•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
#خطبه ی #نهج_البلاغه١٨۵بخش ششم
☀️نشانه های خدا در طبیعت☀️
فَتَبَارَكَ اللَّهُ الَّذِي يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً، وَ يُعَفِّرُ لَهُ خَدّاً وَ وَجْهاً، وَ يُلْقِي إِلَيْهِ بِالطَّاعَةِ [إِلَيْهِ] سِلْماً وَ ضَعْفاً، وَ يُعْطِي لَهُ الْقِيَادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً؛ فَالطَّيْرُ مُسَخَّرَةٌ لِأَمْرِهِ، أَحْصَى عَدَدَ الرِّيشِ مِنْهَا وَ النَّفَسِ وَ أَرْسَى قَوَائِمَهَا عَلَى النَّدَى وَ الْيَبَسِ، وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَ أَحْصَى أَجْنَاسَهَا؛ فَهَذَا غُرَابٌ وَ هَذَا عُقَابٌ وَ هَذَا حَمَامٌ وَ هَذَا نَعَامٌ، دَعَا كُلَّ طَائِرٍ بِاسْمِهِ وَ كَفَلَ لَهُ بِرِزْقِهِ. وَ أَنْشَأَ السَّحَابَ الثِّقَالَ، فَأَهْطَلَ دِيَمَهَا وَ عَدَّدَ قِسَمَهَا، فَبَلَّ الْأَرْضَ بَعْدَ جُفُوفِهَا وَ أَخْرَجَ نَبْتَهَا بَعْدَ جُدُوبِهَا.
(21) پس منزّه (از ادراك) است خداوندى كه هر كه در آسمانها و زمين است (فرشتگان و خداپرستان) او را باختيار و اضطرار (در خوشى و سختى) سجده ميكنند، و رخسار و چهره بخاك مى مالند (اظهار خضوع و فروتنى مى نمايند) و اطاعت كرده فرمان او مى برند از روى بى اختيارى و ناتوانى، مهارشان را بدست او دهند از روى ترس و بيم،
(22) پرندگان در اختيار امر و فرمان او مى باشند، شماره پرها و نفس كشيدن آنها را ميداند، و دست و پاى آنها را در آب و خشكى استوار گردانيده (بعضى را ساكن دريا و برخى را در بيابان قرار داده) است، و روزيشان را تعيين فرموده، و بر اصناف آنها احاطه دارد، اين كلاغ است و اين عقاب است و اين كبوتر است و اين شتر مرغ است، هر مرغى را به نامش خوانده (بر وفق حكمت و مصلحت آفريده) و روزيش را ضامن گشته،
(23) و ابر سنگين (باران دار) را پديد آورد و بارانش را ريزان ساخته، و نصيب و بهره هر جائى را از آن تعيين نمود، زمين را بعد از خشكى آب داد و بعد از خشكسالى از آن گياه رويانيد.
