اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قصیده میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام
ای جوانِ حرم جوانیِ ما
نذرِ کرب و بلا... فدایِ شما
به فدایِ تو و فدایِ حسین
جان و مال و مَنالِ نوکرها
سر بهزیر آمدیم اینجا تا...
پرچمِ تو بماند آن بالا
خادمِ خانهیِ تو و پدرت
صاحبِ اَجر و قُرب... پیشِ خدا
مدحِ ارباب میکنم آغاز
گوشهای از ضریح... پایینْ پا
افتخارم همین و بس آری
شدم از نوکرانتان آقا
پدرم نوکرِ تو و پدرت
مادرِ من کنیزِ صحن و سرا
اِی مؤذّن اذان بگو بِبری
با دمِ حیدری دلِ بابا
میشناسد علیِ اکبر را
هر که فهمیده است حیدر را
قدرتِ ذوالفقارِ حیدر در...
ذکرِ اللهُاکبرت پیدا
با شتر میزنی به معرکه و...
میشود دشمنِ علی رُسوا
عاشقِ دستْبوسیِ پدری
با عموجانِ خود شدی سقّا
تو صدا میزدی حسن جانم
او زبان میگرفت یازهرا
بچّهها شوق و ذوق میکردند
مشکْ پُر میکنند ساقیها
هر کسی گفت مدحِ مولا را
شدنی میکند نَشدها را
اَشبَهُالنّاسْ بِاالنّبی یعنی...
اَشْجَعُالنّاس مثلِ شاهِ ولا
ذکرِ حیدر گرفتی و عبّاس
گفت یابنالحسین... اِی وَالله
شترت را همین که هِی کردی
ریخت بر هم سپاهِ توطئهها
علوی هستی و علی نَسَبی
فاطمی در وِقار و حُجب و حیا
با هر اللهُاکبرت اکبر
تِرکیدهَست زَهرهیِ اَعداء
تو که اوّل مدافعِ حرمی
رویِ زانو کِشاندهای بابا...
#میلاد #قصیده #یاعلی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدینه #نجف #کربلا
#اسدالله_کربلا_اکبر #ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی