eitaa logo
امام حسین علیه السلام
2 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
928 ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ از امام صادق علیه السلام پرسیدن .. بھترین دیدنے در بھشت چیست ؟! امام صادق علیه السلام فرمودند : تماشا کردن ♥️😍 لذت بخش‌ترین دیدنےِ بھشت است !.. - مقتل‌الحسین‌ابن‌عثم‌کوفی‌ج۱ص۹۸-
❇️شیخ جعفر شوشترےٖ: «ڪسانےکه نام این بزرگوار را مےشنوند و تغییر حالےدر خود نمےبینند، جدَّاً نگران ایمان خود باشند! نام آقا(ع) محڪ ایمان است»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساعـــتم تنـــظیم می‌گردد به وقـــت کــــــربلا هم قـــدیماً هم جـــدیداً دوستـــت دارم حســــــین...
💚امام حسین علیه السلام: 💎هر کس تو را دوست بدارد(از بدیها) تو را نهی می کند و هر که دشمنت باشد(به بدیها) تشویق می کند. 📚موسوعه کلمات الامام الحسین ص۷۴۳ اللهم عجل لولیک الفرج
🌸🍃🌸🍃 داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید: « یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم. وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.... او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی! روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی. مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟ کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱
مسیر کوی دلدادگی و مقصد دیار حبیب است با دلی آکنده از شور و شیدایی و سرمست از صهبای عشق، همه باهم. راهی کربلا می‌شویم می‌دانم که نرسیده و نگفته تو شنیده‌ای و می‌دانی درد این دل خسته و عاشق را... با بغض بسیار در صدا و دلی که از درد زمانه داد دارد به عشق ملک حسین راهی شده به سمت نقطه‌ای که در آن عشق حرمت دارد. لبیک یا ثارالله ای عشق ...
✨﷽✨ 🌼روضه های که قبول نشدن ✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
🖤....... أشكو إليك غربتی.. دوری از تو امانم را بریده من به آغوشت محتاجم مرا به خانه‌ی امنم، برگردان..😭 💔 ........♥️):💔
🖤...... کربلای تو شده این روزا همه نیازم حال دلم بده حرم میخوام ...😭 ❤️ ........♥️
💎[ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِی هَارُونَ الْمَکْفُوفِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا بَا هَارُونَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ قَالَ فَقَالَ لِی أَنْشِدْنِی کَمَا تُنْشِدُونَ یَعْنِی بِالرَّقَّةِ قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ: شِعْرَ: امْرُرْ عَلَی جَدَثِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّةِ قَالَ فَبَکَی ثُمَّ قَالَ زِدْنِی فَأَنْشَدْتُهُ الْقَصِیدَةَ الْأُخْرَی قَالَ فَبَکَی وَ سَمِعْتُ الْبُکَاءَ مِنْ خَلْفِ السِّتْرِ قَالَ فَلَمَّا فَرَغْتُ قَالَ یَا بَا هَارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی عَشَرَةً کُتِبَتْ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی خَمْسَةً کُتِبَتْ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا الْجَنَّةُ وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنَیْهِ مِنَ الدَّمْعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ . 🔹 از ابو هارون اعمی روایت می‌کند: امام جعفر صادق علیه السّلام به من فرمود: در مورد امام حسین علیه السلام برایم شعری بگو، من برایش شعر خواندم، امام فرمود: همان گونه که در رقة شعر می‌خوانید، بخوانید. من این شعر را خواندم: از کنار قبر امام حسین علیه السّلام عبور کن و به استخوان‌های پاک و پاکیزه اش بگو. امام صادق گریان شد، سپس فرمود: بیشتر بخوان، پس قصیده دیگری برای او خواندم، امام گریه کرد و صدای گریه را از پشت پرده شنیدم. راوی می‌گوید: امام جعفر صادق علیه السّلام به من فرمود: ای ابو هارون! هر کسی برای امام حسین شعر بگوید و تعداد ده نفر را گریان کند جزای او بهشت خواهد بود. و فرمود: کسی که در عزای حسین شعر بگوید و یک نفر را گریان نماید جزایش بهشت است. پس از آن فرمود: هر کسی امام حسین را به خاطر بیاورد و به مقدار بال مگسی از چشمانش اشک بیاید، ثواب آن با خداوند عز و جل خواهد بود و خداوند راضی نمی شود مگر این که او را وارد بهشت کند. 📖 ثواب الأعمال ص ۴۷ 📖کامل الزیارات، ص ۱۰۰ و ۱۰۴ 📖بحارالانوار، ج۴۴،ص۲۸۸،ح۲۸ .