Mirdamad-Zohr-Shahadat-Emam-Sadegh-94-02 (1).mp3
8.02M
#سینه_زنی
زبانحال #امام_صادق علیه السلام
*
حالا دارم می فـهـمـم؛ آتیش در یعنی چی
حالا دارم می فهمم، سوختن پر یعنی چی
حالا دارم می فهمم، تو کوچه های غربت
حمله به یک خانه با چهل نفـر یعنی چی
نفس نمانده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت، تو کوچه ها به فاطمه
وای، از حــال مـــادرم
وای، از چشمای ترم
اینجا بین کـوچـه ها
ارث از علی می بـرم
وای، وای از غریبی (۴ )
*******
حالا دارم می بینم، گرد و غـبـار و دود و
حالا دارم می بینم، شعله های نمرود و
حالا دارم می بینم، چیزی رو که مادر دیده
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تو کوچه ها ، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود ، فکری به حال من کنه
وای، از تنـهـا مونـدنم
وای، از غصه خوردنم
بـــا پـــای بــرهــنــــه ام
تا کوچه کشـوندنم
وای، وای از غریبی (۴ )
******
حالا دیگه حس کردم، عطش رو در اوج تب
حالا دیگه حس کردم، ترک های روی لب
حالا دیگه حس کردم ، چرا همش خون بارید
میون چندتا بچه ، چشای عمه م زینب
با روضه ها خمیده شد، زنی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزه ها ، سر حسین و می بره
وای از روضه های نی
وای، از ردّپای نی
سنگ میخورد به بچه ها
هِی از لا به لای نی
وای، وای از غریبی (۴ )
#زمینه #شهادت_امام_صادق
#حمید_رمی✍
کانال اشعار و مناجات و سخنرانی های کوتاه امام زمان(عج)
#هدیه_به_امام_زمان_عج_صلوات
⚘#اللهم_عجل_لولیک_الفرج⚘
https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
.
💥سبک: #زمینه
🎤مداح: #وحید_شکری
🏴 #امام_صادق(ع)
🏴 #شهادت_امام_صادق(ع)
سیاهی ها میخونن، دوباره، مرثیه
غربت این طایفه، از قدیم ، ارثیه
بانیِ روضه ی امام، امامِ هشتمه
دوباره تو مدینه، حرفی از هیزمه
روضه ی مادر، روی لباشه
غربت حیدر علتِ، اشک چشاشه
شعله ورِ باز، آتیشِ نمرود
عزیز زهرا میخونه، تو شعله و دود:
"انابن اسماعیل انابن ابراهیم
انابن اعراق الثری، انابن ابراهیم"۱"
مسیر روضه ی امام، به پشت مرکبه
به زیر بار ستم ، به یاد زینبه
خداروشکر کنارش، راس رو نیزه نیست
به یاد اهل حرم، دائماََ می گریست
زینبو بردن، بزم حرامی
به دختر فاطمه شد، بی احترامی
امون ز ضربه، یه تازیونه
امام زین العابدین، خطبه میخونه:
"أَنَا ابْنُ الْمُجَاهِدِ، أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي
أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا، أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي"۲"
آخرِ این روضه دیگه به سر رسیده
خواهر کنار جسمِ، برادر رسیده
سری به روی نیزه، جلو چشمِ زینب
تمومیِ آسمون، میخونن روی لب
او میدوید و، من میدویدم
او سوی مقتل، من سوی قاتل
او مینشست و، من مینشستم
او روی سینه، من در مقابل
او میبرید و، من میبریدم
او از حسین سر، من از حسین دل
"اَنا بنُ اسماعیل اَنا بنُ اِبراهِیمَ
اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری، اَنا بنُ اِبراهِیمَ"
📚"۱"اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری، اَنا بنُ اِبراهِیمَ: این کلمات از حضرت امام صادق(ع) در جریان به آتش کشیده شدن خانه ایشان به دستور منصور دوانیقی(لعنت الله علیه) است
مفضل بن عمر چنین نقل میکند: ابو جعفر منصور دوانیقی به حسن بن زید که والی او در مکه و مدینه بود دستور داد خانۀ جعفر بن محمد امام صادق علیه السلام را آتش بزند. او در حالی که آن حضرت در خانه اش بود، خانه را به آتش کشید. آتش به درون خانه رسید،( علی رغم آنچه منصور فکر میکرد) امام صادق علیه السلام صحیح و سالم از منزل خارج شد و در حالی که پاهای مبارکش را بر روی آتش میگذاشت، میفرمود: أنا ابن أعراق الثری أنا ابن إبراهیم خلیل الله: منم فرزند اصول و ریشه های زمین (یعنی انبیا) و منم فرزند ابراهیم خلیل الله (که آتش بر او سرد و گوارا گردید).
📚"۲" این کلمات بخشی از خطبه ی حضرت امام سجاد(ع) در مجلس یزید(لعنت الله علیه) در شام است
أَنَا ابْنُ الْمُجَاهِدِ: منم فرزند مجاهد
أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي: منم فرزند آنکه از حریم مسلمانان حمایت فرمود
أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا: منم فرزند زمزم و صفا
کانال اشعار و مناجات و سخنرانی های کوتاه امام زمان(عج)
#هدیه_به_امام_زمان_عج_صلوات
⚘#اللهم_عجل_لولیک_الفرج⚘
https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
.
#امام_زمان
#شهادت_امام_صادق
#مناجات_انتظار
تنها مقیم خاک غریبان ولی عصر
ای زائر دیار حبیبان ولی عصر
یک گوشه ی بقیع شده خیمه ی عزات
خاک بقیع، گِل شده از اشک ندبه هات
نه گنبدی ست تا که شود سایه ی سرت
نه گریه کن که لطمه زند پای منبرت
حرف از ضریح و مرمر پای مزار نیست
حق می دهم که چشم ترت را قرار نیست
با اشک ِ شرم، از تو نوشته چنین قلم
قبر رییس مذهب شیعه ست بی حرم
شیخ الائمه ای که هزاران بلا کشید
از کینه های دشمن ظالم شده شهید
از چه شده ست بی حرم وصحن و بارگاه
پیش مزار خاکی او روضه شد گناه
روضه برای حمله ی دشمن به خانه اش
شعله زدن به راز و نیاز شبانه اش
او را عدو بدون عبا برده با غضب
خیلی جفا کشیده از او نیمه های شب
او را کشانده روی زمین، خصم بی ادب
با ناسزای او شده هر لحظه جان به لب
در کوچه ها دویده و اشکش روان شده
با یاد داغ روز دوشنبه کمان شده
روز دوشنبه ای که به زهرا کتک زدند
بر زخم قلب حضرت حیدر نمک زدند
روز دوشنبه ای که حسن دید مادرش
افتاده بین کوچه و بشکسته یک پرش
کم کم گریز روضه شده کوچه های شام
ناموس اهل بیت و گذر بین ازدحام
بودند عمه ها سپر سنگ بغض بام
سنگی رسیدو نقش زمین شد سر امام
در بین کوچه قامت عمّه شده کمان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍
.