____
📍ترجمه :مرحوم علی نقی فیض الاسلام روحش شاد
••●❥🦋✧🦋❥●••
الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
#خطبه ی #نهج_البلاغه١٨۶ بخش سوم
☀️صفات صلبی خداوند☀️
لَا تَنَالُهُ الْأَوْهَامُ فَتُقَدِّرَهُ، وَ لَا تَتَوَهَّمُهُ الْفِطَنُ فَتُصَوِّرَهُ، وَ لَا تُدْرِكُهُ الْحَوَاسُّ فَتُحِسَّهُ، وَ لَا تَلْمِسُهُ الْأَيْدِي فَتَمَسَّهُ؛ وَ لَا يَتَغَيَّرُ بِحَالٍ وَ لَا يَتَبَدَّلُ فِي الْأَحْوَالِ وَ لَا تُبْلِيهِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامُ وَ لَا يُغَيِّرُهُ الضِّيَاءُ وَ الظَّلَامُ، وَ لَا يُوصَفُ بِشَيْءٍ مِنَ الْأَجْزَاءِ وَ لَا بِالْجَوَارِحِ وَ الْأَعْضَاءِ وَ لَا بِعَرَضٍ مِنَ الْأَعْرَاضِ وَ لَا بِالْغَيْرِيَّةِ وَ الْأَبْعَاضِ؛ وَ لَا يُقَالُ لَهُ حَدٌّ وَ لَا نِهَايَةٌ وَ لَا انْقِطَاعٌ وَ لَا غَايَةٌ، وَ لَا أَنَّ الْأَشْيَاءَ تَحْوِيهِ فَتُقِلَّهُ أَوْ تُهْوِيَهُ، أَوْ أَنَّ شَيْئاً يَحْمِلُهُ فَيُمِيلَهُ أَوْ يُعَدِّلَهُ [يَعْدِلَهُ]؛ لَيْسَ فِي الْأَشْيَاءِ بِوَالِجٍ وَ لَا عَنْهَا بِخَارِجٍ؛ يُخْبِرُ لَا بِلِسَانٍ وَ لَهَوَاتٍ، وَ يَسْمَعُ لَا بِخُرُوقٍ وَ أَدَوَاتٍ، يَقُولُ وَ لَا يَلْفِظُ، وَ يَحْفَظُ وَ لَا يَتَحَفَّظُ، وَ يُرِيدُ وَ لَا يُضْمِرُ؛ يُحِبُّ وَ يَرْضَى مِنْ غَيْرِ رِقَّةٍ، وَ يُبْغِضُ وَ يَغْضَبُ مِنْ غَيْرِ مَشَقَّةٍ؛ يَقُولُ لِمَنْ أَرَادَ كَوْنَهُ كُنْ فَيَكُونُ، لَا بِصَوْتٍ يَقْرَعُ وَ لَا بِنِدَاءٍ يُسْمَعُ، وَ إِنَّمَا كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ وَ مَثَّلَهُ، لَمْ يَكُنْ مِنْ قَبْلِ ذَلِكَ كَائِناً، وَ لَوْ كَانَ قَدِيماً لَكَانَ إِلَهاً ثَانِياً.
(10) وهمها و انديشه ها باو نمى رسد تا (در وهم) محدود و موجودش گرداند، و فهمها و زيركيها او را به انديشه در نمى آورد تا تصوّرش نمايد (بصورت و مثالى درآورد) و حواسّ او را درك نمى كند تا بوجود حسّى موجودش گرداند، و دستها او را لمس نمى نمايد تا دسترسى باو پيدا كنند، به حالى متغيّر نمى شود و در احوال منتقل نمى گردد (چون تغيير و انتقال از لوازم جسم است) و شبها و روزها او را كهنه و سالخورده نمى كند، و روشنى و تاريكى تغييرش نمى دهد، و بچيزى از اجزاء و به اندام و اعضاء و به عرضى از عرضها و بغير داشتن و بعضها وصف نمى شود (خلاصه او جزء و عضو و عرض و بعض ندارد و غير او چيزى با او نيست خواه داخل باشد مانند جزء خواه خارج باشد مانند عرض، زيرا اگر باشد لازمه آن تركيب است و تركيب در واجب محال است)
(11) و براى او گفته نمى شود حدّ و پايانى، و منقطع شدن و انتهائى، و نه اينكه اشياء باو احاطه ميكنند تا او را بلند گردانند يا بيفكنند، يا اينكه چيزى او را بردارد تا از جانبى به جانبى ببرد يا راست نگهدارد، و در اشياء داخل نبوده و از آنها بيرون نيست (بلكه بهر چيز محيط و دانا است)
(12) خبر مى دهد نه بوسيله زبان و زبانكها، و مى شنود نه به شكافها (ى گوش) و آلتها (ى شنيدن) سخن مى گويد نه بالفاظ، و (گفتار و كردار همه را) حفظ و از بردارد نه بوسيله قوّه حافظه (و يا آنكه همه اشياء را نگهدارى ميكند و خود نياز نگهدارى ديگرى ندارد) و اراده ميكند بدون انديشه، دوست مى دارد و خوشنود ميشود نه از روى رقّت و مهربانى، و دشمن مى دارد و بخشم مى آيد نه بجهت مشقّت و رنج (بلكه محبّت و رضايش توفيق و رحمت است و بغض و غضبش عذاب و دورى از رحمت) بهر چه اراده هستى او كند مى فرمايد: باش، پس موجود ميشود (و اين سخن) نه بوسيله آوازى است كه (در گوشها) فرو رود، و نه بسبب فريادى است كه شنيده شود، و جز اين نيست كه كلام خداوند فعلى است از او كه آنرا ايجاد كرده، و مانند آن پيش از آن موجود نبوده (بلكه نو پيدا) است، و اگر قديم بود هر آينه خداى دوّم (و واجب الوجود) بود (و اين محال است).
