داشتم ميرفتم و تو فکرای خودم بودم که صدایی از بغلم گفت: سلام خوبین😊 منکه غافلگیر شده بودم ناخودآگاه به سمت صدا برگشتم... دخترکی نوجوان ۱۳ ۱۴ ساله بود... تو چهره ماسک زده اش دنبال آشنا میگشتم که زبانش همراه با چشمان پر از شوقش گفت: یلداتون🍉 مبارک 😄 از شوق چشمهاش متوجه شدم نه آشنایی يی در کار نیست فقط انگار تصمیم گرفته بود محبت بخش کنه و شادی قلبش و سرایت بده به قلبهای ديگه... بی درنگ و با شعف زیادی که از حس و حال و رفتارش بهم دست داده بود بلافاصله در جوابش گفتم: 😃قربونت بشم دختر عزیزم ❤️... يلدای تو هم مبارک 💕💕 این اتفاق در حدود ده قدم همراهی رخ داد و او بلافاصله بعد از ممنون ریزی در جوابم، از کنارم وارد يه مغازه لوازم تحریری شد و با حس بسیار قشنگی ترکم کرد... در چند قدم بعدی فکر میکردم کاش در آغوش گرفته بودمش و بیشتر از اونچه به من داده بود بهش پس میدادم آخه من جای مادر او بودم و باید حجم بخشندگی ام بیشتر می بود... نیت و اراده ی عمدی و ویژه ای را در اینکار دخترک حس کردم تصورم این بود بخاطر اتفاقات این روزها و غم انگیزی های عمدی، دخترک تصمیم به تقسیم مهربانی و شادی گرفته بود. #یلدا_مبارک ✍فاطمه زهرا

☢ جوری مردم در عزاداری کذایی دشمنان مشارکت کردن که یعده امشب هم قرار دارن برن شب یلدایی #یلدا_مبارک ✍ مـحـمــ🔆ــد