eitaa logo
یا كَهْفِ الْحَصِين
497 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4هزار ویدیو
159 فایل
🍁هدف از تشکیل کانال افزایش معرفتمان نسبت به حضرت مهدی علیه السلام می باشد. 🍁نام کانال برگرفته از «صلوات شعبانیه» می باشد،که صفات اهل بیت علیهم السلام چنین بیان شده «... اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْكَهْفِ الْحَصِينِ...»
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ▪️باید جراحی می‌شد، فوری و بدون تاخیر؛ هزینه‌های عمل و بستری سنگین، شوهرش یک کارگر ساده، عیالوار و اجاره نشین، آه در بساط نداشتند. بیشتر از خودش، نگران سه دختر کوچکش بود. نمی‌خواست یتیم شوند. به سفارش یکی از همسایه‌ها متوسّل شد به امام عصر علیه‌السلام. راهی جمکران می‌شد، شب‌های چهارشنبه. هفته چهارم بود. در اتوبوس آقایی شروع کرد به صحبت از نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها. آن شب، با نماز استغاثه شروع کرد. در سجده آخر حسّی داشت میان خواب و بیداری؛ چهار بانوی مجلّله دید، گرامی‌ترین‌شان اشاره کرد به بانویی دیگر، او پیش‌تر آمد. دست مبارکش را بر بدن بیمار زن کشید. لحظه‌ای بعد، نه از آن چهار بانو خبری بود و نه از درد و احساس بیماری... نتیجه آزمایشِ دوباره، پزشک را هم به گریه انداخت. قسم می‌خورد که کار، کارِ صاحب مسجد جمکران است، از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها. 📚خاطرات زهرایی، ص۹۷.
▫️مصر، در آتش قحطی می‌سوخت؛ پسران یعقوب به کاخ عزیز مصر پناه آوردند؛ آذوقه می‌خواستند. سفره مهمانی پهن شد. قرار شد هرکس پیش برادر مادری‌اش بنشیند. بنیامین اما سر سفره ننشست. عزیز مصر علت را پرسید. بنيامين، برای برادر ناشناسش، قصه‌ی خود او را تعريف کرد. گفت: برادری مادری داشتم؛ اسمش یوسف بود؛ اینها او را با خود به صحرا بردند؛ وقتی برگشتند گفتند گرگ یوسف را خورد! یوسف پرسید: از غم فراق او چه کردی؟! بنیامین گفت: خدا یازده پسر به من داد، نام همه آنها را برگرفته از نام یوسف گذاشتم (تا همیشه یاد او باشم). 📚 تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۸۳ و ۱۸۴.
‍ ▫️از آفریقا آمده بود برای دیدن امامش؛ امام حال رفیقش را پرسید؛ گفت: حالش خوب است؛ سلامتان را رساند! شنید: خدا رحمتش کند! از دنیا رفت، دو روز بعد از اینکه تو راهی سفر شدی! مرد آفریقایی غرق حیرت شد؛ گفت: بخدا او سالم بود! امام فرمود: مگر هرکس می‌میرد بخاطر بیماری می‌میرد؟! مرد آفریقایی که رفت ابابصیر پرسید: این مرد که بود؟ امام باقر علیه‌السلام فرمود: او از دوستان ماست؛ خیال می‌کنید شما از چشم و گوش ما دور هستید؟! چه بد خیالی! " والله هیچ چیز از اعمال شما بر ما مخفی نیست! " ما را همیشه حاضر بدانید؛ و عادت کنید به کارهای خیر... 📚بحارالانوار، ج۴۶، ص۲۴۳.
▪️سراسیمه بود و نگران، بی‌قرار و دستپاچه. حال پسرش خوب نبود. از بیمارستان اینطور خبر داده بودند. پرسید: "چه کار کنم؟ " گفتم: "عریضه بنویس برای حضرت صاحب‌الامر. بیندازش به آب. تنها راهت همین است." بلد نبود. گفتم: " فرض کن امام زمان علیه‌السلام آمده همینجا، شهر سیدنی استرالیا. هر چه می‌خواهی به خودشان بگویی، ساده و صمیمی روی کاغذ بنویس." چند ساعت بعد، عریضه‌اش را آورد. ما بین قسم‌ها، حضرت را قسم داده بود به حضرت زینب سلام الله علیها. با هم عریضه را به آب انداختیم. شب جمعه بود. ساعت یازده و نیم شب. فردا، هشت صبح، خبر دادند که حال بچه خوب شده. از برکت آن عریضه خطر دفع شده بود. 📚 داستانهای عریضه‌نویسی، ص۵۷.
‍ ▪️ظهر بود، ظهر روز دهم. یکی بود و دیگر هیچکس نبود. شیرخوارش را در آغوش گرفت. در حال تلظّی بود که تیر آمد. مشت پدر پر بود از خون سرخ پسر. نگاهی سمت آسمان کرد و فرمود: پروردگارا! امروز (به خواست خودم) یاری اهل آسمان را از من بازداشتی، پس آن یاری را برای روزگاری بهتر (یعنی روزگار ظهور) قرار ده. و انتقام ما را از این مردمان ستم‌پیشه بگیر. 📚برگرفته از وقعة الطف، ص۲۴۶. 📚ارشاد، ج۲، ص۱۰۸. . . 👈 هنگام ذکر مصیبت حضرت علی اصغر علیه‌السلام، باید از منتقم او یاد کنیم و برای تعجیل فرج دست به دعا برداریم.