____
📍ترجمه :مرحوم علی نقی فیض الاسلام روحش شاد
••●❥🦋✧🦋❥●••
الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
#خطبه ی #نهج_البلاغه١٨۶ بخش چهارم
☀️قدرت و عظمت خداوند☀️
لَا يُقَالُ كَانَ بَعْدَ أَنْ لَمْ يَكُنْ، فَتَجْرِيَ عَلَيْهِ الصِّفَاتُ الْمُحْدَثَاتُ، وَ لَا يَكُونُ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ فَصْلٌ وَ لَا لَهُ عَلَيْهَا فَضْلٌ، فَيَسْتَوِيَ الصَّانِعُ وَ الْمَصْنُوعُ وَ يَتَكَافَأَ الْمُبْتَدَعُ وَ الْبَدِيعُ. خَلَقَ الْخَلَائِقَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَيْرِهِ، وَ لَمْ يَسْتَعِنْ عَلَى خَلْقِهَا بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ؛ وَ أَنْشَأَ الْأَرْضَ فَأَمْسَكَهَا مِنْ غَيْرِ اشْتِغَالٍ وَ أَرْسَاهَا عَلَى غَيْرِ قَرَارٍ وَ أَقَامَهَا بِغَيْرِ قَوَائِمَ وَ رَفَعَهَا بِغَيْرِ دَعَائِمَ وَ حَصَّنَهَا مِنَ الْأَوَدِ وَ الِاعْوِجَاجِ وَ مَنَعَهَا مِنَ التَّهَافُتِ وَ الِانْفِرَاجِ؛ أَرْسَى أَوْتَادَهَا وَ ضَرَبَ أَسْدَادَهَا وَ اسْتَفَاضَ عُيُونَهَا وَ خَدَّ أَوْدِيَتَهَا، فَلَمْ يَهِنْ مَا بَنَاهُ وَ لَا ضَعُفَ مَا قَوَّاهُ، هُوَ الظَّاهِرُ عَلَيْهَا بِسُلْطَانِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ هُوَ الْبَاطِنُ لَهَا بِعِلْمِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ وَ الْعَالِي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مِنْهَا بِجَلَالِهِ وَ عِزَّتِهِ، لَا يُعْجِزُهُ شَيْءٌ مِنْهَا طَلَبَهُ وَ لَا يَمْتَنِعُ عَلَيْهِ فَيَغْلِبَهُ وَ لَا يَفُوتُهُ السَّرِيعُ مِنْهَا فَيَسْبِقَهُ وَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى ذِي مَالٍ فَيَرْزُقَهُ؛ خَضَعَتِ الْأَشْيَاءُ لَهُ وَ ذَلَّتْ مُسْتَكِينَةً لِعَظَمَتِهِ، لَا تَسْتَطِيعُ الْهَرَبَ مِنْ سُلْطَانِهِ إِلَى غَيْرِهِ فَتَمْتَنِعَ مِنْ نَفْعِهِ وَ ضَرِّهِ، وَ لَا كُفْءَ لَهُ فَيُكَافِئَهُ، وَ لَا نَظِيرَ لَهُ فَيُسَاوِيَهُ.
