در زمان بعثت پیامبر (ص) 🌱
مشرکین ، پیامبر (ص) و اصحابش را بسیار آزار دادند 😓
امّا اصحاب پیامبر (ص) همچنان در کنار ولیّ امر خود باقی ماندند 🕊
حالا که در دورۀ آخر الزمان هستیم 🍂
و مولایمان تنهاست ⛅️
سزاوار است ما که مسلمان هستیم ، ولیّ امر خود را تنها بگذاریم و یاری اش نکنیم ⁉️
پس بیاید امروز ☀️
در این عید بزرگ 🎉
از پیامبر (ص) کمک بگیریم 🤲🏻
تا در راه یاری امام زمان(عج)ثابت قدم بمانیم🌝
و حتّیٰ اگر شده 🤌🏻
با ترک یک کار بد 🏜️
یا عادت کردن به انجام یک کار خوب 🍃
آمادگی و رفاقت خود را 🤝🏻
برای ماندن در مسیر انتظار حقیقی ✨
به بقیة اللّٰه اعلام کنیم ✋🏻
•🇮🇷 ⃟♥️•← #پندانه
#عید_مبعث
˹➜@yafatemehjanm
🍃🦋حکایت وحکمت های الهی🦋🍃
★◉●••••••••••••
🔅 #پندانه
✍ آدم فقیر، دژی است که نمیتوان فتحش کرد
🔹دو درويش در راهی با هم میرفتند. يكی بیپول بود و ديگری پنج دينار داشت.
🔸درویش بیپول، بیباک میرفت و به هر جايی که میرسيدند، چه ايمن بود و چه ناامن، به آسودگی میخوابيد و به چيزی نمیانديشيد.
🔹اما ديگری مدام در بيم و هراس بود كه مبادا پنج دينار را از كف بدهد.
🔸بر چاهی رسيدند كه جای دزدان و راهزنان بود.
🔹اولی بیپروا دست و روی خود را شست و زير سايه درختی آرميد.
🔸در همين حين متوجه شد که دوستش با خود چه كنم چه كنم میكند!
🔹برخاست و از او پرسيد:
اين چندين چه كنم برای چيست؟
🔸گفت:
ای جوانمرد! با من پنج دينار است و اينجا ناامن، و من جرات خفتن ندارم.
🔹مرد گفت:
اين پنج دينار را به من دِه تا چارهٔ تو كنم.
🔸پس پنج دينار را از وی گرفت و در چاه انداخت و گفت:
رَستی از چه كنم چه كنم! ايمن بنشين، ايمن بخسب و ايمن برو، که آدم فقير، دژیست كه نمیتوان فتحش كرد.
🌸─┅═ೋ❅🍃🦋🍃❅ೋ═┅─✨