▪️ظهر بود، ظهر روز دهم. یکی بود و دیگر هیچکس نبود. شیرخوارش را در آغوش گرفت. در حال تلظّی بود که تیر آمد. مشت پدر پر بود از خون سرخ پسر. نگاهی سمت آسمان کرد و فرمود: پروردگارا! امروز (به خواست خودم) یاری اهل آسمان را از من بازداشتی، پس آن یاری را برای روزگاری بهتر (یعنی روزگار ظهور) قرار ده. و انتقام ما را از این مردمان ستم‌پیشه بگیر. 📚برگرفته از وقعة الطف، ص۲۴۶. 📚ارشاد، ج۲، ص۱۰۸. . . 👈 هنگام ذکر مصیبت حضرت علی اصغر علیه‌السلام، باید از منتقم او یاد کنیم و برای تعجیل فرج دست به دعا برداریم.
‍ ▪️آمده بود دیدن امامش. گفت: ما کنیزی در خانه داریم؛ مسلمان نیست اما، هروقت خطایی از او سر می‌زند، هروقت که می‌خواهم تنبیهش کنم، قسمم می‌دهد به جدّ شهید شما؛ میگوید: «شما را قسم به آن کسی‌ که هر وقت یادش می‌افتید گریه می‌کنید، به همان آقا قسم، مرا ببخشید!» از امام صادق علیه‌السلام شنید که فرمود: «رحمت خدا بر اهل این خانه باد!» دل امام زمانش شاد شده بود از اینکه اهل خانه با اشک و روضه، انس دارند. 📚بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۰۳. 👈 دعای امام زمان علیه‌السلام بدرقه کسانی است که از محافل روضه، خصوصا روضه‌های خانگی غفلت نکنند.
‍ ‍ ▪️جمع شده بودند خانه امیرالمومنین علیه‌السلام، همه گرم صحبت بودند. ناگهان پسر ارشد خانواده وارد شد. شنیدند که پدر به پسر فرمود: مَرْحَباً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ خوش آمدی فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله! چنددقیقه بعد پسر دوم مولا آمد، این بار شنیدند که پدر فرمود: پدر و مادرم به فدایت، ای که از نسل توست فرزند بهترین بانوان! برای همه سوال شد: چرا حسین علیه‌السلام را اینطور صدا زدید؟! منظورتان از فرزند بهترین بانوان کیست؟! امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: منظورم مهدی علیه‌السلام است، نهمین فرزند از نسل حسین علیه‌السلام، او گم‌شده‌ای است که رانده و آواره است... 📚 برگرفته از منتخب‌الأثر، ج‏۲، ص۲۰۶، حدیث۵۶۸. https://eitaa.com/yakahfealhaseen
‍ ▪️زائر کربلا بود. دلش بی‌تاب دیدن امام غایب. کنار ضریح شش‌گوشه از خدا توفیق تشرف خواست. لحظه‌ای بعد،‌ سیّدی بزرگوار دید؛ ماه‌تر از ماه، خورشیدتر از خورشید. پرسید: شما؟! شنید: مظلوم‌ترین فرد عالَم! با خودش گفت: «شاید اشتباه شنیده‌ام؛ حتماً عالِم بزرگواری است، دل‌آزرده از قدرنشناسی مردم». به خودش که آمد، دیگر آن آقا را ندید. تازه فهمید دعایی كه زیر قبه کرده بود مستجاب شده! 📚 شيفتگان حضرت مهدى علیه‌السلام، ج ۳، ص۱۶۰. تشرف مرحوم سید اسماعیل شرفی. http://eitaa.com/yakahfealhaseen
‍ ▫️حاجتی ذهن و دلش را مشغول کرده بود. گره از کارش باز نمی‌شد رفت زیارت خانه خدا. در جوارِ کعبه، لحظه‌ای خواب چشمانش را گرفت. در همان عالم رویا، شرفیاب شد خدمتِ پیامبر صلی الله علیه وآله. حاجتش را به خاتم الانبیا گفت. حضرت حواله‌اش داد به خاتم الاوصیاء! شنید که: "دوران، دورانِ فرزندم مهدی است؛ هر حاجتی داری از او بخواه." 📚 ماهنامه فرهنگی موعود، شماره ۱۸ و ۱۹. صلی الله علیه و آله http://eitaa.com/yakahfealhaseen
▫️افتاده بود زندان. شکنجه‌ها امانش را بریده بود. به خودش گفت: "بگذار نامه بنویسم برای امام، هم برای آزادی‌ام دعا کند، هم از آقا پول بخواهم." نامه نوشت. اما خجالت کشید پول بخواهد. خیلی زود جواب نامه به دستش رسید: ظهر امروز، نمازت را در خانه‌ات خواهی خواند! همان شد که امام فرموده بود. آزادش کردند. به خانه که رسید نامه‌ای دید، همراه صد دینار طلا. نامه را باز کرد. دستخط امام عسکری علیه السلام بود: هر وقت نیازی داشتی از من خجالت نکش! 📚 الكافي، ج۱، ص۵۰۸. http://eitaa.com/yakahfealhaseen