قسمت سوم خطبه:
(13) (در باره خداوند متعال) گفته نمى شود بود بعد از نبودن (زيرا وجود او مسبوق بعدم و نيستى نيست، بلكه قديم و ازلىّ است، و اگر گفته شود) پس صفات نو پيدا شده بر او جارى شود، و بين نو پيدا شده ها و او فرقى نباشد (كه موجب امتياز گردد) و او را بر آنها مزيّت و برترى نماند، پس آفريننده و آفريده شده برابر شده و پديد آورنده و پديد آورده شده يكسان گردد.
(14) مخلوقات را بى نمونه اى كه از غيرش صادر گشته باشد بيافريد، و براى آفريدن آنها از هيچيك از مخلوقش يارى نخواست، و زمين را ايجاد فرمود، و آنرا بدون اينكه مشغول باشد (به قدرت كامله خود) نگهداشت، و آنرا بر غير جايگاه آرامش (بلكه بروى آب موج زننده) استوار گردانيد، و آنرا بدون پايه ها برپا داشت، و بدون ستونها بر افراشت، و از كجى محفوظ نمود، و از افتادن و شكافته شدن باز داشت، و ميخهاى آنرا استوار و سدّها (كوه ها) يش را نصب نمود، و چشمه هايش را جارى كرد، و رودخانه هايش را شكافت، پس آنچه ساخته سست نگشته و آنچه را توانائى داده ناتوان نگرديده است،
(15) او است كه به سلطنت و بزرگى (قدرت و توانائى) خود بر زمين (و آنچه در آنست) غالب و مسلّط است، و اوست كه بعلم و معرفت خويش به چگونگى آن دانا است، و به بزرگوارى و ارجمنديش بر هر چيز آن بلند و برتر است، و هر چه از آنها را كه بخواهد او را ناتوان نمى سازد، و از او سرپيچى نمى كند تا بر او غلبه نمايد، و شتابنده آنها از او نمى گريزد تا بر او سبقت و پيشى گيرد، و به دولتمند و دارا نيازمند نيست تا او را بهره دهد،
(16) اشياء براى او فروتن و در برابر عظمت و بزرگى او ذليل و خوارند، توانائى ندارند از سلطنت و پادشاهيش بجانب ديگرى بگريزند تا از سود و زيان او (بخشش و كيفرش) سرباز زنند، و او را مثل و مانندى نيست تا همتا و برابر او باشد (زيرا اگر براى او مانندى فرض نماييم آن يا ممكن الوجود است يا واجب الوجود، اگر ممكن الوجود باشد در وجود از او متأخّر است و نمى شود برابر و مانند او باشد، و اگر واجب الوجود باشد منافات دارد با احديّت و يكتا بودن او و لازمه آن تركيب است، زيرا هر چه از براى آن مانند باشد مركّب است از دو جزء يكى از جهت اتّحاد و يكى از جهت امتياز، و واجب الوجود كه مبدا جميع ممكنات مى باشد محالست مركّب باشد).
____
📍ترجمه :مرحوم علی نقی فیض الاسلام روحش شاد
••●❥🦋✧🦋❥●••
الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
#خطبه ی #نهج_البلاغه١٨٨ بخش اول
☀️سفارش به حمد خدا و تقوا ☀️
من خطبة له (علیه السلام) في الوصية بأمورٍ:
التقوى:
أُوصِيكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ كَثْرَةِ حَمْدِهِ عَلَى آلَائِهِ إِلَيْكُمْ وَ نَعْمَائِهِ عَلَيْكُمْ وَ بَلَائِهِ لَدَيْكُمْ؛ فَكَمْ خَصَّكُمْ بِنِعْمَةٍ وَ تَدَارَكَكُمْ بِرَحْمَةٍ؛ أَعْوَرْتُمْ لَهُ فَسَتَرَكُمْ، وَ تَعَرَّضْتُمْ لِأَخْذِهِ فَأَمْهَلَكُمْ.
