eitaa logo
|مـَهـدیِ‌فـاطـِمـِه|
473 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
32 فایل
•‹بِسم‌رَب‌ِّمولاناٰ،صاحِب‌ألزَمان'؏ـج›•❤️‍🔥 «اگریک‌نفررا به‌او‌وصل‌کردي‌ برای‌سپاهش‌ تو‌سرداریاري»🌱💚 برایِ او که حضرت یارست...🌚✨ مایل‌به‌صلوات‌برای‌ظهور‌مهدی‌فاطمه؟؛) شهید نشی میمیری؛) 🌱اللهمـ‌عجل‌لولیکـ‌الفرجـ🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
درک حسم برای هیچ کسی قابل هضم نبود ! تپش های درون سینه ام هر لحظه هر صدم ثانیه بیشتر میشد . همچنین اونم شُک زده از دیدارم بود ... اون اینجا چیکار میکرد ؟ بابا گفته بود اون دیگه اینجا نمیاد ... وای خدا چرا نمیره ؟میخواد ابرو ریزی کنه ؟ 😳😧 خواستم از کنارش بگذرم که گفت ... -صبر کن ! +توجهی نکردم نمیتونستم بمونم . قدم گذرانی از کنارش برداشتم که به عقب کشیده شدم . یک قدم عقب اومده بودم سر جای اولم ایستاده بودم ! -باید باهات صحبت کنم . +من جایی نمیام . با همون شیطنت همیشگیش که دلم غش میرفت براش و هنوز بعد پنج ماه ازبین نرفته بود ادامه داد . -مطمئنی؟ +اره . ای کاش هیچ وقت این اره رو نمیگفتم چون بعضی از خریتاش هنوز از بین نرفته بود .. و من از مهم ترین خریتاش خبر داشتم . همون لحظه درد کم کم در وجودم نهفته شد ! وقتی زانو زد و اون کارو کرد چشام گرد شد .😳😱 دانشجو های کلاسمم همه جمع شدند تو سالن و همه هی میگفتن استادقبول کنین استادقبول کنین♥️💍 نمیدونستم چیکار کنم ؟ اما درد هر لحظه بیشتر میشد ! تا اینکه لبخندی به نشانه رضایت زدم و اون حلقه رو انداخت تو دستم و وقتی ایستاد بی قرار با جیغی تو آغوشش افتادم که دیگه چیزی جز صداهای اطراف نمیشنیدم چنین شد که ... میخوای بدونی چی میشه ؟😜 @ROmansm چنل بالا میزاره رمانه رو دنبال کن تا داستان حرفه ای شونو بخونی🌸💕