌷
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺 زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند آن بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم. صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟» من گفتم دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد». صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند. راوي :   ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