🌷✨🌷✨
✨🌷✨
🌷✨
✨
#داستان♻️
#عنایت♻️
🔴طلا کردن سنگریزه
💢ازْدی به طواف کعبه اشتغال داشت و شش دور را انجام داده بود و می خواست دور هفتم را انجام دهد، که چشمش در سمت راست کعبه، به گروهی از حاجیان افتاد که گرد جوانی خوشرو و خوشبو حلقه زده اند. او دارای هیبتی مخصوص بود و برای حاضران سخن می گفت.
💠ازدی به حضورش مشرّف می شود و سخنانش را می شنود.
ازدی می گوید: خوش سخن تر از او کسی ندیدم و زیباتر از کلامش، کلامی نشنیدم، پرسیدم: این کیست؟
♻️گفتند: فرزند رسول خداست که سالی یک روز، برای دوستان خاص خود، ظاهر می شود و سخن می گوید. ازدی به حضرتش عرض می کند: مرا #هدایت کنید.
💢حضرت سنگریزه ای کف دستش می نهد. ازدی دستش را می بندد.
💠کسی از او می پرسد: چه به تو داد؟ ازدی می گوید: #سنگریزه. ولی وقتی که دستش را باز می کند، می بیند #طلاست.
♻️سپس حضرت به وی می فرماید: حجت بر تو تمام شد و حق بر تو آشکار گردید.
آیا مرا می شناسی؟ ازدی می گوید: نه. فرمود:
🌸 انَا الْمَهْدی وَ انَا قائِم الزَّمان؛🌸
💢من #مهدی قائم زمانه هستم که زمین را از عدل و داد پر خواهم کرد، وقتی که از ظلم و جور پر شده باشد. زمین هرگز از حجت خالی نمی ماند و مردم هرگز بدون #رهبر نیستند. این امانتی است نزد تو که بجز برای برادران حق جوی خود، به کسی نگو.[1]
📚[1] كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 177.
📚منبع : امام زمان (ع) سرچشمه نشاط جهان، ص: 146؛ پاک نیا، عبدالکریم
🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌷
🌿🌸
💠🕊 @yamahdi313z 🕊💠
http://eitaa.com/joinchat/293994496C8c2ffa9ca2