از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در سفارش به پرهيزكارى و يادآورى از مرگ و مرده ها):
(1) اى مردم، شما را سفارش ميكنم به پرهيزكارى و ترس از خدا، و به بسيارى ستودن او را براى نعمت هايش كه بشما داده، و بخششهايش كه بشما مى رسد، و براى آزمايش او شما را (از خير و شرّ و خوشى و سختى)
(2) پس چه بسيار به نعمتى شما را تخصيص داد و به رحمتى دريافت (كه از جمله آن اينست كه) گناهان و كارهاى زشت خود را آشكار كرديد و او (با ستّاريّت و غفّاريّت خود) شما را پوشانيد (مفتضح و رسوا نساخت، و اين از نعمتهاى بزرگ او است) و كارى كرديد كه موجب مؤاخذه او بود و شما را مهلت داد (در كيفرتان تعجيل نفرمود شايد توبه و بازگشت نمائيد، زيرا عفو و بخشش و رحمتش بر عقاب و خشمش سبقت جسته، و اين نيز نعمت بزرگى است كه به بندگانش عطاء فرموده كه اگر بر اثر گناه افراد را كيفر مى فرمود هيچكس روى زمين باقى نمى ماند، چنانكه در قرآن كريم سوره 16 آیه 61 مى فرمايد: «وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» يعنى اگر خداوند مردم را بر اثر ستم و گناهانشان مؤاخذه فرمايد جنبنده اى بر روى زمين باقى نمى گذارد، لكن آنها را مهلت مى دهد تا وقتى كه تعيين گرديده، پس چون زمان ايشان برسد ساعتى بتأخير نيفتاده و پيشى نگيرند).
____
📍ترجمه :مرحوم علی نقی فیض الاسلام روحش شاد
••●❥🦋✧🦋❥●••
الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
#خطبه ی #نهج_البلاغه١٨٨ بخش دوم
☀️عبرت گرفتن از مردگان☀️
المَوت:
وَ أُوصِيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ، وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمَّا لَيْسَ يُغْفِلُكُمْ وَ طَمَعُكُمْ فِيمَنْ لَيْسَ يُمْهِلُكُمْ؛ فَكَفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ، حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاكِبينَ وَ أُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ، فَكَأَنَّهُمْ [كَأَنَّهُمْ] لَمْ يَكُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّاراً وَ كَأَنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً، أَوْحَشُوا مَا كَانُوا يُوطِنُونَ وَ أَوْطَنُوا مَا كَانُوا يُوحِشُونَ، وَ اشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا وَ أَضَاعُوا مَا إِلَيْهِ انْتَقَلُوا، لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ انْتِقَالًا وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ ازْدِيَاداً، أَنِسُوا بِالدُّنْيَا فَغَرَّتْهُمْ وَ وَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ.
(3) و شما را سفارش ميكنم بياد مرگ و كم غافل شدن از آن، و چگونه غافليد شما از چيزيكه (مرگ) از شما غافل نيست، و چگونه طمع و آز داريد از كسيكه (ملك الموت) شما را مهلت نمى دهد
(4) پس (براى شما) كافى است پند دهنده مردگانى كه ديديد آنها را بر دوشها بسوى قبرهاشان بردند در حاليكه سوار نبودند، و در قبرها نهادندشان در حاليكه فرود نيامده بودند (زيرا سوارى و ورود در جائى بايستى از روى قصد و اختيار باشد، پس چون حمل مردگان بر دوشها و نهادنشان در قبرها به ادراك و شعور خودشان نيست از اينرو نمى توان گفت كه آنها سوار بوده يا در قبرها وارد شده اند) پس (طورى دست از اين جهان كشيده و رفتند و اثرى بجا نگذاشتند كه) گويا ايشان بناء كنندگان دنيا نبودند و هميشه آخرت جايگاه آنان بوده،
(5) بيرون رفتند از دنيايى كه در آن سكونت داشتند، و جا گرفتند در گورى كه از آن مى رميدند، آلوده بودند به دنيائى كه از آن دست كشيدند، و تباه ساختند آخرتى را كه بسوى آن منتقل گشتند (و اكنون پشيمانند و بيچاره) نه از كار زشت مى توانند برگردند (توبه و بازگشت نمايند) و نه كار نيك را مى توانند زيادة نمايند (زيرا آخرت دار تكليف نيست، و اين بد بختى براى آنست كه) بدنيا انس گرفتند دنيا ايشان را فريب داد، و بآن اعتماد نمودند آنها را بخاك انداخت (تباهشان ساخت.
