هدایت شده از یه استکان چای دبش
#یه_استکان_چای_دبش
#دوران
#قسمت_اول
مادرش می گفت دختر به ارتشی نمی دهد و او فکر می کرد نمی دهد.
ساده بود.جوان بود و فکر می کرد دنیا طوری ساخته شده که آدمها همیشه می توانند همان کاری را بکنند که می خواهند.
ساده بود.جوان بود و غصه می خورد،چون از این ارتشی خوشش آمده بود.
چون تا یک هفته قبل فکر می کرد دلش میخواهد درس بخواند،برود دانشگاه،اما حالا نمی خواست.حالا مردش را دیده بود و می خواست کنارش زندگی کند ، بماند.ساده بود،جوان بود ، فکر می کرد دنیا طوری ساخته شده است که آدم ها همیشه می توانند همان کاری را بکنند که می خواهند...
از کتاب : دوران به روایت همسر شهید
به قلم : زهرا مشتاق..
@yahtadoon