eitaa logo
اشعارمناجات امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
9.1هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
128 فایل
•﴾‌﷽﴿• براي تعجيل در فرج من بسیار زياد دعا کنيد که آن،فَرَج و نجات شما است.(کمال‌الدين، ج ٢،ص ٤٨٥) امام زمان (عج) هدیه محضر امام زمان عج صلوات اللهم عجّل لولیک الفرج #کانال_اشعار_مناجات_با_امام_زمان_عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
مشاهده در ایتا
دانلود
متن شعر آقاسی درباره امام زمان خبر آمد خبری در راه است سرخوش ان دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید دست افشان پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان می روم می روم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند می روم کز خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش را برکه بسپارد زمام خویش را با همه لحن خوش آوایی ام در به در کوچه تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ما می شدی مایه ی آسایه ما می شدی هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلال مسایل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه جان منست نامه تو خط امان منست ای نگهت خواستگه آفتاب بر من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز زچشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه عطفی به اوج آیینم کدام گوشه مشعر کدام کنج منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه پیغمبران را خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است کانال اشعار مناجات امام زمان عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📋 این پا و اون پا کردم از افطار ✔️ ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این پا و اون پا کردم از افطار از سر شب حالم پریشونه دست تو کلید ازادیم مدتیه دلم تو زندونه نذار که ابروم بره امشب غیر خودت کسی نمیدونه دامن تو تو دست لرزونم اما یقم تو دست شیطونه از سر شب میگفت نرو بیرون خسته نکن خودت رو دیوونه میگفت میخوای بری برو اما اخرشم تو رو میسوزونه اما صدای مهربونی گفت شب شبه قدر وقت بارونه یه کوه غصه رو شونت باشه وقت سحر سبک میری خونه خوش به حال اون که نجف رفته یا کربلاست یا که خراسونه وای که چقدر خونه تو خوبه بیچاره اون کسی که بیرونه بیچاره اون که اومده امشب اما تماشا چی و حیرونه بیچاره اون که زیر این بارون تشنه میاد و تشنه میمونه من نمیخوام دوباره برگردم پشت سرم همش بیابونه هیچی ندارم ای خدا غیر از این دل خسته ای که داغونه خودم نشستم این میون اما دلم نجف میونه ایوونه کمک کنی من از همین الان میخوام بدم یه قول مردونه صحبت مردی شد دلم پر زد برای اون که مرد میدونه مردی که تو دلش پر از اهه راز دلش رو چاه میدونه مردی که تو چشاش پر از اشکه اما لبش همیشه خندونه مردی که کوله بارش و بسته یه امشب و تو خونه میمونه چشمای خستش و به در دوخته انگاری چش به راه مهمونه مهمونی که داره میاد امشب عمریه داره روضه میخونه بسه تو دنیا موندنت اقا دنبالت اومدم بریم خونه هر جا تو باشی خونمون اونجاست بی تو علی بهشت زندونه راستی الان داریم میریم خونه گفتی وصیتای اخر رو گفتی کجا باید بره زینب گفتی گلای یاس پر پر رو گفتی علی به گوش عباسم قصه مشک و تیر اخر رو گفتی برا حسن پسر هاش و گفتی برا حسین اکبر رو گفتی برا حسین مظلومم تیر و گلوی خشک اصغر رو گفتی به زینبم دم اخر پیروهن دوخته مادر رو گفتی برای زینبم باید یه روز ببوسه زیر حنجر رو گفتی براش قصه غارت رو قصه گوشواره و معجر رو گفتی باید که از دل اتیش نجات بده سه ساله دختر رو گفتی یه روز میبینه تو گودال جون دادن و بریدن سر رو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
4_5981205687298952536.mp3
13.05M
🔊 | 📝 این پا و اون پا کردم از افطار از سرشب حالم پریشونه... 👤 حاج‌محمود ▪️ ایام
4_5983310839749282557.mp3
814.2K
میره به سوی صحرا تابوت ولی الله ملائکه میخونن لااله الاالله 🎤مداح :حاج محمود کریمی، حاج سید مهدی میرداماد
. میره به سوی صحرا تابوت ولی الله ملائکه میخونن لااله الاالله وقتی که زیره چوبه ی تابوت پُر نسیم زهرا شد سوره درد سینه زینب آیه به آیه معنا شد اشکای بارون دونه دونه میریزه امشب بی بهونه آقام اباالفضل نیمه جونه حضرت زهرا توی راه قبری که زیر نور ماهه دل ستاره پره خونه عمه سادات بی قراره غصه و غم هاش بیشماره ذکر لبش ای روزگاره ارباب تشنه پریشونه کسی غمش رو نمیدونه تموم غصه اش غم یاره 🍂ذکر آسمونا 🍂 وای حیدر 🍂ذکر کهکشونا 🍂وای حیدر توی دل تاریکی.... نور فاطمه پیداست گریه میکنه مادر برای دل عباس زخمی یتیمی به روی دوش گلای زهرا میتابه برای رفتن همراه بابا حسنش امشب بی تایه بارون میباره رو مزار مسافری که خونه داره توی دلای پر شراره نگاه ابرا ناامیده خدای دلها پر کشیده دل سپیده شده پاره آقام اباالفضل پریشونه ارباب تشنه پریشونه
خدا نگهدار گریه های نیمه شب خدا نگهدار ای یتیمای عرب خدانگهدار بچه هايي که بودین منتظره سفره های نون و رطب خداحافظ سفره ی نون و نمک خداحافظ غصه ی تلخ فدک خدا حافظ چاه غم های علی خداحافظ کوچه و صبر و محن خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار بابا حیدر بابایی ... پلک های بستت تنم رو میلرزونه فرق شکسته ات تنم رو میلرزونه صدات میلرزه تا با من حرف میزنی صدای خسته ات ( دلم و میلرزونه)2 خداحافظیت ، جوابم میکنه امشب شب یتیمیه زینب ، دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد دوباره خونه علی غوغا شده زخم سر مولاي کوفه وا شده صدای ناله ضعفش نیمه شب مثل شبای آخر زهرا شده هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهري که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچين شبی صورت علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچه‌های زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست ... اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی ..." اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا بیار" دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد ... یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد عباس حسین و به تو میسپارم ..." یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت ميخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه .... زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبينه،عباس کربلا حواست به زینب باشه ... خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره" یه جا زینب عباس و صدا زدم من از امام رضا معذرت ميخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما .... حسین ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Farsna.mp3
5.97M
امشب خیلی چشمات غربت داره 😭😭 آسمونم داره خون میباره😭😭 اروم اروم میری باباحیدر 😭😭 از دنیا دلگیری باباحیدر 😭😭 میری تا راحت شی از این مردم 😭😭 از زمونه سیری باباحیدر😭😭 کانال اشعار مناجات امام زمان عج 😭🏴