____
📍ترجمه :مرحوم علی نقی فیض الاسلام روحش شاد
••●❥🦋✧🦋❥●••
الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
#خطبه ی #نهج_البلاغه١٨٩ بخش اول
☀️ایمان ثابت و موقّتی☀️
من كلام له (علیه السلام) في الإيمان و وجوب الهجرة:
أقسام الإيمان:
فَمِنَ الْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ، وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ؛ فَإِذَا كَانَتْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَدٍ فَقِفُوهُ حَتَّى يَحْضُرَهُ الْمَوْتُ، فَعِنْدَ ذَلِكَ يَقَعُ حَدُّ الْبَرَاءَةِ.
از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در وصف ايمان):
(1) يك قسم از ايمان (كه آن عبارت از تصديق بوجود صانع و يقين به رسالت حضرت رسول و اعتقاد به ولايت ائمه معصومين «عليهم السّلام» است) در دلها ثابت و برقرار است (و آن ايمان حقيقى است كه از راه حجّت و برهان بدست آمده، و شبهات و اضلال گمراه كنندگان آنرا زائل نمى گرداند) و قسمى از آن (كه از روى حجّت و برهان بدست نيامده) بين دلها و سينه ها عاريه و چيزى است كه احتمال رجوع و زوال در آن مى رود (خواه يقينى باشد مانند اعتقادات شخص مقلّد و خواه از روى ظنّ و گمان، زيرا چنين ايمانى در دل ثابت و جاگير نشده است) تا وقت تعيين شده (هنگام رفتن از دنيا). پس (چون ايمان ثابت يا عاريه امرى است قلبى و آگاه شدن بر آن ممكن نيست، بنا بر اين) هر گاه شما را از كسى (بسبب سوء ظنّ يا كار زشت) بيزارى پديد آيد در باره (حكم به ايمان و كفر) او تأمّل نمائيد تا زمانيكه مرگ او برسد (زيرا ممكن است پيش از رفتن از دنيا ايمان او ثابت و برقرار گشته از عمل زشت خود توبه و بازگشت نمايد، پس بيزارى از شخص او سزاوار نيست، بلكه بايد از عمل او بيزارى جست، ولى اگر بر عمل زشت خود باقى ماند تا از دنيا رفت) پس (در اين صورت بايد از شخص او بيزارى جست، چون) در آن وقت سزاوار بيزارى مى گردد (زيرا بعد از مرگ تكليفى نيست تا ايمانى تحصيل شود).
____
📍ترجمه :مرحوم علی نقی فیض الاسلام روحش شاد
••●❥🦋✧🦋❥●••
الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
#خطبه ی #نهج_البلاغه ١٩٠بخش پنجم
☀️اصلاح اعمال برای آخرت☀️
فَارْعَوْا عِبَادَ اللَّهِ مَا بِرِعَايَتِهِ يَفُوزُ فَائِزُكُمْ وَ بِإِضَاعَتِهِ يَخْسَرُ مُبْطِلُكُمْ، وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فَإِنَّكُمْ مُرْتَهَنُونَ بِمَا أَسْلَفْتُمْ وَ مَدِينُونَ بِمَا قَدَّمْتُمْ، وَ كَأَنْ قَدْ نَزَلَ بِكُمُ الْمَخُوفُ، فَلَا رَجْعَةً تَنَالُونَ [تُنَالُونَ] وَ لَا عَثْرَةً تُقَالُونَ. اسْتَعْمَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ، وَ عَفَا عَنَّا وَ عَنْكُمْ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.
(8) پس بندگان خدا (اكنون كه حال اهل دوزخ و بهشت را شنيديد) مواظبت نمائيد آنچه را كه به مواظبت آن رستگار شما سود مى برد، و به تباه ساختن آن تبه كار شما زيان مى برد (از دستور خدا و رسول پيروى كنيد تا سعادت و نيكبختى هميشگى بدست آريد و از آن غافل نباشيد كه بدبخت مى گرديد) و با كردارتان بر مرگهاى خود پيشى گيريد (طورى باشيد كه در موقع آمدن مرگ اضطراب و نگرانى نداشته باشيد) زيرا شما گروگان چيزى هستيد كه پيش فرستاده ايد، و جزاء داده مى شويد بآنچه كه بجا آورده ايد،
(9) و مانند آنست كه مرگ شما را دريافته، پس باز گشتى نيست تا (بتدارك كردارهاى زشت خود) نائل شده، و نه از لغزش و گناهى (كه كرده ايد) وارهيده شويد (زيرا وا رهيدن از لغزشها بر اثر توبه و بازگشت است و آن در دنيا ممكن است كه دار تكليف و عمل است نه در آخرت كه دار جزاء است) خدا ما و شما را بطاعت و پيروى از خود و رسولش وادار نمايد، و به افزونى رحمتش از (گناهان) ما و شما بگذرد (با تأمّل و انديشه در مطالب بالا).
____
📍ترجمه :مرحوم علی نقی فیض الاسلام روحش شاد
••●❥🦋✧🦋❥●••
الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈•
🔮اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🔮
#خطبه ی #نهج_البلاغه ١٩٠بخش پنجم
☀️اصلاح اعمال برای آخرت☀️
فَارْعَوْا عِبَادَ اللَّهِ مَا بِرِعَايَتِهِ يَفُوزُ فَائِزُكُمْ وَ بِإِضَاعَتِهِ يَخْسَرُ مُبْطِلُكُمْ، وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فَإِنَّكُمْ مُرْتَهَنُونَ بِمَا أَسْلَفْتُمْ وَ مَدِينُونَ بِمَا قَدَّمْتُمْ، وَ كَأَنْ قَدْ نَزَلَ بِكُمُ الْمَخُوفُ، فَلَا رَجْعَةً تَنَالُونَ [تُنَالُونَ] وَ لَا عَثْرَةً تُقَالُونَ. اسْتَعْمَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ، وَ عَفَا عَنَّا وَ عَنْكُمْ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.
(8) پس بندگان خدا (اكنون كه حال اهل دوزخ و بهشت را شنيديد) مواظبت نمائيد آنچه را كه به مواظبت آن رستگار شما سود مى برد، و به تباه ساختن آن تبه كار شما زيان مى برد (از دستور خدا و رسول پيروى كنيد تا سعادت و نيكبختى هميشگى بدست آريد و از آن غافل نباشيد كه بدبخت مى گرديد) و با كردارتان بر مرگهاى خود پيشى گيريد (طورى باشيد كه در موقع آمدن مرگ اضطراب و نگرانى نداشته باشيد) زيرا شما گروگان چيزى هستيد كه پيش فرستاده ايد، و جزاء داده مى شويد بآنچه كه بجا آورده ايد،
(9) و مانند آنست كه مرگ شما را دريافته، پس باز گشتى نيست تا (بتدارك كردارهاى زشت خود) نائل شده، و نه از لغزش و گناهى (كه كرده ايد) وارهيده شويد (زيرا وا رهيدن از لغزشها بر اثر توبه و بازگشت است و آن در دنيا ممكن است كه دار تكليف و عمل است نه در آخرت كه دار جزاء است) خدا ما و شما را بطاعت و پيروى از خود و رسولش وادار نمايد، و به افزونى رحمتش از (گناهان) ما و شما بگذرد (با تأمّل و انديشه در مطالب بالا).
____
📍ترجمه :مرحوم علی نقی فیض الاسلام روحش شاد
••●❥🦋✧🦋❥●••
الحمدالله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام